
دانلود و خرید کتاب صوتی چگونه با پدرت آشنا شدم؟
برای خرید و دانلود کتاب صوتی چگونه با پدرت آشنا شدم؟ نوشته مونا زارع و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
این کتاب صوتی عضو بینهایت است.
با نصب اپلیکیشن طاقچه میتوانی به این کتاب و هزاران کتاب صوتی و متنی دیگر در اشتراک بینهایت دسترسی داشته باشی.
این کتاب صوتی عضو بینهایت است.
با نصب اپلیکیشن طاقچه میتوانی به این کتاب و هزاران کتاب صوتی و متنی دیگر در اشتراک بینهایت دسترسی داشته باشی.
معرفی کتاب صوتی چگونه با پدرت آشنا شدم؟
کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟ نوشته مونا زارع مجموعه داستان طنزی است که به صورت نامه نوشته شده است.
درباره کتاب صوتی چگونه با پدرت آشنا شدم
زن قهرمانِ داستان در این نامهها ماجرای آشنایی با شوهرش را برای دخترش مینویسد. داستانهای این کتاب ابتدا به صورت ستون هفتگی طنز در روزنامه شهروند منتشر میشد که توانسته بود مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. مونا زارع این داستانها را بازنویسی و با یک پایانبندی متفاوت، کتاب را به اثری مستقل تبدیل کرده است که بازخوانی و دوباره شنیدن آن برای خوانندگان پیشین همچنان جذاب خواهد بود.
این اثر از آن دسته کتابهایی است که میشود هنگام خواندنش بلندبلند خندید. روایت یک دنیای زنانه برای پیدا کردن شوهر که پر است از توصیفهای شیطنتآمیز و فانتزیهای بامزه.
شنیدن کتاب صوتی چگونه با پدرت آشنا شدم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای طنز فارسی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب صوتی چگونه با پدرت آشنا شدم
«ساعت ۷ صبح جمعه بود که تصمیم گرفتم شوهر داشته باشم. چشمهایم کاملاً باز نشده بود و قیِ بستهشده روی مژهها پلکهایم را سنگین کرده بود. سرم را توی بالش فرو بردم و روی شکمم خوابیدم و تا بیست شمردم. چشمهایم را باز کردم و تکهای از موهایم را دور بینیام چرخاندم و دوباره تمرکز کردم. فایدهای نداشت. هیچچیز دیگر نبود جز شوهر. دلم میخواست همان موقع، همان لحظه، یک نفر روی کرهٔ خاکی وجود میداشت که شوهر من میبود. از خواب که بیدار شدم، دیدم جایش خالی است. پدرت را میگویم. اولش مردد بودم نکند گیج خوابم و جای یک چیز دیگر خالی شده و من آن را با شوهرم اشتباه گرفتهام؟ خودم را از رختخواب بیرون کشیدم و روبهروی آینه ایستادم. موهایم از عروسی دیشب پف کرده بود و ریملِ دور چشمهایم قیافهام را شبیه پاندا کرده بود. زبانم را بیرون آوردم و ته حلقم را نگاه کردم. امکان نداشت، اما مشکلم واقعاً شوهر بود.»
دیگران دریافت کردهاند
با صدای آزاده مؤیدیفرد
مشاهده همهسایر کتابهای رادیو گوشه
مشاهده همهاطلاعات تکمیلی
دستهبندی | |
شابک | undefined |
زمان | ۰۴ ساعت و ۰۵ دقیقه |
قابلیت انتقال | ندارد |
حجم | ۳۳۷٫۲ مگابایت |
نظرات کاربران
کتاب بانمکی بود😍دوسش داشتم
قلم نویسنده رو خیلییی دوست داشتم گوینده هم عالی بود در کل داستان فانتزی ای بود و برای سرگرمی قشنگ بود❤ ممنون که تو بینهایت گذاشتید
هنگام رانندگیِ روزانه کتاب صوتی "چگونه با پدرت آشنا شدم"گوش دادم. گویندگی عالی. شخصیت پردازی قوی در کل توصیه می کنم به جای اخبار مرگ و میر و کرونا و جنگ و زلزله؛از شنیدن این کتاب لذت ببرید.
کتاب باحالی بود دوستش داشتم، باعث میشه چند لحظه به هیچی فکر نکنی 😉
من نسخه فیزیکی این کتاب رو خوندم، متاسفانه خانم زارع به جز کلیشههای جنسیتی چیزی برای نوشتن ندارن!
هیچ طنزی درش ندیدم. دست انداختن دخترها دقیقا منطبق با کلیشههای جنسیتزده بود. بازتکثیر این کلیشهها حتی به اسم طنز هم درست نیست.
یکم فانتزیه داستانش ولی جالبه من خیلی خوشم اومد و لذت بردم
خانم زارع رو اولین بار با ویدیو های گروه دم خروس شناختم و واقعا از حس طنز انتقاد آمیز و جذابی که منتقل می کردن لذت بردم. تو این کتاب هم این حس طنز زیبا و دوست داشتنی وجود داره
کتاب در مورد نامه های یک مادر به دخترش هست که نحوه آشنایی با پدرش را توضیح میدهد، بیشتر در مورد خواستگاری ها و اتفاقات طنزی که افتاده توضیح می دهد، من قبلاً متن این کتاب را مطالعه کرده بودم،
بامزه بود و البته سبک پرداخت ب موضوع فانتزی بود اونم برای اینکه ب جنبه ی طنزش افزوده بشه خوب بود