دانلود و خرید کتاب صوتی مادر بودن
معرفی کتاب صوتی مادر بودن
کتاب صوتی مادر بودن بهکوشش و ویراستاری کاترین می با ترجمهٔ زهرا ساعدی و صدای نسترن نجاران منتشر شده است. این اثر یک مجموعه جستار از زنان متفاوت دربارهٔ تجربیات مادران است.
درباره کتاب صوتی مادر بودن
کتاب صوتی مادر بودن جستارهایی دربارهٔ مادری و مادرانگی از زبان زنانی است که هرکدام مادری را از دورهای خاص و با رویکرد و نگاه متفاوت برای مخاطب بازگو میکنند.
کاترین می که هرکدام از جستارهای این کتاب را به یک مادر سفارش داده است، از نویسندگان خواسته آن بخش از تجربهٔ شخصی خودشان را انتخاب کنند که احساس میکنند بهندرت دیده شده و فارغ از هر قیدوبندی بینقص به نظر میرسد.
او از مادران خواسته تا در نوشتن از مادر بودن چیزی کم نکنند. در جهانی که همه والدگری را قضاوت میکنند، او از مادرها خواسته لحظات تاریک تردید را به اشتراک بگذارند.
زنان بسیاری با برچسب مادرانِ ناسپاس، بیفایده و خودخواه بارها تحقیر شدهاند و احساس و تجربهٔ واقعی زنان، رها از هر قضاوت و برچسبی موضوع این مجموعه جستار است.
هر یک از این زنان از نسخههای متعدد مادربودن گفتهاند؛ برخی چیزی را روی کاغذ آوردهاند که گاهی پنهان، انکار یا سرکوب شده است، از کشمکشها با همسر و «خشم مادرانه» تا حضور در فضای عمومی که به شکل باورنکردنیای برای مادران با بچههای کوچک طراحی نشده است. تعدادی از درگیریشان با هویت مادری نوشتهاند، از ترس کافی و کامل نبودن و واژهٔ بدنام «نامادری» تا دستوپنجه نرم کردن با بارداری ناخواسته و مادر تنها و سرپرست خانوادهبودن.
شنیدن کتاب صوتی مادر بودن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعهٔ این اثر به همهٔ مادران پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب مادر بودن
«اما ما ماماها با عضوها آشنایی داریم و دردش را هم میشناسیم و خودمان نامگذاریاش میکنیم. ما راههای بیشماری را میشناسیم که در آن بدن مادران کش میآید و باز میشود تا مهیای زایمان شود درمورد لحظههای بیرون راندن نوزاد میدانیم؛ و منفجر شدن، خم شدن، از وسط تا شدن و متورم شدنشان را دیدهایم. ما بخش موردنظر و چگونگی باز شدنش را نامگذاری میکنیم و حین زایمان به زنان قدرت میدهیم. نامگذاری، شناسایی و تصدیق است. و ما با اذعان به زخمی که برمیدارند، درهای درمان را به رویشان باز میکنیم.
اگرچه حالا دیگر شاهد درهم شکستن بدن زن و شفا یافتنش به روشهایی بودهام که قبل از ماما شدنم فکرش را هم نمیکردم، اما خودِ جوانترم فقط یک روش برای به دنیا آوردن بچهها میدانست: عمل جراحی. هم برادرم و هم من هر دو به دلایل درمانی مشخص با سزارینِ انتخابی به دنیا آمدهایم. حین بزرگشدن برایم طبیعی بود که شکم مادری باز شود و مثل لایهٔ داخلی عروسک روسی، بچهای از درونش بخزد و بعد دوباره با خط بخیهٔ بلند و نازکی جوش داده شود -برش عمودی کلاسیک محبوب در دههٔ ۷۰ میلادی- تا آمادهٔ باز شدن در تولدهای آینده باشد. در داستانهای فولکلور خانوادهٔ ما هیچ موردی از سراسیمه به بیمارستان رفتن یا پاره شدن کیسهٔ آب روی کف سرویس بهداشتی وجود نداشت؛ فقط با نسخهٔ باز و بسته شوندهٔ تولیدمثل انسان آشنا بودم که برای ذهن جوانم شستهورفته و عادی بود.
بیستوپنج سال بعد از تولدم، من هم فهمیدم اینکه باز شوی و بچهای را از درونت بیرون بکشند چه احساسی دارد؛ دختر اولم با عمل اورژانسی سزارین بعد از یک درد طولانی و بیهودهٔ زایمان به دنیا آمد. زخمِ خودمْ برش فاناشتاین۲۳ مدرن بود، یک برش افقی در امتداد بخش پایینی شکم، لبخندی هولناک که در گذر زمان به درزی نازک و نقرهای بدل شده است. درد سوزان و جدید بود، تپشی سوزناک در اعماق وجودم. اتاق بعد از تولد باید بهشتی از آرامش و عشق باشد، اما برای من مثل لرزشها و هذیانهای یک معتاد بود. پمپ مورفین را دور گردنم انداختم و دکمهاش را در کف دست عرق کردهام نگه داشتم، شبها دکمه را با خشم میفشردم تا پالسهای افیون را بهصورت منظم اما با فاصلههای ناکافی در جریان خونم آزاد کنم. در نهایت، زمانْ نقش معروفش را بهعنوان شفادهندهٔ بزرگ بازی کرد؛ اکنون، بعد از سالها مامایی، میفهمم چقدر خوششانس بودهام که چنین نقاهت بیدردسری داشتهام. زخمهای سزارینی را دیدهام که مایع سروز از آنها بیرون میپاشد؛ زنانی را دیدهام که زخمهایشان قبل از اینکه فرصت دیدنشان دست بدهد بو میگیرند؛ و شکمهایی را که سالها بعد از خوب شدنِ زخم اصلی، دچار چسبندگی شده و چین خوردهاند. من تکهتکه شدم و بخیه خوردم، اما یکی از خوششانسها بودم. فرزندم و من در امتحان سختمان تقریباً آسیبی ندیدیم؛ زندگی کردیم و حتی معجزهوارتر عاشق یکدیگر شدیم.»
زمان
۴ ساعت و ۴۸ دقیقه
حجم
۲۶۷٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۴ ساعت و ۴۸ دقیقه
حجم
۲۶۷٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد