دانلود و خرید کتاب ایذا مصطفی رضایی کلورزی
تصویر جلد کتاب ایذا

کتاب ایذا

معرفی کتاب ایذا

کتاب ایذا نوشته مصطفی رضایی کلورزی نویسنده معاصر است. این داستان فضایی خیالی دارد و در آینده و سال ۱۴۲۰ شمسی می‌گذرد. این کتاب ادامه رمان زایو است که از این نویسنده قبلا منتشر شده است.

درباره کتاب ایذا

در کتاب قبلی خواندیم که ویروسی عجیب شناسایی شده‌است که گفته می‌شود بیشتر کشورهای دنیا را آلوده کرده و رسانه‌ها اعلام کرده اند که هیچ راهی هم برای ساختن ضد ویروس نیست. اما می‌بینیم داروی ویروس زایو کشف شده است و جهان قرار است نجات پیدا کند. دارو پیدا شده است و جهان منتظر المپیک بازی‌های رایانه‌ای است اما دشمن این بار تغییر کرده است، او قوی‌تر و باهوش‌تر است و حالا قهرمان داستان باید روبه‌روی و بایست. آیا از پس این کار برمی‌آید؟

یک کابوس. بسیار غیرمنتظره. بشر در برابر چالش جدید غافل بود. چالشی که همه چیز را تحت تاثیر خود قرار داد. اتفاقی که همه چیز را به هم ریخت. دشمنی پنهان، مبهم و هراس انگیز. یک ایذا.

خواندن کتاب ایذا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی علمی تخیلی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب ایذا

نفس را در حصار سینه‌هایش حبس کرد. نباید از دستش می‌دادند. یک پیروزی در انتظارشان بود. سکوتی در راهرو حاکم بود. جز صدای ناچیزی از نمایشگرهای داخل واحدها، چیزی به گوش نمی‌رسید. همه‌چیز آماده بود. لحظه‌ای چشمش به تابلوی کوچک طبقه دو، گره خورد. روی پله‌ی آخر، کنار دیوار ایستاد. سرش را خم کرد و در میان پرتوی نور لامپ‌ها در هوای غبارآلود ساختمان، نگاهی به امتداد راهرو انداخت. سایه‌ای در انتهای راهرو روی زمین افتاد. صدای دویدن یک کودک را شنید. کودکی با هیجان می‌دوید و خوراکی‌های زیادی در دستش بود. کلاهی روی سر داشت که طرح پرچم ایران رویش بود. شاد و سرخوش نزدیک به پله‌ها رسید و از رد سایه‌ی چند مرد، سر چرخاند و ناگهان خشکش زد. سکوت. همچون آن مرد، نفس در سینه‌ی ناچیز کودک هم حبس شد. ترسید و تیز نگاه کرد. صدای کیسه‌ی خوراکی‌هایی که از دستش بر زمین افتاد، لحظه‌ای سکوت را شکست. و باز سکوت.

با چشم‌های درشتش صورت پوشیده با ماسک سیاه او را ورانداز کرد. چهار نفر دیگر در یک صف پشت او ایستاده بودند. همه هم‌رنگ، با لباس‌های فرم یکدست مشکی. همه مسلح. سرتیم، دستش را بالا آورد و با انگشت اشاره به کودک رساند: «هیس!»

چند قدم جلو آمد. به واحدی که هدفشان بود نگاهی سریع انداخت. سر چرخاند و همان‌طور که طرف دیگر راهرو را در نظر گرفت، با هیبتش جلوی کودک بر زانو نشست. کمی از ماسکش را از روی دهان کشید تا کودک لبخند او را ببیند و در همان حال که سلاح را با دست چپ گرفته بود، با دست راست روی سر کودک دست کشید. نگاهی به طرح پرچم ایران انداخت. نفس‌های کودک به جریان افتاد. چشمش به سلاح مرد افتاد. هیجان‌زده شد و چشمانش برق زد: «شما پلیس هستید؟»

مرد سر تکان داد. کیسه‌ی خوراکی‌ها را برداشت. آن را به دست کودک داد. کنار گوشش گفت: «زود برو خونه‌تون و بیرون نیا.» کودک خوراکی‌ها را گرفت و به‌سرعت دوید. در انتهای راهرو ایستاد. در باز شد و آخرین نگاه را به راه‌پله و مرد و نیروهایش انداخت و داخل رفت. صدای پرهیجان گزارشگر بازی‌ها از درون واحدها به گوش رسید.

زمان مهم بود. ثانیه‌ها همچون قدم‌هایی به‌سوی اتفاقی بزرگ در حرکت بودند. چند دقیقه بعد، افتتاحیه‌ی المپیک بازی‌های رایانه‌ای زنده در دنیا آغاز می‌شد. هیجان این بازی‌ها آنجا بود که در رقابت‌ها هر فردی می‌توانست با یک دستگاه بازی در خانه‌ی خود وارد رقابت شود. یعنی تمام مردم دنیا در این رویداد حضور داشته و رتبه‌ای کسب می‌کردند. 

