
دانلود و خرید کتاب صوتی اوراکل (جلد اول)
معرفی کتاب صوتی اوراکل (جلد اول)
کتاب اوراکل (جلد اول) نوشتهی هما پوراصفهانی، داستانی معمایی و پرکشش را پیش روی شنونده قرار میدهد. این کتاب صوتی با گویندگی مریم پاکذات و توسط آوانامه منتشر شده است. روایت داستان حول محور شخصیتهایی میچرخد که درگیر ماجراهایی پیچیده، فرار، تعقیب و رازهای پنهان هستند. فضای داستان، ترکیبی از هیجان، تعلیق و روابط انسانی است که با زبانی امروزی و شخصیتپردازی ملموس، مخاطب را به دل ماجرا میبرد. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اوراکل (جلد اول)
کتاب اوراکل نوشتهی هما پوراصفهانی، داستانی معمایی و پرحادثه را روایت میکند که در بستر روابط خانوادگی، رازهای پنهان و تعقیب و گریز شکل میگیرد. داستان با هشدار نویسنده دربارهی حفظ هیجان و پرهیز از مطالعهی پایان کتاب آغاز میشود و همین نکته، فضای پرتعلیق و رمزآلود آن را برجسته میکند. شخصیت اصلی، مهراد صباغ، درگیر اتهامی سنگین و فراری از قانون است و خواهرش مهربان، نقش مهمی در حمایت و پشتیبانی از او ایفا میکند. روایت داستان از زاویه دید چند شخصیت پیش میرود و شنونده را با لایههای مختلف ماجرا، از فرار و پنهانشدن تا تلاش برای اثبات بیگناهی و مواجهه با گذشته، همراه میکند. فضای داستان، ترکیبی از هیجان، روابط انسانی، طنز تلخ و موقعیتهای غیرمنتظره است که با جزئیات دقیق و دیالوگهای زنده، شنونده را درگیر خود میسازد. اوراکل، علاوهبر روایت معمایی، به دغدغههای اجتماعی، نقش رسانه و تأثیر تصمیمهای فردی بر سرنوشت شخصیتها نیز پرداخته است.
خلاصه کتاب اوراکل (جلد اول)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان اوراکل با مهراد صباغ آغاز میشود که در تاریکی شب و تحت تعقیب پلیس، ناچار به فرار از خانهی خواهرش مهربان میشود. او با کمک مهربان و نقشهای دقیق، موفق میشود از محاصرهی پلیس بگریزد و با تغییر چهره و استفاده از ماشین قرضی، راهی شمال کشور شود. در این مسیر، مارال، خبرنگاری پیگیر و سمج، نیز به دنبال مهراد است تا هم از او مدرک جمع کند و هم برای حل مشکلات شخصیاش، از جمله گرفتن طلاق اجباری از مهراد، راهی پیدا کند. روایت داستان بهتناوب میان مهراد و مارال جابهجا میشود و شنونده را با گذشتهی پرحادثهی این دو، از جمله ماجرای عقد اجباریشان، درگیریهای خانوادگی، و اتهام قتل الیاس، دوست نزدیک مهراد، آشنا میکند. فضای داستان پر از تعلیق، سوءتفاهم، طنز تلخ و موقعیتهای غیرمنتظره است. مهراد در تلاش برای اثبات بیگناهی و فرار از دست قانون، ناچار میشود مارال را نیز با خود همراه کند و این همراهی، زمینهساز کشمکشها و دیالوگهای پرتنش میان آن دو میشود. در طول داستان، شنونده با لایههای مختلف شخصیتها، روابط خانوادگی، نقش رسانه و تأثیر تصمیمهای فردی بر سرنوشت مواجه میشود، بیآنکه پایان ماجرا لو برود.
چرا باید کتاب اوراکل (جلد اول) را بشنویم؟
اوراکل با فضاسازی معمایی و روایت پرکشش، شنونده را به دل ماجرایی میبرد که در آن هیچ چیز قطعی نیست و هر شخصیت، رازها و انگیزههای خاص خود را دارد. این کتاب صوتی با شخصیتپردازی دقیق، دیالوگهای زنده و موقعیتهای غیرمنتظره، تجربهای متفاوت از داستانگویی معاصر ایرانی ارائه میدهد. شنونده در کنار تعلیق و هیجان، با طنز تلخ، روابط انسانی پیچیده و دغدغههای اجتماعی نیز روبهرو میشود. روایت چندلایه و جابهجایی زاویه دید میان شخصیتها، باعث میشود مخاطب همزمان با چند روایت موازی پیش برود و درک عمیقتری از ماجراها و شخصیتها پیدا کند. این کتاب صوتی برای کسانی که به داستانهای معمایی، شخصیتهای خاکستری و روایتهای پرحادثه علاقه دارند، تجربهای شنیدنی و متفاوت خواهد بود.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
شنیدن این کتاب به علاقهمندان داستانهای معمایی، دوستداران روایتهای پرحادثه و کسانی که به روابط انسانی پیچیده و نقش رسانه در زندگی شخصیتها علاقه دارند پیشنهاد میشود. همچنین به کسانی که دنبال داستانهایی با تعلیق، طنز تلخ و شخصیتپردازی قوی هستند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب اوراکل (جلد اول)
«اتاق در تاریکی محض فرو رفته بود. نه چراغ خوابی روشن بود و نه پرده ضخیم و تیره اتاق اجازه میداد هیچ نوری از چراغهای داخل کوچه به درون اتاق نفوذ کند. طبق عادت همیشگیاش لحاف کلفت را از روی خودش کنار زده و به زور قرص خوابی که خورده بود به خوابی نیمه عمیق فرو رفته و از عالم و آدم بیخبر بود. شاید در کل یک ساعت از خوابیدنش گذشته بود. اینقدر در شش شب گذشته بیخوابی کشیده بود که آن شب حریصانه خواب جعلی و کمکیاش را در آغوش گرفته و قصد نداشت بیدار شود. از نظر خودش دیگر جز خواب هیچ چیزی نمیتوانست برایش تسکین باشد. از بیرون اتاق صدا میآمد. صدای پا... کسی داشت میدوید. ترسان و هراسان میدوید! تنها عکسالعملش به صداهای رعبآور این بود که از دندهٔ چپ بچرخد و طاقباز شود. خوابش سنگینتر از این حرفها بود که با صدای پایی بیدار شود. در اتاقش ناگهانی باز شد و محکم توی دیوار پشتش خورد. این دیگر صدایی نبود که بیدارش نکند. خواب از چشمانش گریخت. لای پلکش را به زحمت باز کرد و به کسی که بین چهارچوب در ایستاده و به او خیره مانده بود نگاه انداخت. دختر همین که مطمئن شد او را بیدار کرده جلو دوید. ساکی را که توی دستش بود روی زمین انداخت و در کمد او را گشود. همانطور که تند تند هر چه دستش میرسید داخل ساک میچپاند، نفس بریده و ترسیده گفت: ــ پاشو مهراد. پاشو! دارن میآن. باید بری!»
زمان
۱۳ ساعت و ۱۲ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۴۳۲٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۳ ساعت و ۱۲ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۴۳۲٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
