کتاب کشفم کن ۲
معرفی کتاب کشفم کن ۲
کتاب کشفم کن ۲ نوشته طاهره مافی است که با ترجمه شبنم سعادت منتشر شده است است. کتاب کشفم کن ۲ جلد دوم کتاب خردم کن است که انتشارات پریان منتشر کرده.
درباره کتاب کشفم کن ۲
در کتاب قبلی داستان از جایی شروع میشود که که جولیت نزدیک به یک سال که زندان به سر میبرد، زیرا همه معتقدند او با توانایی عجیبش یک هیولا است اما ورود یک همسلولی جدید تمام زندگی او را تغییر میدهد. در این کتاب شاهد تلاشهای بعدی جولیت هستیم. او نمیخواهد اسلحه باشد و برای زندگیاش تصمیم دیگری دارد.
او میخواهد انرژیاش را مهار کند و بتواند قدرتهایش را کنترل کند. او در حال تمرین است چون میخواهد روبهروی وارنر بایستد و او را از قدرت به زیر بکشد. زیرا وارنر باعث آسیب به افراد زیادی شده است. جولیت در این کتاب قرار است صاحب قدرتش شود و آن را کنترل کند.
خواندن کتاب کشفم کن ۲ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام نوجوانان علاقهمند به داستان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب کشفم کن ۲
تقهٔ تندی به در و در چارتاق باز میشود.
«ا، خانم فرارز . نمیدونم امیدواری با یه گوشه نشستن به چی برسی.» خندهٔ راحت و بیتکلفِ کَسل قبل از خودش رقصان توی اتاق میچرخد.
نفس کوتاهی میکشم و سعی میکنم خودم را وادار کنم به کَسل نگاه کنم اما نمیتوانم. درعوض، زیرلب عذرخواهی میکنم و به صدای رقتانگیز کلماتم توی این اتاق بزرگ گوش میدهم. انگشتهای لرزانم را حس میکنم که روی کفپوشهای تشکیِ ضخیمی که کف اتاق پهن شدهاند مشت میشوند و به این فکر میکنم در مدتی که اینجا بودهام هیچ دستاوردی نداشتهام. خفتبار است، خیلی خفتبار است یکی از معدود آدمهایی را که تابهحال با من مهربان بوده ناامید کنم.
کسل صاف مقابلم میایستد، صبر میکند تا وقتی بالاخره سرم را بلند میکنم. میگوید: «نیازی به عذرخواهی نیست.» چشمهای قهوهای شفاف و نافذش و لبخند صمیمانهاش سبب میشود راحت فراموش کنی رهبر نقطهٔ امگاست. رهبر کل این جنبش زیرزمینی که وقف مبارزه با سازمان احیا شده است. صدایش زیادی ملایم، زیادی مهربان است، و این از همه بدتر است. گاهی آرزو میکنم کاش سرم داد میزد. ادامه میدهد: «اما باید یاد بگیری چطوری انرژیت رو مهار کنی، خانم فرارز.»
یک مکث.
یک قدم.
دستهایش را روی تَلِ آجرهایی که انتظار میرفت خراب کرده باشم میگذارد. وانمود میکند متوجه حلقههای قرمز دور چشمهایم یا لولههای فلزیای که توی اتاق پرت کردهام نشده است. نگاه خیرهاش از لکههای خونآلود روی الوارهایی که گوشهای گذاشته شده بود محتاطانه پرهیز میکند؛ سوالش از من این نیست که چرا مشتهایم را اینطور گره کردهام و آیا دوباره به خودم صدمه زدهام. سرش را به سمتم میگیرد اما مستقیم به نقطهای پشت سرم خیره شده است و وقتی صحبت میکند صدایش ملایم است. میگوید: «میدونم برات سخته. اما باید یاد بگیری. مجبوری. زندگیت بهش وابستهست.»
آب دهانم را چنان بهسختی قورت میدهم که صدایش در مغاک میانمان طنین میاندازد. سر تکان میدهم، به دیوار تکیه میدهم، و پذیرای سرما و درد آجرهایی میشوم که توی تیرهٔ پشتم فرو میرود. زانوهایم را توی سینهام جمع میکنم و پاهایم توی تشک کفپوش محافظ فرو میرود. کم مانده اشکهایم سرازیر شود و میترسم جیغ بزنم. سرانجام به او میگویم: «نمیدونم چطوری. هیچکدوم اینها رو نمیدونم. حتی نمیدونم ازم انتظار میره چکار کنم.» به سقف چشم میدوزم و پلک میزنم پلک میزنم پلک میزنم. حس میکنم برق اشک چشمهایم را تر کرده است. «نمیدونم چطوری کاری کنم که اتفاق بیفته.»
کَسِل بدون دلسردی میگوید: «پس باید فکر کنی.» لولهای فلزی را که به گوشهای پرتشده برمیدارد. آن را توی دستش سبکسنگین میکند. «باید ارتباط بین اتفاقهایی رو که افتاده پیدا کنی. وقتی توی اتاق شکنجهٔ وارنر دیوار بتنی رو خراب کردی ــ وقتی با مشت کوبیدی توی درِ فولادی تا آقای کنت ۴ رو نجات بدیــ چه اتفاقی افتاد؟ چرا توی اون دو مورد تونستی چنین واکنش خارقالعادهای نشون بدی؟» کمی دورتر از من مینشیند. لوله را به طرفم هل میدهد. «من میخوام تواناییهات رو تجزیه تحلیل کنی، خانم فرارز. باید تمرکز کنی.»
حجم
۳۵۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
حجم
۳۵۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
نظرات کاربران
جلد دوم مجموعه فانتزی آخرالزمانی، جولیت دختر نوجوان حالا در امنیت پناهگاه و در کنار افرادی شبیه خودش است، تلاش می کند قدرت مرگبارش را مهار کند و در عین حال بین عشق به آدام و وارنر گیر افتاده است
من تقریبا هر کتاب که از خانم مافی نوشته شده و ترجمه شده رو خوندم. همه فوق العاده عالی و بی نظیر هستند. مدتها بود کتابی در این سبک از نویسنده چنین توانا نخونده بودم. در خود کتاب و باقی
در دنیای کتاب های هیجانی تخیلی که گَرد آخرالزمانی هم بر این دنیا پاشیده شده ، رقبای بسیار قَدری برای این کتاب وجود دارد . همانطور که اگر کسی طرفدار پروپاقرص این سبک از کتاب باشد قطعا تشابهات زیادی بین
بسیار کتاب زیبایی بود واقعا لذت بردم .قسمت های بعدی کتاب رو کی منتشر میکنید؟!
کتاب خوبیه میتونست کمتر کشدار باشه با وجود اینکه بدون سانسور و زبان اصلیشو خوندم ولی خستم کرد مثل رمانای نود و هشتیا میمونه البته مدام میخوای بدونی ادامش چی میشه و مهمترین ویژگی این کتاب که هرگز فراموش نمیکنم
خب من این مجموعه رو یه تنه خوندم. برخلاف تصورم کاراکتر اصلی داستان رو دوست داشتم میتونستم درک کنم ضعفشو. و این که به زمان نیاز داره توی این جلد کاراکترایی که اخر جلد یک میبینیم حضور بیشتری دارن داستان هرچی جلوتر میره
متن روان ، جملات عاشقانه ، بیان احساسات درونی و همینطور پرداختن به کوچکترین جزئیات این اثر رو فوقالعاده جذاب و خواندنی کرده است.
بقیه کتاب هاش رو هم میزارید؟خانم سعادت اون یکی ها رو هم ترجمه کردن ؟
قشنگه ولی خیلی دیر ترجمه میشه کاش بقیه جلداشم زودتر ترجمه بشه .
یه روزه تقریبا کتاب رو تموم کردم. خیلی خیلی داستان به شکل جذابی روایت شده. که نمیشه وقفه انداخت بین خوندنش. همراه با کتاب گاهی خوشحال، نگران و حتی استرس میگیرید... خیلی از خوندنش لذت بردم.