کلاشینکف
۱۴۰۰/۰۵/۰۸

بذارید بی نهایت لطفا

کاربر 2032237
۱۴۰۰/۰۸/۱۶

اگر به دنبال یک کتاب علمی و اعتقادی و ماجراجویانه که نس اقتدار و دوست داشتن وطنمان رو بهتون بده حتما این کتاب رو بخونید

مهدیفا
۱۴۰۰/۰۸/۲۴

گویا نویسنده این کتاب و کتاب زایو ، یکنفر هست ... اما چون برای کتاب دوم نام نویسنده + فامیلی ایشان که دوبخش داره نوشته شده ... وقتی رو اسم نویسنده می‌زنیم .... کتاب قبلی نویسنده رو نمایش نمیدهد ....

- بیشتر
یا.میم.صدر
۱۴۰۰/۰۷/۲۸

اول اینکه از طاقچه ممنونم که این کتاب رو داخل بی نهایت قرار داد توصیه می کنم اگر زایو را نخوندید بخونید و بعد سراغ ایذا بیاید متن کتاب روان و قابل فهم است وهر لحظه آبستن حوادث خطرناک می باشد (البته

- بیشتر
شهید زهره بنیانیان
۱۴۰۰/۰۷/۳۰

خیلی عالی بود؛ مخصوصاً وقتی از قدرت و پیشرفت علمی ایران صحبت می‌کرد ولی چرا اینطوری تموم شد؟ آخرش معلوم نشد چی شد :/

م مهدی
۱۴۰۰/۰۵/۰۵

جلد اول قشنگتر بود این جلد جای بهتر شدن داشت

داریوش
۱۴۰۰/۰۸/۲۴

خوب بود امید وارم جلد بعدی داشته باشه

_.kowsar._
۱۴۰۰/۰۶/۲۷

خیلی خوب بود بنظرم به همه توصیه میکنم

Ben.Ali
۱۴۰۰/۱۰/۱۵

دقیقا مثل زایو فوق العاده بود

Whoosis
۱۴۰۱/۰۴/۰۸

مهم ترین نکته پایان خیلی باز کتاب هست و یجوری تموم شده کتاب که آدم حس می‌کنه ادامه ی داستان حذف یا سانسور شده نه اینکه کتاب دیگه تمومه.. و وقایع توی کتاب خیلی سریع اتفاق میوفتادن و به بعضی چیز

- بیشتر
عزیزان من، همیشه به یادتان باشد اگر ما رؤیاهایمان را نادیده بگیریم، اگر ما آرمان‌ها را شوخی بدانیم، اگر برای ساخت جهان و رؤیای خود تلاش نکنیم، روزبه‌روز منفعل‌تر خواهیم شد و در نهایت به رکود می‌رسیم. از تجربه‌کردن فرار می‌کنیم، و گرفتار ترس می‌شویم. ترس باعث می‌شود مدام مشغول توجیه‌کردن گذشته و حال باشیم. می‌مانیم و دنیایی سرشار از غفلت. همه از خود دور و دورتر می‌شویم. بعد از خدای خود هم دور می‌شویم و آنجا، برای همیشه، به یک هیچ بزرگ می‌رسیم. و انسان...، انسان، برای هیچ آفریده نشده!
F.m
به‌آرامی راه می‌رفت: «همه‌ی این چیزهایی که امروز شاهدی، برای رسیدن به یک ثباته؛ اما حقیقت اینه که ثبات تو جهان ما تنها یه بهونه‌ست. عصر ما عصر بی‌ثباتیه. دنیا به‌سمت انفجار می‌ره. وقتی چیزی ثبات نداشته باشه، آروم‌آروم معنای آینده از بین می‌ره و آدم‌هایی می‌شیم که از فردای خودمون خبر نداریم و برای همین قول‌ها و عهدها از بین می‌ره. پیمان از بین می‌ره و در نتیجه اون اعتماد، احترام و محبت و خیلی چیزهای دیگه. می‌بینی؟ به این می‌گن دست‌بردن در طبیعت. آخرش هم... همه‌ی ما خیلی محترمانه از روی هم رد می‌شیم. یعنی درد!»
جیغوتو
هر چیزی ارزشش بیشتر باشه،‌دشمنش هم بزرگ‌تر و پیچیده‌تر خواهد بود.
رضوان
«حقیقت رو بگید، روی مسئله‌ای که الان باهاش مواجهیم کار کنید. روش درست فقط صداقته!»
کاربر ۴۶۰۱۶۵۱
عزیزان من، همیشه به یادتان باشد اگر ما رؤیاهایمان را نادیده بگیریم، اگر ما آرمان‌ها را شوخی بدانیم، اگر برای ساخت جهان و رؤیای خود تلاش نکنیم، روزبه‌روز منفعل‌تر خواهیم شد و در نهایت به رکود می‌رسیم. از تجربه‌کردن فرار می‌کنیم، و گرفتار ترس می‌شویم. ترس باعث می‌شود مدام مشغول توجیه‌کردن گذشته و حال باشیم. می‌مانیم و دنیایی سرشار از غفلت. همه از خود دور و دورتر می‌شویم. بعد از خدای خود هم دور می‌شویم و آنجا، برای همیشه، به یک هیچ بزرگ می‌رسیم. و انسان...، انسان، برای هیچ آفریده نشده!
نصیری
...میدان نبرد، تنها، صحنه‌ی نمایش یک پیروزی است. پیروزی‌ها، پیش از نبرد بر صفحه‌ی کاغذها رقم می‌خورند.
رضوان
«انقلاب‌ها آرمان‌های بزرگ بشری هستند که با فرهنگ به اوج خود می‌رسند و با سیاست دنیاطلبان، به سقوط کشیده می‌شوند.»
کاربر ۴۵۳۹۶۱۶
«انقلاب‌ها آرمان‌های بزرگ بشری هستند که با فرهنگ به اوج خود می‌رسند و با سیاست دنیاطلبان، به سقوط کشیده می‌شوند.»
alireza manian
- طبیعت رو نمی‌شه دست‌کاری کرد و اگر این کار رو بکنید، طبیعت محکومتون می‌کنه.
رضوان
«...علم و دانش یکی از جنبه‌هایی بوده که پس از این موج تمام و کمال به خدمت بشریت درآمده. علمی که نه برای از‌بین‌بردن و یا برای مقاصد شوم استفاده می‌شده، بلکه خودش در مسیر خدمت به بشر برای مقصود متعالی اون رشد پیدا کرده.
سلما
فصل نه: آمریکا، ۱۰:۳۰ (دانشگاه بوستون) بیل اسمیت مرد!
RoyaM
عزیزان من، همیشه به یادتان باشد اگر ما رؤیاهایمان را نادیده بگیریم، اگر ما آرمان‌ها را شوخی بدانیم، اگر برای ساخت جهان و رؤیای خود تلاش نکنیم، روزبه‌روز منفعل‌تر خواهیم شد و در نهایت به رکود می‌رسیم. از تجربه‌کردن فرار می‌کنیم، و گرفتار ترس می‌شویم. ترس باعث می‌شود مدام مشغول توجیه‌کردن گذشته و حال باشیم. می‌مانیم و دنیایی سرشار از غفلت. همه از خود دور و دورتر می‌شویم. بعد از خدای خود هم دور می‌شویم و آنجا، برای همیشه، به یک هیچ بزرگ می‌رسیم. و انسان...، انسان، برای هیچ آفریده نشده!
هه - نون
«رؤیاهایی که توی ذهن می‌پرورونیم و لحظه‌لحظه‌مون رو باهاش زندگی می‌کنیم، روزگاری چنان جسمیتی پیدا می‌کنن که بر حقیقت موجود غلبه می‌کنن. فقط باید شجاعت مواجهه‌ی رؤیاهامون با حقیقت‌و انتظار تجربه‌ی شکست رو داشته باشیم!»
کاربر ۴۵۳۹۶۱۶
«انقلاب‌ها آرمان‌های بزرگ بشری هستند که با فرهنگ به اوج خود می‌رسند و با سیاست دنیاطلبان، به سقوط کشیده می‌شوند.»
نصیری
«انقلاب‌ها آرمان‌های بزرگ بشری هستند که با فرهنگ به اوج خود می‌رسند و با سیاست دنیاطلبان، به سقوط کشیده می‌شوند.»
شنل قرمزی
«تباهی گاهی به‌صورت زیباترین جلوه‌های علمی در صورت انسانی، تصویر می‌شه.»
شنل قرمزی
...میدان نبرد، تنها، صحنه‌ی نمایش یک پیروزی است. پیروزی‌ها، پیش از نبرد بر صفحه‌ی کاغذها رقم می‌خورند.
کاربر 401
«رؤیاهایی که توی ذهن می‌پرورونیم و لحظه‌لحظه‌مون رو باهاش زندگی می‌کنیم، روزگاری چنان جسمیتی پیدا می‌کنن که بر حقیقت موجود غلبه می‌کنن. فقط باید شجاعت مواجهه‌ی رؤیاهامون با حقیقت‌و انتظار تجربه‌ی شکست رو داشته باشیم!
شنل قرمزی
«بعضی چیزها حتماً این‌طور نیست که دارویی براش باشه. مقاله‌ای می‌خوندم که می‌گفت قدرت روح و اعتقاد در انسان به‌قدری عظیمه که تلاش برای تربیت خود، برای رسیدن به هدفی، حتی تو ژن‌های ما تأثیر می‌ذاره و به‌مرور، تک‌تک سلول‌های ما هر روز که از خواب بیدار می‌شیم، هم‌جهت با هم به‌سمت رسیدن انسان به آن هدف که به آن اعتقاد دارد، تغییر شکل می‌دن!»
کاربر ۴۵۳۹۶۱۶
«انقلاب‌ها آرمان‌های بزرگ بشری هستند که با فرهنگ به اوج خود می‌رسند و با سیاست دنیاطلبان، به سقوط کشیده می‌شوند.»
Mahdiyar Saffar

حجم

۱۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۱۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان