دانلود و خرید کتاب صوتی هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند
معرفی کتاب صوتی هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند
هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند اثر دانیل کلاین نویسنده کتابهای داستانی و غیرداستانی اغلب با چاشنی طنز است. او مؤلف کتابهای پرفروشی همچون «سفر با اپیکور» و «افلاتون و پلاتیپوس به یک بار میروند» بوده است.
این کتاب را با صدای وحید رونقی از رادیو گوشه میشنوید.
درباره کتاب صوتی هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند
کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند؛ زیست با استفاده از خرد فلاسفهی بزرگ حاصل پرورش پرسشهای ذهنی نویسنده نظیر چطور میتوانم بدانم چه چیزی حقیقت دارد؟ آیا اساس عقلانی و منطقی برای اصول اخلاقی وجود دارد؟ معنی «معنی» چیست؟ چگونه بهترین زندگی ممکن را بکنید؟ است.
از نظر کلاین ، این دست سؤالها در ذهن فلاسفهی بزرگی همچون آریستیپوس، اپیکور، سقراط، افلاطون،... هم بوده است. نویسنده از نوجوانی هرجا جمله زیبا و متفاوتی از یک فیلس.ف میخوانده آن را یادداشت میکرده و در این کتاب در دهه ۸ زندگیاش این نوشتهها را به شکلی هدفمند بازخوانی کرده است.
کلاین در این اثر منتخبی از از جملات قصار گروهی از بزرگترین و تأثیرگذارترین فلاسفه و متفکران تاریخ را همراه با توضیحات و تحلیلهای شخصیاش دربارهی هر یک از آنها آورده است. برخی از جملات یک موضعگیری کلی فلسفی در باب چگونه زیستن است و برخی هم اشارههایی انگیزشی در این باره است.
محتوای کتاب براساس عناوینی که تأثیر آنها بر نویسنده بیشتر بوده دستهبندی شده است. در حقیقت، شنیدن این کتاب بیشتر از اینکه به پرسشهای مخاطب درباره زندگی پاسخ دهد، ذهن وی را درگیری پرسشهای بیشتری میکند.
شنیدن کتاب صوتی هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای فلسفه و هستیشناسی، از شنیدن این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند
من تقریباً همانقدر که از همصحبتی و رفاقت لذت میبرم، شکوه خلوت و تنهایی را دوست دارم. این لذتی است که با افزایش سن در من عمیقتر شده است و اغلب اوقات خلوت مرا با حس صلح و آرامش و سپاس به خاطر زنده بودن و زندگی کردن پُر میکند. چه صفایی دارد تنها نشستن در ایوان پشتی خانهٔ کوچکمان در یک روز تابستانی، درحالیکه پیشِ رویم چشمانداز علفزار و گلهای وحشی است، من در کمال آرامش و آسودگی خیالْ عمل دموبازدمم را انجام میدهم و همسرم درحالیکه به باغچهٔ کوچکمان رسیدگی میکند، هرازچندگاهی به من نگاهی میکند و لبخندی میزند. یکبار همسرم از من پرسید آیا در چنین حالتی که روی صندلی نشستهام ذهنم درگیر مسائل عمیق و پیچیدهٔ فلسفی است؟ شادمانه اعتراف کردم: در چنین لحظاتی به هیچچیزی فکر نمیکنم؛ نه مسائل عمیق نه مسائل سطحی. در حقیقت فکر نکردن یک عنصر اساسی و مهم در لذت بخشیدن به چنین لحظاتی است.
خلوت گزیدن عملی خودخواهانه است اما گمان نمیکنم که خودپسندانه باشد. من آنجا نمینشینم تا به خودم بابت خودم بودن و خودم شدن تبریک بگویم. اگر بخواهم بابت چیزی به خودم تبریک بگویم صرفاً بابت بودن است؛ زنده بودن.
بااینحال من به اندازهٔ هنری دیوید تورو، فیلسوف امریکایی که ماهها بهتنهایی کنار دریاچهٔ والدن زندگی میکرد شیفتهٔ خلوت و انزوا نیستم. یقیناً تورو در دل جنگل به افکار عمیق و کشفهای ذهنی بزرگی نایل میشد. او نوشته: «همنشینی همراهتر از تنهایی نیافتم، قابلمعاشرت و شایستهٔ رفاقت.»
نمیدانم که دوستان تورو چه قماش آدمهایی بودند اما من از همنشینی با دوستان خوبم خیلی لذت میبرم و اوقات همنشینی با آنان جزء بهترین لحظات زندگی من است. اما اشارهٔ تورو مرا به فکر فرو برد. دربارهٔ فعالیتی مابین اوقات خلوت و زمانی که با رفقای خوب سپری میشود، زمانی که صرف افرادی میشود که صمیمیت چندانی با آنها ندارید. از این قماش افراد در زندگی ما زیادند بهخصوص در مهمانیها، افرادی که پیش شما مینشینند با شما خیلی صمیمانه صحبت میکنند و بعد میروند با نفر بعدی همصحبت میشوند. در چنین مهمانیهایی بهندرت نشانی از صمیمیت میبینید با وجود اینکه ظاهراً در جمعی از دوستان هستید.
من خلوت و تنهایی را به حضور در چنین مجالسی ترجیح میدهم. این عقیدهٔ مرد سالخوردهای است که وقتِ زیادی برایش نمانده، از موسیقی و سروصدا لذت نمیبرد و میخواهد از تکتک لحظات باقیماندهٔ عمرش استفاده کند. من ترجیح میدهم اوقاتم را بهتنهایی روی یک صندلی در خلوت سپری کنم تا حضور در یک مهمانی. من حتا متوجه شدم اسنوکر هم هر چهقدر که پیرتر میشود بیشتر به تنهایی و انزوا متمایل میشود. این اواخر بیشتر ترجیح میدهد به جای پیادهرَوی در کنار منْ زیر درختی دراز بکشد، سرش را روی دستهایش بگذارد و دُمش را تکان دهد.
آیا اینها معنیاش این است که من و اسنوکر هر دو در سنین پیری به گوشهگیری از دنیا متمایل شدهایم؟ فعالیتها و برخوردهایی که پیش از این به زندگیمان رنگوبو و معنا میبخشید دیگر هیچ نشاط و معنایی برایمان ندارد؟
زمان
۵ ساعت و ۱۴ دقیقه
حجم
۴۳۱٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۵ ساعت و ۱۴ دقیقه
حجم
۴۳۱٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
دنیل مارتین کلاین که خودش دانشآموخته فلسفه هست و اینجوری که از زندگینامهاش فهمیدم، از اون آدمهایی هست که زندگی رو در عمل هم زندگی کرده، این کتاب رو توی ۷۶ سالگیش نوشته و آقای رونقی هم خیلی گویندگی خوب
اگه به خواندن کتابهای فلسفی علاقه دارید حتما این کتاب را بخونید من نسخه صوتی ان را گوش دادم ولی اینقدر خواننده سریع کلامات را میگفت که فرصت تامل را ازم میگرفت کتابهای فلسفی را حتما نسخه چاپی ان را
مرا برای باقی مانده ی جوانی ام، خود باید به این کتاب بسپارم. از خود بابت شنیدنش بسیار ممنونم. مطمئن هستم که می خواهم سراغ نسخه ی خواندنی اش هم بروم و حتی فیزیکی اش. این کتاب فلسفه ی زیستن،مرا بسیار
به شدت پیشنهاد میگردد. یکی از تاثیرگذارترین کتابهایی که تا حالا خوندم.
عالی بود
کتاب فلسفیِ خوبی هست. ارزش گوش دادن و یا خوندن داره ترجمه ی خوبی داره گویندگی استانداردی داره
یکی از بی نظیرترین و روان ترین کتابهایی بود که خونده بودم، چاپیش رو هم دارم، گویندگی هم عالی💚👌
برای علاقمندان به فلسفه زیستن میتونه جالب باشه
بعد از کلی کتاب مثلا فلسفی خوندن میتونم به جرئت بگم بی نظیرترین کتاب فلسفی بود که تو کل عمرم باهاش آشنا شدم ،واقعا کتاب فوق العاده ایه و امیدوارم تو خرید یا شنیدنش تردید نکنین ،دیدگاه انسان رو به
خود را از لذت شنیدن یا خواندن این کتاب محروم نکنید!