دانلود و خرید کتاب صوتی خاما

کتاب صوتی خاما داستانی از نویسنده معاصر، یوسف علیخانی است که با صدای خود او منتشر شده است. این داستان عاشقانه‌ای غمگین است که از دل جنگ، خون و تبعید بیرون آمده است و درد عاشقی و سوز شیرین آن را روایت می‌کند. 

درباره کتاب صوتی خاما

خاما روایتی عاشقانه است که از دل جنگ و خون بیرون آمده است. داستان عشقی که هرجایی، حتی در تبعید هم سربرمی‌آورد و دل را می‌سوزاند. این داستان بر اساس ماجرای شورش کردها و کوچ اجباری‌شان در سال‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۵۰ نوشته شده است.

داستان، روایتی از ماجرای کردهایی است که مبارزه علیه ترک‌های کشور ترکیه را آغاز کردند و همین موضوع سبب شده تا رضاخان آنان را به ارسباران تبعید کند. حال که آن‌ها در تبعیدگاهشان هستند، به جز خودشان و دردهایی که باید از پس این ماجرا متحمل شوند، چیزی ندارند. اما باز هم در این میان، دل می‌تپد و عشق را به خانه‌ها می‌آورد. در داستان ما با خلیل همراه می‌شویم. جوانی که همراه با دایه و بابا و خواهر و برادرهایش تبعید شده است. به شاهسون و قزوین قدم می‌گذاریم و کنار او، به خاما دل می‌بازیم. شیرزنی شجاع که در تمام خیالات خلیل حضور دارد. عشق را برای او معنا کرده است و همراه تک‌تک لحظه‌هایی است که خلیل از سر می‌گذراند. 

داستان خاما، روایتگر ماجرایی عاشقانه است که در زمینه‌ای تاریخی و سیاسی رخ می‌دهد. نویسنده موفق شده لایه‌های روان‌شناسانه و اجتماعی را هم به داستانش اضافه کند و به آن عمق ببخشد. شاید دور از ذهن نباشد اگر به وجه مردم‌شناختی برجسته در این رمان توجه نشان دهیم. این کتاب ما را به یک زندگی عاشقانه دعوت می‌کند و در کنارش از آداب و رسوم کردها سخن می‌گوید و وضع سیاسی و تاریخی آن روزگار را هم مرور می‌کند. 

کتاب صوتی خاما را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

شنیدن کتاب صوتی خاما را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های عاشقانه و دوست‌داران رمان‌های ایرانی، پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره یوسف علیخانی

یوسف علیخانی، روزنامه‌نگار و نویسنده معاصر ایرانی، اول فروردین ۱۳۵۴ در روستای میلک الموت در قزوین چشم به جهان گشود. او در سال ۱۳۷۷ از رشته زبان و ادبیات عرب دانشکده ادبیات دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و در حال حاضر مدیریت نشر آموت و همچنین کتابفروشی آموت (واقع در خیابان مرزداران تهران) را در دست دارد و به نوشتن و پژوهش مشغول است.

از میان آثار منتتشر شده از یوسف علیخانی می‌توان به چندین جلد کتاب پژوهشی، سه مجموعه داستان به نام‌های قدم‌ بخیر مادربزرگ من بود، اژدهاکشان و عروس بید و همچنین دو رمان خاما و بیوه‌کشی اشاره کرد.

بخشی از کتاب صوتی خاما

گوسفندها را می بردیم بیرون روستای مان، آغگل. باب ام مرا فرستاده بود بیایم خانه تان نان و قند و چایی ببرم برای شان؛ برای او و خواهر و برادرهایم. تا رسیدم نزدیک خانه های سنگی، دایه را دیدم که نشسته کنار زن های همسایه. مردیسی، خواهر شیرخواره ام چیله را بسته بود به کول اش و داشت راه می رفت. 

دایه داد زد: «خلیل! مرغ و خروس ها رو جا بده مرغدانی که شب کورند». 

آمدم جابه جا کنم که دیدمش؛ خاما را. خروسی شلنگ تخته می انداخت و پریده بود روی ایوان سنگی و پایین نمی آمدو سنگ برداشتم بزنم تا بپرد و بیاید پایین. دایه از حیاط خانه داد زد «چی بکنی خلیل؟ هزار بار تو را نگفتم تا مرغ ها را جا ندادی، خروس پایین نیایه». 

مرغ ها را اول جا دادم. آخرین مرغ که رفت توی مرغدانی، خروس از ایوان پرید و آمد و رفت توی جا.