دانلود و خرید کتاب صوتی تعطیلات بی دغدغه
معرفی کتاب صوتی تعطیلات بی دغدغه
کتاب صوتی «تعطیلات بی دغدغه» نوشتهٔ دیوید سداریس با ترجمهٔ میلاد زکریا و گویندگی هوتن شاطریپور و شهره روحی در نشر پارسه منتشر شده است. آثار دیوید سداریس به ۲۶ زبان ترجمه شده و بارها در مجلات مختلف آمریکا منتشر شده است.
درباره کتاب تعطیلات بی دغدغه
تعطیلات بی دغدغه دربردارندهٔ داستانهای طنز دیوید سداریس دربارهٔ اتفاقاتی است که در تعطیلات برایش پیش آمده است. عناوین داستانهای این مجموعه عبارتاند از:
خاطرات سانتالند
تبریکات عیدانه به دوستان و اقوام
ردیف جلو، صندلی وسط، با تدیوس بریستول
بر اساس داستانی واقعی
کریسمس به معنی بخشش است
دینا، کادوی کریسمس
عیسی ریشش را میتراشد
ما و آنها
ای برف ببار
شش الی هشت مرد سیاهپوست
مانستر مش
گاو و بوقلمون
در این داستانها سداریس ماجراهایی از رقابت دو خانواده برای اثبات برتری خود به دیگری تعریف میکند و دشواریهای توضیحدادن «خرگوش عید پاک» برای فرانسویها یا ماجرای گیرافتادن در برف و کولاک را شرح میدهد. همچنین از آدابورسوم عجیبوغریب کشورهای مختلف برای جشنگرفتن کریسمس میگوید و ما را به داستان جشن هالووین در خانهٔ یک متخصص پزشکی قانونی و بسیاری داستانهای طنز دیگر میبرد.
کتاب تعطیلات بی دغدغه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به خاطرات و داستانهای طنز پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب صوتی تعطیلات بی دغدغه
«من نمیخواهم از مدل صحبت کردن شما انتقاد کنم. راستش، یکجورهایی خوشم هم میآید. شما دهاتیها بهعنوان یک قوم سهم بسزایی در صنعت سرگرمی داشتهاید و من به سهم خودم به این خاطر از شما تشکر میکنم. حالا من کی هستم؟ برای آن دسته از شما که مرا نمیشناسید، بگویم که اسم من جیم تیموتی است و، همانطور که شاید از دندانهای سالم خدادادیام فهمیده باشید، اهل اینطرفها نیستم. خب، برادرها و خواهرها، من نمیخواهم پشت این منبر بایستم و به شما دروغ بگویم. حقیقت این است که در عمرم هیچوقت خطابه نخواندهام، و آخرینباری که پایم را توی کلیسا گذاشتم موقع ازدواج با زن سومم بود، یک سوسمار سمی خوشخطوخالِ چشمآبی به اسم استفانی کنکورد. با توجه به اینکه بیشتر شما روزنامه نمیخوانید یا نمیتوانید بخوانید، اجازه بدهید عرض کنم که من و استفانی کنکورد دیگر با هم نیستیم، مسئلهای که من به خاطرش مکرراً زانو بر زمین میزنم و به قول شما «سجده شکر بجا میآورم.» چیزی که ناراحتم میکند، چیزی که به نظرم بدجور غیرمنصفانه است، این است که بابت طلاق مجبور شدم نصف پولی را که در مدت کوتاه پیوند بیثمرمان درآورده بودم، به آن سوسمار آدمخوار بدهم. نمیخواهم ازخودراضی به نظر برسم، ولی، با توجه به درآمد سالانه من که از شنیدن رقمش سرتان گیج خواهد رفت، نفقه او پول دندانگیری شد. متوجهاید که، رفقا، من در صنعت تلویزیون کار میکنم. نه، تعمیرکار تلویزیون نیستم (ها ها)، کسی هستم که بهش میگویند تهیهکننده اجرایی. بهنظرم، میشود گفت کسی هستم که همه کارها را راه میاندازد. من به دلیل طبع طنز بسیار سطح بالایم، ده سال اول کارم را مشغول ساخت کمدیهای موقعیت بودم، که ما در کارمان به آن میگوییم سیتکام. این من بودم که به تولید برنامههایی مانند «هشت نفر روی یک کلک،» «لعنت به آن ماهیگیرها،» «غار دختربازی» و «کرَکرز و دوستان» کمک کردم، که این آخری سریالی است که احتمالاً با آن آشنا هستید چون درباره یک مشت دهاتی اُمل مثل خودتان است، قصد بیاحترامی ندارم.»
زمان
۵ ساعت و ۲ دقیقه
حجم
۲۷۷٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۵ ساعت و ۲ دقیقه
حجم
۲۷۷٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
جالب نیس بنظر من / از ده بهش نمره دو میدم
عالی