دانلود و خرید کتاب صوتی پیدایت کردم
معرفی کتاب صوتی پیدایت کردم
کتاب صوتی پیدایت کردم رمانی جنایی و جذابی از لیزا جوئل نویسنده انگلیسی معاصر و نامزد جایزه گودریدز ۲۰۱۸ است. کتاب پیدایت کردم فضایی مرموز و داستانی جنایی و پرهیجان دارد. این کتاب با ترجمه آرش فراست و صدای سپیده مالمیر منتشر شده است.
درباره کتاب پیدایت کردم
آلیس لیک در خانهای کنار دریا زندگی میکند. خانهای کوچک، یک کلبهٔ گارد ساحلی، که بیش از سیصد سال پیش برای آدمهایی بسیار کوتاهتر از او ساخته شد. شیب و برآمدگی سقفها باعث شده که پسر چهارده سالهاش مجبور باشد هنگام رد شدن از در ورودی سرش را خم کند. وقتی شش سال پیش آنها را از لندن به اینجا آورد خیلی کوچک بودند. جزمین ده ساله بود. کای هشت سالش بود. و رومین نوزاد فقط چهار ماه داشت.
آلیس یک مادر تنها است که سه بچهاش را به وسیله فروش کارهای هنری دستسازش بزرگ میکند. مادر و پدر آلیس به تازگی به فاصله دو هفته از یکدیرگ دچار آلزایمر شدهاند و پرستاری در خانه از آنها نگهداری میکند. یک روز که آلیس برای آوردن فرزندش از مدرسه، از خانه بیرون میرود با مرد عجیبی روبهرو میشود که زیر باران خیس شده. مرد گیج به نظر میرسد. آلیس یک کت به او میهد و از مرد میخواهد که زیر باران تند نماند اما مرد انگار حتی جایی را که در آن است نمیشناسد. او رفتاری عجیب دارد. آلیس بعد از این که متوجه میشود مرد جایی را ندارد او را به خانهاش میبرد....
شنیدن کتاب پیدایت کردم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه علاقهمندان به داستانهای جنایی را به شنیدن این کتاب دعوت میکنیم.
درباره لیزا جوئل
لیزا جوئل نویسنده انگلیسی پنجاه ساله پیش از این با رمان «خانهای که در آن بزرگ شدیم» به مخاطبان فارسیزبان معرفی شده است. «مهمانی رالف»، «سی هیچ» و «بعد از مهمانی» که دنباله داستان مهمانی رالف است، از معروفترین آثار این نویسنده است. مهمانی رالف در سال۱۹۹۹ منتشر و پرفروشترین رمان یک نویسنده اولی در بریتانیا شد. جوئل در سال۲۰۰۸ برای رمان شماره ۳۱ خیابان رویایی که یک کمدی رمانتیک بود، جایزه ملیسا ناتان را برد.
بخشی از کتاب پیدایت کردم
آلیس دو سگ دیگر را صدا میکند. آنها به او توجه نمیکنند. آلیس نچنچی میکند و دوباره صدایشان میزند.
زیر لب میگوید: «احمقهای لعنتی». فریاد میزند و با گامهای بلند بهسمت آنها میرود: «زود باشید، همین الان بیایید اینجا».
سگها هم داخل و هم بیرون از آب بودند؛ هیرو با یک لایهٔ کود سبزفام پوشیده شده بود. چه بویی خواهند داد. و الان هم تقریباً وقت آوردن رومین است. نباید دوباره دیر میرسید. دیروز کارش طول کشید و زمان از دستش در رفته بود در نتیجه دیر رسیده و مجبور شده بود رومین را ساعت سه و پنجاه دقیقه از دفتر مدرسه تحویل بگیرد و منشی هم از بالای شیشه حائل میز طوری نگاهش کرده بود که انگار یک لکه روی فرش بود.
«زود باشید آشغالای بیخاصیت!» در طول ساحل با گامهایی بلند راه میرود تا گریف را بگیرد. گریف فکر میکند که میخواهد با او بازی کند و با بازیگوشی در میرود. آلیس دنبال هیرو میرود، که او هم فرار میکند. در همین حین سدی بیچاره از گردن لاغرش اینور و اونور کشیده میشود در حالیکه بهسختی میتواند روی چهار دست و پا بایستد. باران در حال باریدن است و شلوار جین آلیس خیس آب شده است و دستانش مثل یخ سرد هستند و زمان هم دارد میگذرد. از سر استیصال فریادی میکشد و همان روشی را در پیش میگیرد که وقتی بچهها نوپا بودند در مورد همهٔ آنها بهکار میبست.
آلیس میگوید: «باشه. باشه، همینجا بمونید. ببینم بدون من چهکار میکنید. برید واسه چندتا تیکه گوشت دم قصابی کوفتی التماس کنید. به سلامت.»
سگها میایستند و او را نگاه میکنند. آلیس رویش را برمیگرداند و دور میشود.
به مرد که هنوز در باران نشسته است میگوید: «چند تا سگ میخوای؟ جداً میگم. اینها رو میخوای؟ اگه میخوای مال تو باشن.»
مرد جا میخورد و با چشمان قهوهای روشن بهسمت بالا و به او نگاه میکند: «من... من...»
آلیس چشمانش را میگرداند: «جدی نگفتم.»
مرد میگوید: «نه. نه، میدونم.»
آلیس با گامهایی بلند بهسمت لبهٔ اسکله و پلههای کنده شده در دیوارهٔ دریا میرود. ساعت سه و نیم است. سگها لب ساحل ایستادهاند و به یکدیگر و بعد به آلیس نگاهی میکنند. سپس دنبال او میدوند و لحظاتی بعد، آغشته به نمک و با بویی زننده به او میرسند.
آلیس از پلهها بالا میرود و وقتی که مرد او را صدا میزند به عقب بر میگردد.
مرد میگوید «ببخشید! ببخشید. من کجام؟»
«چی؟»
«من کجام؟ اسم اینجا چیه؟»
آلیس میخندد: «واقعاً؟»
مرد میگوید: «بله، واقعاً.»
زمان
۱۲ ساعت و ۵۷ دقیقه
حجم
۷۳۷٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۲ ساعت و ۵۷ دقیقه
حجم
۷۳۷٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
توی این ژانر کتاب بهتری هم خوندم ، کمی کشدار بود ولی در کل پیشنهادش میکنم
به علاقه مندان داستان های معمایی توصیه میکنم
ترجمه و گویندگی خوب بود. ولی از صداگذاری و آهنگ هایی که گذاشته بودن اصلا خوشم نیومد خیلی بیجا بودن و صدای بلندی داشت و بعضی جاها باعث میشد متن واضح شنیده نشه.
کاری به گوینده ندارم . داستان مسخره بود