دانلود و خرید کتاب صوتی در خیابانی که تو زندگی می کنی
معرفی کتاب صوتی در خیابانی که تو زندگی می کنی
کتاب صوتی در خیابانی که تو زندگی می کنی نوشتهٔ ماری هیگینز کلارک و ترجمهٔ نفیسه معتکف است. نگین خواجه نصیر گویندگی این رمان صوتی آمریکایی و جنایی را انجام داده و انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی در خیابانی که تو زندگی می کنی
رمان صوتی در خیابانی که تو زندگی می کنی، حاوی قصهای جنایی است که ارتباط بین دو قتل مشکوک را روایت میکند. نویسنده بهخوبی نگرانیهای زن جوانی را به تصویر میکشد که برای فرار از سختیهای زندگی در یک شهر بزرگ به خانهٔ اجدادیاش پناه آورده است، اما درگیر معمای قتلهایی میشود که از ۱۰۰ سال پیش جریان داشتهاند. یک قرن پس از اینکه سه زن جوان در یک شهر ساحلی به قتل رسیدند، قاتلی شرور دوباره به همان شکل قربانیهای خود را خفه میکند. کتاب صوتی حاضر پر از معماها و تعلیقهای هیجانانگیزی است که ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark) با چیرهدستی در بخشهای مختلف این رمان جنایی قرار داده است. پلیس و «امیلی گراهام» (وکیل مدافع جنایی)، شخصیت اصلی رمان، بهدنبال یافتن هویت قاتل و پاسخ به معمای مرموز قتلهای مشابه این زنان جوان هستند. آیا این بار قاتل جدیدی در ساحل نیوجرسی دستبهکار شده یا این همان قاتل قدیم است که برای گرفتن قربانیهای جدید بازگشته است؟ این رمان جنایی را بشنوید.
معماهای ماری هیگینز کلارک بهسبک معماهای آگاتا کریستی و شرلوک هلمز، خوانندگان و شنوندگان کنجکاو را تا پایان کتاب صوتی حاضر درگیر میکند. مظنونین بسیاری در بخشهای مختلف رمان معرفی میشوند که میتوان برای محکومکردن هر کدام انگیزهها و شواهد مختلفی معرفی کرد. شناسایی قاتل واقعی در کتاب صوتی در خیابانی که تو زندگی میکنی نیاز به دقت یک کارآگاه دارد. رمان جنایی مری هیگینز کلارک نه بر اساس شخصیتپردازیهای عمیق که بهواسطهٔ تعلیق و هیجان پیش میرود. در هر بخش از این رمان صوتی با شخصیتهای بسیاری آشنا میشویم که مانند رهگذرانی از زندگی امیلی گراهام عبور میکنند. توجه به این شخصیتها بستگی به میزان شکی دارد که حضور آنها در امیلی برمیانگیزد.
شنیدن کتاب صوتی در خیابانی که تو زندگی می کنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان جنایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی در خیابانی که تو زندگی می کنی
«امیلی بعدازاینکه با پلیس تماس گرفت به حیاط رفت و بالای گودال حفاریشده ایستاد و به آنچه اسکلت انسان به نظر میرسید نگاه کرد. او در مقام وکیل جنایی دهدوازده عکس از اجساد مختلف را دیده بود که حالت چهرهی بسیاری از آنها شدت ترس و وحشتشان را نشان میداد. در بعضی از عکسها با اطمینان میتوانست بگوید رد پایی از عجزولابه را در چشمهای خیرهی قربانیها دیده. اما هیچیک از آنها مثل اسکلتی که حالا میدید بر او تأثیر نگذاشته بود.
جسد را با نایلونی ضخیم و شفاف که حالا تکهتکه شده بود پوشانده بودند. گوشت جسد در حال متلاشی شدن بود اما استخوانها سالم مانده بود. برای لحظهای از ذهن امیلی گذشت که بهطور تصادفی جسد خالهی مادر مادربزرگش کشف شده اما بعداً این احتمال را رد کرد. چون در سال ۱۸۹۱ که مادلین شیپلی ناپدید شده بود هنوز نایلون اختراع نشده بود؛ بنابراین ممکن نبود آن جسد مادلین باشد. وقتی اولین خودروی پلیس آژیرکشان به ورودی خانه رسید امیلی به داخل خانه برگشت. میدانست رویارویی با پلیس اجتنابناپذیر است و حتما میخواهند با او صحبت کنند. میبایست خونسردی خود را حفظ کند.»
زمان
۹ ساعت و ۲۳ دقیقه
حجم
۵۲۴٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۹ ساعت و ۲۳ دقیقه
حجم
۵۲۴٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
داستان جنایی خوبیه .فقط شخصیت های داستان زیادن .وقتی راوی اسم ها رو میخونه آدم هی یادش میره طرف کیه و چه نقشی داشته
به دوستداران کتابهای معمایی و راز آلود توصیه میکنم
داستان معمایی جنایی با شخصیت های بی شمار! واقعا به ذهن سپردن اونهمه اسم کار آسونی نبود ضمن اینکه خوانش رو هم دوست نداشتم متاسفانه در کل تا وقتی کفگیرتون ته دیگ نخورده به نظرم خوندن نداره
اسامی داستان زیاد و گیج کننده است.
کتاب پلیسی معمایی تقریبا جالبی بود که تا آخر نمی تونستی حدس بزنی قاتل کیه، ولی شخصیتها خیلی بودند وکمی گیج وخسته میشدم .
در یک شهر کوچک زیبا دختران جوان ناپدید می شوند و وقتی یک وکیل جنایی موفق با خرید خانه وارد آن منطقه میشود ماجرای ناپدید شدن دختران تبدیل به پرونده های قتل میشود. مشخص میشود قتل هایی که در گذشته