کتاب داستانهای دست چپ
معرفی کتاب داستانهای دست چپ
درباره کتاب :
کتاب داستانهای دست چپ، مجموعهی شش داستان از زندگی حیواناتی که با انسان و در کنار او زندگی میکنند است. کاظم سلطانی نویسندهی این مجموعه و انتشارات ویکتور هوگو، ناشر ان هستند.
دربارهی کتاب داستانهای دست چپ
کتاب داستانهای دست چپ شامل شش داستان است. درباره زندگی حیواناتی که سالهاست در کنار انسان ها زندگی می کنند اما طعم بیمهری و بیرحمی از انسانها را بارها چشیدهاند. کاظم سلطانی نویسنده داستانهای دست چپ بر آن است تا با قدرت کلامش و نفوذ به درون زندگی حیواناتی که قهرمانان داستان او هستند، عواطف انسانی را نسبت به این موجودات بر انگیزد. شاید تلخی و گزندگی این داستان ها، نگاه ما را به حیواناتی که پیرامون ما زندگی می کنند، دگرگون سازد.
او همچنین دربارهی علت نامگذاری کتاب به این اسم میگوید که چون داستانها با دست چپ نوشته شدهاند، عنوان داستانهای دست چپ را برای کتاب برگزیده است.
کتاب داستانهای دست چپ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران داستان از نویسندگان ایرانی و دوستداران زندگی حیوانات از خواندن کتاب داستانهای دست چپ لذت میبرند.
دربارهی کاظم سلطانی
کاظم سلطانی در سال 1369 در رشته کارگردانی سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک فارغ التحصیل شد.
اما سوابق و فعالیت های فرهنگی و هنری کاظم سلطانی فقط محدود به نگارش این کتاب نمیشود.
او داستان نویسی را در دهه 1350 در مجله کیهان بچه ها با نگارش داستان هایی با محوریت حیوانات به عنوان شخصیت اصلی شروع کرد. اما بعدها به نگارش فیلمنامه روی آورد. آثار او مانند آخورین، خونی رث، دختر مغرور، در اعماق قلب من، عقابی بر فراز قفقاز منتشر شدهاند.
جملاتی از کتاب داستانهای دست چپ
روزها و هفته ها گذشت. او سرگردان به هر سو می رفت تا بلکه آن کوچه را بیابد. خیلی لاغر و تکیده شده بود. تلاشش کاملأ بیهوده بود.
شب سردی فرا رسید. دیگر قادر به برداشتن حتی یک قدم کوچک هم نبود.استخوان های بدنش کاملأ بیرون زده بود و از او فقط پوست و استخوانی به چشم می خورد. به یک خیابان رسید. در آنجا پیاده رویی نمی دید. خیابان کاملأ طولانی بود.
بناچار توی خیابان، کنار دیوار روی زمین دراز کشید. تک و توک ماشین ها از کنارش می گذشتند و نور چراغشان را روی بدن او می انداختند. کمی بالاتر از جایی که او خوابیده بود یک خیابان فرعی قرار داشت و در آن خیابان فرعی یک کوچه دیده می شد. کوچه ای که سگ در جستجوی آن رنج ها برده بود.
بینوا چه تلاشی کرد ولی خودش هم نمی دانست تا سر منزل مقصود راهی نمانده.
افسوس که او در تاریکی شب آن خیابان را ندید. رؤیاهای شیرین او را به خود کشید...
فهرست
- نگاهی از دور
- سار برای تشریح
- گاری بدون اسب
- دوقرقاول
- کبکی برای نیلوفر
- سگی که کمک می طلبید
حجم
۴۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۴۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه