کتاب چشمان پوست
معرفی کتاب چشمان پوست
«چشمان پوست» کتابی درباره معماری و فلسفه معماری از یوهانی پالاسما است که به به بررسی هر دو مسئله از دریچه فلسفه پدیدارشناسانه میپردازد.
کتاب شامل دو بخش کلی است:
در بخش نخست، پالاسما سیری تحلیلی- تاریخی از حواس به دست میدهد و در آن دست به نقدی دامنهدار از استیلای کلاننگرههای بیناییمحوری، ذهنگرایی کانتی و دوبارهانگاری دکارتی در سنت فلسفه غرب میزند.
او همچنین با نگاهی آسیبشناختی به ویژگیهای غالب در هر دو پدیده مدرنیته و پسامدرنیته به طور عام و در ارتباط با معماری به طور خاص، میکوشد تا بنیانهای یک معماری حسبنیاد، تنمحور و انسانگرا را طرحریزی کند.
در بخش دوم او با تمرکز موردی بر حواس و رابطه میان آنها میکوشد تا ذات چندحسی و بافتمند هریک از حواس و همچنین درهمتنیدگی و همپوشانیهای ساختاری آنها را به روشنی نشان دهد.
افزون بر نکات برشمرده، آنچه «چشمان پوست» را کتابی منحصربهفرد میسازد، تخیل قدرتمند پالاسما و نگاه شاعرانه اوست که با بهره گرفتن از تجربه خود به عنوان معماری حرفهای و همچنین گنجاندن متنهایی مثالزدنی از آثار ادبی به بحثهای کتاب غنا بخشیده و آن را چندبعدی نموده است.
در پیشگفتار کتاب میخوانید:
«این رسالهٔ جدلی در ابتدا براساس تجربیات شخصی، دیدگاهها و اندیشهآزماییهای من شکل گرفت. گرایش سوگیرانه نسبت به بینایی (به بهای سرکوب دیگر حسها) هم در انگاشت از مفهوم معماری و کاربست آن و هم در تدریس و نقد معماری؛ و پیآیند آن، از میان رفتن کیفیتهای حسی و حسّانی (احساساتی) در هنرهای زیبا و معماری، به شکلی فزاینده و روزافزون نگرانی و حساسیت مرا برانگیخته بود.
در ده سالی که از نوشتن کتاب میگذرد، توجه به اهمیت باقی حواس ـ چه به لحاظ فلسفی، چه در تجربه و چه در ساخت و آموزش معماری ــ افزایش چشمگیری یافته است. در این مدت فرضیات من در مورد نقش بدن به عنوان جایگاهِ ادراک، اندیشه و آگاهی از یک سو، و اهمیت حواس در سامان بخشیدن، ذخیره کردن، و پردازشِ پاسخهای حسی و اندیشهها از سوی دیگر، تأیید و تقویت شده است.
من با انتخاب عنوانِ «چشمان پوست» خواستم تا اهمیتِ حس لامسه را در تجربه و درک ما از جهان بیان کنم، اما همچنین قصد داشتم میان حس بینایی، به عنوان حس غالب، و حس لامسه به عنوان یک گونهٔ حسی سرکوبشدهْ اتصال برقرار کنم. پس از نوشتن متن اولیه بود که دریافتم که پوست واقعاً قادر به تشخیص برخی از رنگها است؛ ما بهراستی میتوانیم با پوستمان ببینیم. »
حجم
۳۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۳۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
نظرات کاربران
نسخه چاپی کتاب رو خوندم، به نظر من این کتاب، یک کتاب پر ستاره است... پیشنهاد میدم همه بخونن برای خوب دیدن، خوب شنیدن، خوب لمس کردن، خوب بوییدن و خوب چشیدن هر چیزی که دوروبرمون هست به آدم کمک
درجهان مدرن ، رویارویی انسان با جهان حواس بصری و چشم از حواس دیگر مثل لامسه و بویایی پیشی گرفته و این مواجهه از هم حسی و ارتباط گرفتن صحیح انسان با جهان اطراف جلوگیری میکنه، این کتاب ریشه ها
حس خوبی به من داد...
ترجمه کتاب اصلا خوب نبود پیشنهاد نمیکنم
بیماری مسری اختراع کلمات در این ترجمه هم به شدت دیده میشود. مترجم محترم حتما میدانند که اگر هر کسی دست به اختراع کلمه بزند، زبان عرصه نامفهومی می شود،کلمات جدید همواره بایستی از سوی نهادی شایسته و تنها یک
برای معماران به عنوان یک پایه ی فکری عالی هست
کتاب خوبیه به نکات خوبی اشاره شده اما در نهایت بنظرم چیز خاصی بعد از خوندن این کتاب به شما اضافه نخواهد شد مطالب بیش از حد کلیشه ای هست البته این نظر شخصی من هست
سلام