دانلود و خرید کتاب صوتی دشتهای سوزان
معرفی کتاب صوتی دشتهای سوزان
کتاب دشتهای سوزان، روایت داستانی از تاریخ خاصی از دوران ایران، یعنی دوران پیدایش نفت و مبارزه و به قدرت رسیدن قبایل مختلف در خوزستان است. صادق کرمیار نویسندهی این کتاب و انتشارات نیستان ناشر آن هستند
دربارهی کتاب دشتهای سوزان
داستان کتاب دشتهای سوزان، با ماجرای شکار رفتن شیخ جابر شروع میشود. شیخ جابر برای ترکان خاتون که هوس گوشت گوزن زرد کرده است به شکار رفته و همین شکار، همین تیری که به گوزن میزند، انگار تیری است که به زندگی خود میزند. شیخ جابر ناکام از خوردن گوشت شکار، میمیرد و پسر ارشدش محمد، به همه میگوید که انگلیسیها او را چیزخور کردند. اما پیشکار او، در همهی جمعها و دور از چشم محمد، به مردم میگوید که مردن شیخ جابر، ربطی به انگلیسیها ندارد.
داستان دشتهای سوزان، داستان و روایت اتفاقات و وقایع خاصی است که در دورهی زمانی خاصی از تاریخ ایران رخ داده است. دشتهای سوزان روایتگر وقایع خوزستان از دوره ناصری تا به قدرت رسیدن رضاخان است. از تأثیر جنگهای جهانی اول و دوم تا پیدایش نفت در خوزستان و ماجراهای کاخ فیلیه که متعلق به شیخ الشیوخ خوزستان است تا به قدرت رسیدن شیخ خزعل در خوزستان و مبارزات قبایل گوناگون جنوب علیه استعمار و استبداد میگوید.
کتاب دشتهای سوزان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دشتهای سوزان برای دوستداران رمان و داستانهای ایرانی جذاب است. افرادی که به خواندن رمانهای تاریخی علاقه دارند نیز از این کتاب، لذت خواهند برد.
دربارهی صادق کرمیار
صادق کرمیار متولد ۱۳۳۸ در تهران نویسنده و کارگردان ایرانی است. صادق کرمیار با نوشتن رمانهایی مانند نامیرا و دشتهای سوزان و نیز کارگردانی سریالهایی همچون یک روز قبل و خاطرات مرد ناتمام شناخته میشود. وی دارای گواهینامه درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و نگارش چندین رمان، فیلمنامه سینمایی و سریالهای تلویزیونی و نیز کارگردانی چندین فیلم و سریال تلویزیونی را در کارنامه خود دارد. در عین حال بیش از پنج سال مدیریت ادبی و هنری در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از دیگر فعالیتهای کرمیار در عرصههای فرهنگی بهشمار میرود.
جملاتی از کتاب دشتهای سوزان
روزی که شیخ جابر، ناکام از خوردن گوشت شکارش، قولنج کرد و مرد، محمد پسر ارشدش، همهجا چو انداخت که انگلیسیها او را چیز خور کردهاند. اما مطرود خلف، پیشکار شیخ الشیوخ، هرجا دست میداد به دور از چشم شیخ محمد، جماعتی را جمع میکرد میگفت: مرگ شیخ جابر ربطی به انگلیسیها ندارد. بلکه به خاطر بدشگونی شکار بوده. و مهمترین سند او هم آخرین فالی بود که زبیده، دو هفته پیش از آخرین شکار شیخ برای او گرفته بود....
بعد ماجرای روز شکار را مفصل برای همه تعریف میکرد.
گوزن به تیررس نزدیک شد. شیخ نشانه گرفت. مطرود چشمهای خود را بست و از اینهمه یقین شیخ در حیرت ماند که چطور بعد از کوچ گلهی گوزنها، این یکی باقی مانده و لابد برای ترکان خاتون مانده. شیخ جابر شلیک کرد و تیر به هدف خورد. این همان تیری بود که مطرود بعدها میگفت شیخ تیر را نه به گوزن که به قلب زندگی خود زده بود.
زمان
۱۱ ساعت و ۳۹ دقیقه
حجم
۴۸۰٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۱ ساعت و ۳۹ دقیقه
حجم
۴۸۰٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
اسم شیخ خزعل رو قبلا زیاد شنیدیم ولی خیلی از اون نمی دونستیم. تو این کتاب داستان گونه به ماجرای شیخ خزعل و روش رسیدن به قدرت در خوزستان می پردازه و نقش اون در رابطه با انگلیسی ها و