دانلود و خرید کتاب صوتی کلوچه محبوب شاه
معرفی کتاب صوتی کلوچه محبوب شاه
کتاب صوتی کلوچه محبوب شاه نوشتهٔ افرائیم کیشون و آنتوان چخوف و ژرژ میکش و ترجمهٔ غلامعلی لطیفی است. مهدی محرمی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و واوخوان آن را منتشر کرده است. این اثر حاوی داستانهایی طنز از نویسندگانی نامدار است.
درباره کتاب صوتی کلوچه محبوب شاه
کتاب صوتی کلوچه محبوب شاه گزیدهای است از «داستانهای کوتاهتر» طنزآمیز از نویسندگان صاحبنام جهان که آنها را نه میتوان «داستان کوتاه» نامید و نه «بذله و مطایبه»؛ چراکه این دو قالب ادبی و مکالمهای تعاریف خاص خودشان را دارند و این «داستانهای کوتاهتر» در آن تعاریف نمیگنجند. در این داستانها نه «گره» و «طرح»ی در کار است که نویسنده در آخر داستان آن را بگشاید و نه قصد بیان یک شوخی و لطیفهٔ یک یا چندخطی در میان است که در حضور جمعی بیان و باعث خندهٔ حضار شود. این داستانها دارای چند ویژگی مشترک است؛ اولاً یک اثر شوخی و بذلهٔ صرف هستند و ثانیاً هدف نویسنده معطوف به زمان و مکان و اشخاص معین نیست که با گذشت زمان برایمان ناشناس باشند و ثالثاً قصد ایراد و انتقاد بر آرا و عقاید گروه و دستهٔ سیاسی، قومی و نژادی یا گوشه و کنایه و یا شائبهٔ تعریض و تحقیر بر گروهی اجتماعی در آنها نیست و نویسنده در نگارش اثر خود جز ابراز ذوق و قریحهٔ بذلهگویی مطلق و تفریح خاطر خواننده، مقصود دیگری ندارد.
شنیدن کتاب صوتی کلوچه محبوب شاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی جهان و قالب «داستان کوتاهتر» پیشنهاد میکنیم.
درباره آنتوان چخوف
آنتون پاولُویچ چخوف در ۲۹ ژانویهٔ ۱۸۶۰ در تاگانروگ به دنیا آمد. او پزشک، داستاننویس، طنزنویس و نمایشنامهنویس برجستهٔ روسیه است. آنتوان چخوف را مهمترین داستانکوتاهنویس میدانند؛ نویسندهای که زندگی کوتاهی داشت اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. چخوف پس از پایان تحصیلاتش در رشتهٔ پزشکی، بهطور حرفهای به داستاننویسی و نمایشنامهنویسی روی آورد. نخستین مجموعه داستان او، دو سال پس از دریافت درجهٔ دکترای پزشکیاش به چاپ رسید. در داستانهای او معمولاً رویدادها از خلال وجدان یکی از آدمهای داستان که کمابیش با زندگی خانوادگی «معمول» بیگانه است، روایت میشود. چخوف با پرهیز از شرح و بسط داستان، مفهوم طرح (پیرنگ) را نیز در داستاننویسی تغییر داد. او در داستانهایش بهجای ارائهٔ تغییرْ سعی میکند به نمایش زندگی بپردازد؛ درعینحال در بعضی از داستانهایش رویدادهای تراژیک، بخشی از زندگی روزانهٔ آدمهای داستان را تشکیل میدهند. تسلط چخوف بر نمایشنامهنویسی، باعث افزایش توانایی او در خلق دیالوگهای زیبا و جذاب در داستانهایش شده بود.
نخستین نمایشنامهٔ آنتوان چخوف «بیپدری» نام دارد. او پس از این، نمایشنامۀ «ایوانف» را نوشت. با اجرای نمایش «مرغ دریایی» در سال ۱۸۹۷ و در سالن تئاتر هنری مسکو، طعم نخستین موفقیت بزرگش را در زمینهٔ نمایشنامهنویسی چشید. با وجود اختلافاتی که دربرههای میان چخوف و کنستانتین استانیسلاوسکی (کارگردان) پیش آمد، آثار دیگری از چخوف همچون «دایی وانیا» (۱۸۹۹)، «سه خواهر» (۱۹۰۱) و... بر همان صحنه به اجرا درآمد. چخوف در آثارش به فرصتهای از دسترفتۀ زندگی اشاره میکند؛ همچنین آدمهایی که حرف همدیگر را نمیفهمند و یا دچار تضاد طبقاتی هستند را به ما نشان میدهد؛ به ارزشهای اشتباه اما رایج در اجتماع اشاره میکند و ماهیت خوارکنندۀ فحشا را به تصویر میکشد. ویژگیهای کلی آثار داستانی آنتوان چخوف را میتوان در این محورها خلاصه کرد:
خلق داستانهای کوتاه و بدون پیرنگ/ ایجاز و خلاصهگویی/ خلق پایانهای شگفتانگیز با الهام از آثار «گی دومو پاسان»/ خلق پایان «هیچ» برای داستان با الهام از آثار «ویکتور شکلوفسکی»/ بهرهگیری از جنبههای شاعرانه و نمادین/ نگاه رئالیستی به جهان و قهرمانهای داستان/ استفاده از مقدمهای کوتاه برای ورود به دنیای داستان/ استفاده از تصویرپردازیهای ملهم از طبیعت و شرح آن برای پسزمینهٔ تصویری داستان.
چند نمایشنامۀ مشهور آنتوان چخوف:
ایوانف/ خرس/ عروسی/ مرغ دریایی/ سه خواهر/ باغ آلبالو/ دایی وانیا/ در جاده بزرگ/ خواستگاری/ تاتیانا رپینا/ آواز قو.
چند داستان کوتاه از آنتوان چخوف:
۱۸۸۳ - از دفترچه خاطرات یک دوشیزه/ / ۱۸۸۴ - بوقلمون صفت/ ۱۸۸۷ - کاشتانکا/ ۱۸۸۷ - نشان شیر و خورشید/ ۱۸۸۹ - بانو با سگ ملوس/ ۱۸۸۹ - شرطبندی/ ۱۸۹۲ - همسر/ ۱۸۹۲ - اتاق شماره شش/ ۱۸۹۹ - زندگی من.
چند داستان بلند از آنتوان چخوف:
دکتر بیمریض/ داستان ملالانگیز/ دوئل.
آنتوان چخوف ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۴ درگذشت. او در گورستان نووودویچی در مسکو آرام گرفته است.
بخشی از کتاب صوتی کلوچه محبوب شاه
«در کافیشاپ پانونیا، پررونقترین و زیباترین کافیشاپ وین در میان فرهیختهترین و بیخاصیتترین آدمهایی که در عمرم دیدهام نشسته بودم. همهشان استادان برجستهی دانشگاههای تراز اول بودند. شاید بهتر باشد که توضیح دهم که حضور من در کنار این شخصیتهای خیرهکننده، به خواست و ارادهی خودم نبود. مرا دوستی قدیمی که سردبیر یک مجلهی ادبیست به این جمع معرفی کرده بود. استادان فرهیخته با شوق و هیجان دربارهی یکی از همکاران خود که اخیرا کتابی منتشر کرده و در آن قولی از نیچه را اشتباه نقل کرده بوده، مانند دختران خانه مانده، سرگرم گفتن و شنیدن حرفهای خالهزنکی بودند. اساتید از این واقعه هم در حیرت بودند و هم از آن احساس لذت میکردند. هم خشمناک بودند و هم به وجد آمده بودند.
آخر چطور امکان دارد کسی چنین اشتباه نابخردانهای را مرتکب شده باشد؟ البته او گمان کرده بوده که قول نیچه را میدانسته، اما غفلت کرده یک نگاه دیگر به آن بکند. بله، بله! اما چطور میشود کسی دست به چنین اشتباه شرمآوری بزند و فلان و بیسار...
پروفسور میندن هوبر که کرسی ادبیات آلمانی قرون وسطی را دارد، سرش را با تاکید تکان داد.»
زمان
۴ ساعت و ۲۳ دقیقه
حجم
۲۴۱٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۲۳ دقیقه
حجم
۲۴۱٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد