دانلود کتاب صوتی چرتوپیا با صدای وحید رونقی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی چرتوپیا

دانلود و خرید کتاب صوتی چرتوپیا

گوینده:وحید رونقی
انتشارات:رادیو گوشه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۲۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی چرتوپیا

کتاب صوتی چرتوپیا نوشته آیدین سیار سریع است که با صدای خود نویسنده منتشر شده است. کتاب صوتی چرتوپیا داستانی طنز از یک آرمان‌شهر عجب است.

درباره کتاب چرتوپیا

بعد از بحران اقتصادیِ یونان و آغاز تزلزلِ سیاسیِ این کشور در ۲۰۰۹ جمعی از فیلسوفان، اشراف و نجیب‌زادگانِ یونانی که دل در گرو اندیشه‌های حضرت والا افلاطونِ کبیر داشتند، به دولت وقت فشار آوردند تا با تشکیل مدینهٔ فاضله (اتوپیا) و اجرای قوانین افلاطونی از این بحران عبور کند.

چرتوپیا در جزیره‌ای به نام چِرت در استرالیا قرار دارد که فیلسوف‌شاهی با نام گذالفون آن را اداره می‌کند. این شاه، وزیری به نام سباستوس میکلانکوس دارد که خاطراتش را از دوران حکومت این پادشاه می‌نویسد.

تاریخ تاسیس این شهر به گفته نویسنده به سال ۲۰۰۹ برمی‌گردد. زمانی که یونان بحران اقتصادی را پشت سرگذاشته و دچار بی‌ثباتی سیاسی بود. در این میان عده‌ای از اشراف کشور به دولت پیشنهاد تاسیس مدینه فاضله‌ای دادند اما دولت آن را رد کرد و گفت «برای این نوع کارهای غیرضروری وقتی ندارد» چنین شد که بزرگان، خود به فکر ساختن آرمان‌شهر یادشده افتادند و این شهر را چنان که گفتیم در یکی از جزایر کوکوس بنا کردند و فراخوان دادند که «هرکس دل در گروی فلسفه افلاطونی دارد» را به عنوان شهروند می پذیرند.

چرتوپیا؛ تاریخ زوال یک اتوپیا داستانی استعاری و طنزآمیز است که به چگونگی زوال جامعه‌ای می‌پردازد که در سر رویای تاسیس مدینه فاضله می‌پروراند ولی در عمل هر روز از آن دورتر و دورتر می‌شوند.

شنیدن کتاب چرتوپیا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به طنز پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چرتوپیا

حوالی ظهر بیستم ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹

موت السقراطِ تاریخ چرتی

ساعت ده و نیم صبح به عنوان نمایندهٔ فیلسوف‌شاه برای نظارت بر آزمون فیلسوف‌شاهی به آکادمی رفتم. طبق نظریات سرور ما جناب افلاطون بایستی آن عده از کودکان را که توانایی و استعداد فیلسوف‌شاه شدن در ناصیهٔ آن‌ها پیداست شناسایی و از خانواده دور کرد و تحت تعلیم قرار داد تا بالاخره یکی از آن‌ها بتواند در آینده وظیفهٔ سنگینِ فیلسوف‌شاهی و ادارهٔ مملکت را به دوش بکشد. در سالن امتحاناتِ آکادمی سی چهل جوانِ کم‌سن‌وسال با فاصله از هم نشسته بودند و با استرس مشغول پاسخ دادن به سؤالات آزمون بودند. جناب آناکسیمنس، رئیس آکادمی، آمدند و احترام کردند و خوشامد گفتند. با هم به اتاق ایشان رفتیم. گزارشی از نحوهٔ کار روی این بچه‌ها ارائه کردند و اطمینان دادند طی سال‌ها کار و ممارست قوای غضبیه و شهویه کاملاً در ایشان کشته شده و قوهٔ عاقله پرورش یافته است. از جناب آناکسیمنس دلیل اخراج پسر ماکسیمیلیان فراکسوس را پرسیدم. ایشان ابروی پُرپشت‌شان را در هم کشیدند و با تأسف و اندوه بسیار گفتند «اخیراً تمایلات دموکراسی‌خواهانه در این پسر بروز کرده بود.»

ناخودآگاه از جا پریدم و هراسان گفتم «دموکراسی؟»

گفتند «متأسفانه بله. یکی از دانش‌آموزان به نام آخیلس ارختئوس با چشمان خود دیده بود که آدریانوس، پسر فراکسوس، هنگام بازیِ فوتبال به بقیه گفته بود هر کس موافق است من کاپیتان شوم دستش را بیاورد بالا.»

بالاوپایین پریدم. گفتم «باید جلوش را می‌گرفتید! باید جلوش را می‌گرفتید! دموکراسی از همین جاها آغاز می‌شود.» کمی هم پیازداغش را زیاد کردم و فریادی زدم «آه، ای آریستوکراسیِ مظلوم ما!» و هق‌هق گریستم و قطرهٔ اشکی سرازیر کردم. جناب آناکسیمنس اطمینان دادند که برخوردهای لازم با این پسر صورت گرفته و الآن ده روز است در غار افلاطونی غل‌وزنجیر شده است و خیره به سایه‌های عالم مُثُل دارد به کارهای بدش فکر می‌کند. طی تفاهم‌نامه‌ای که به عنوان نمایندهٔ فیلسوف‌شاه به صورت فوری با آکادمی امضا کرده‌ام مقرر شد به جای «رأی‌گیری و هر کس که موافق است دستش را بالا بیاورد»، از روش «هر کی تک بیاورد» استفاده شود. البته جناب آناکسیمنس «پالام پولوم پیلیش» را هم پیشنهاد داد که عرض کردم این روش شایستهٔ آکادمیِ فلسفه نیست. ساعت‌ها غور کردیم و بحث نمودیم و بر سر هم کوفتیم تا این‌که بنده روشی فلسفی و غیردموکراتیک را برای هرگونه امور انتخابی پیشنهاد دادم و آن این بود، «تز... آنتی‌تز... سنتز... هر کی می‌گه سنتز نیست... هفده... هجده... نوزده... بیست.» آناکسیمنس بسیار از این پیشنهاد حکیمانه استقبال کرد. کمی خیالم آسوده شد.

امیررضا
۱۴۰۰/۱۱/۲۶

یه رمان کوتاه که مخلوطی از طنز و فلسفه و سیاست داره که طبقه های مختلف جامعه رو نقد میکنه جذاب بود نوع روایت و گفت و گو ها و طنز خوبی داشت گویندگی هم خیلییی خوب بود

Dorsa Amraei
۱۴۰۱/۰۳/۲۱

خیلی خوشم اومد، داستان خلاقانه ای بود و واقعا هم بامزه بود.

amr189
۱۴۰۳/۰۴/۰۷

درجه یک بود واقعا به زبان طنز خیلی صحبت ها داشت اما برای افرادی که فلسفه نمیدانند کمی بی محتوا بود من که خوشم آمد و ای کاش از این سبک کمی بیشتر در طاقچه بود خصوصا بی نهایت که

- بیشتر
n.gharehbaghy
۱۴۰۲/۱۱/۲۲

مفاهیم سیاسی و اجتماعی را بسیار عالی در قالب طنز بیان کرده اند

ماهی
۱۴۰۲/۱۲/۰۵

جالب بود

Payam Ebrahimi
۱۴۰۳/۰۵/۱۸

دم دستی. لوس. بی‌مزه.

سعادت جو
۱۴۰۲/۱۰/۰۳

سلام خداییش از حیث صداگذاری خوب است اما محتوا به هیچ دردی نمی خورد

علی
۱۴۰۱/۰۳/۰۲

یه داستان سیاسی پر از ارجاعات بیرونی به فیلسوفان یونان باستان و فرهنگ و سیاست ایران. طنز نسبتا لوس و لوده‌ای داشت، پی رنگ ضعیفی داشت و فضاسازی چنگی به دل نمیزد ولی گویندگی خوبی داشت.

زمان

۳ ساعت و ۲۵ دقیقه

حجم

۲۸۲٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۳ ساعت و ۲۵ دقیقه

حجم

۲۸۲٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۷۶,۰۰۰
تومان