دانلود و خرید کتاب صوتی فرار از اردوگاه شماره ۱۴
معرفی کتاب صوتی فرار از اردوگاه شماره ۱۴
کتاب صوتی فرار از اردوگاه شماره ۱۴ نوشتهٔ بلین هاردن و ترجمهٔ مسعود یوسف حصیرچین و با صدای حمید محمدی است و رادیو گوشه آن را منتشر کرده است. داستانی واقعی فرار ادیسهوار مردی از کرهٔ شمالی به سوی آزادی در این کتاب صوتی آمده است. «فرار از اردوگاه ۱۴» از طریق داستان تکاندهنده حبس و فرار شگفتانگیز «شین»، اسرار تمامیتخواهترین حکومت جهان را افشا میکند.
درباره کتاب صوتی فرار از اردوگاه شماره ۱۴
حتما دربارهٔ ترسناکبودن بلاهایی که سر زندانیهای سیاسی کرهٔ شمالی میآورند شنیدهاید. اردوگاههای زندانیان سیاسی کرهٔ شمالی دو برابر گولاگهای استالین و دوازده برابر اردوگاههای نازیها عمر دارند.
«شین» چیزی از وجود تمدن نمیدانست. او مادرش را رقیبی برای غذا میدید، نگهبانان او را یک خبرچین بار آوردهاند و شاهد اعدام مادر و برادرش بود اما ۹ سال پس از اعدام مادر و برادر، شین از یک حصار الکتریکی عبور کرد و گریخت. پیش از او هیچ کدام از زندانیان موفق به فرار از اردوگاه نشده بودند. او یک ماه پیاده به سوی چین رفت. دو سال بعد از فرارش در کرهٔ جنوبی اقامت داشت. چهار سال بعد، در جنوب کالیفرنیا زندگی میکرد و سفیر ارشد «آزادی در کرهٔ شمالی» شد. حالا اسم او شین دونگهیوک است. نامش را پس از رسیدن به کرهٔ جنوبی تغییر داد تا از این طریق خودش را به عنوان انسانی آزاد احیا کند.
در دنیا همه کیم جونگ ایل را میشناختند اما کشورش را نه. این کشور گرسنه، ورشکسته و مجهز به سلاح اتمی است و بین ۱۵۰هزار تا ۲۰۰هزار نفر به عنوان برده در اردوگاههای زندانیان سیاسیاش کار میکنند. این کتاب صوتی با تمرکز بر داستان این جوان که در امنیتیترین زندان امنیتیترین کشور دنیا رشد کرده، اسرار مخفی این کشور را افشا میکند.
«فرار از اردوگاه ۱۴» خاطراتی بینظیر از یکی از تاریکترین کشورهای جهان است. این کتاب داستان تحمل، شجاعت، بقا و امید است.
شنیدن کتاب صوتی فرار از اردوگاه شماره ۱۴ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به کسانی که میخواهند با کشورهای تمامیتخواهی چون کرهٔ شمالی بیشتر آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی فرار از اردوگاه شماره ۱۴
«نقشهی آنها ساده و به طرز دیوانهواری خوشبینانه بود.
شین اردوگاه را میشناخت و پارک دنیا را. او آنها را به آنسوی حصار میرساند و پارک به چین میبرد، در آنجا عمویش برای آن دو سرپناه، پول و کمک فراهم میکرد تا به کرهی جنوبی سفر کنند.
اول شین بود که پیشنهاد داد باهم فرار کنند اما قبل از اینکه این ایده را مطرح کند، چندین روز آشفته بود، میترسید که شاید پارک خبرچین باشد، اینکه شاید همهی اینها توطئه باشد و او هم مانند مادر و برادرش اعدام شود. حتا بعد از اینکه پارک از این ایده استقبال کرد سخت بود که تغییری در بدگمانی شین حاصل شو؛ او مادر خودش را فروخته بود، چرا پارک نمیبایست او را بفروشد؟
بااینحال نقشهی فرار همانطوری که بود جلو رفت. شوروهیجان شین بر ترسش غلبه کرد. صبحها پس از یک شب خواب دیدن در مورد گوشت بریان، با روحیهای بالا بیدار میشد. بالاوپایین بردن چرخخیاطی از پلهها دیگر خستهاش نمیکرد. برای اولینبار در زندگی، شین چیزی داشت که برایش انتظار بکشد.
از آنجا که پارک دستور داشت در کارخانه شین را دنبال کند، هر روزِ کاری تبدیل شد به دورهی ماراتن نجوا دربارهی آمادهسازیهای فرار و داستانهای روحیهبخش دربارهی غذای خوبی که در چین انتظارشان را میکشید. آنها تصمیم گرفتند که اگر نگهبانان آنان را کنار حصار دیدند، پارک با استفاده از هنر رزمی تکواندو نگهبانان را از میان بردارد. اگرچه نگهبانان اسلحهی اتوماتیک حمل میکردند، اما شین و پارک همدیگر را متقاعد کردند که شانس زنده ماندنشان بالاست.»
زمان
۷ ساعت و ۴۲ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۳۳٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۴۲ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۳۳٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاب فوق العاده زیبا و البته تلخ... با صدای گرم و دلنشین حمید محمدی عزیز ❤هرجا هستی موفق باشی آقا حمید
عالی
کتاب جالبی بود، روان نوشته شده بود و با صدای اقای محمدی جذاب تر هم شد