کتاب سکولاریسم و آزادی وجدان
معرفی کتاب سکولاریسم و آزادی وجدان
سکولاریسم و آزادی وجدان اثر چارلز تیلور و جاسلین مکلور است که مهدی حسینی آن را به فارسی برگردانده است.
درباره کتاب سکولاریسم و آزادی وجدان
کتاب سکولاریسم و آزادی وجدان در راستای فعالیتهای کمیسیون همفکری برای شیوههای همسازکردن تفاوتهای فرهنگی نوشته شده که در سال ۲۰۰۷ در دولت کبک تاسیس شد.
نویسندگان این کتاب، چارلز تیلور و جاسلین مکلور از اعضای این کمیسیون هستند که وظیفه داشتند گرزارش نهایی کمیسیون و فصلی درباره سکولاریسم را به همراه آن تنظیم کنند و کتاب حاضر همان فصل اضافه شده به گزارش است. این اثر چون بخشی از یک گزارش دولتی است بسیار شفاف و آسانفهم و موجز و مهم تر از همه در راستای فهم مسائل اجتماعی و سیاسی به نگارش درآمده است.
این کتاب یا بهتر بگوییم همان بخش افزوده به گزارش کمیسیون از دو فصل تشکیل شده است. فصل اول با نام سکولاریسم به مفهوم سکولاریسم می پردازد. مفهومی پیچیده که در این فصل تلاش شده اصول بنیادین ان تشریح شود و تحلیلی مفهومی از ان ارائه گردد. فصل دوم به موضوع آزادی وجدان، تکثر ارزش ها و باورها میپردازد.
دعوی نویسندگان در سراسر کتاب این است که سکولاریسم، در عصر کنونی باید در چارچوب گستردهترِ تنوع باورها و ارزشهای مقبول شهروندان فهمیده شود. الگوی جامعهٔ سیاسی مبتنی بر توافق پیرامون اصول سیاسی بنیادین و احترام به تکثرِ دیدگاههای فلسفی، دینی و اخلاقیِ مقبول شهروندان، الگویی نوپدید است و بهتازگی محتملترین الگویی انگاشته شدهاست که به بیطرفی و همزیستیِ همسازانهٔ درخور میانجامد. بیشک ظهور پارادایم مدارای دینی در آغاز عصر مدرن بهمنظور برقراری صلح در اروپای درگیر نزاعهای دینی، راه را برای ایجاد نوعی جامعهٔ تکثرگرا باز کرد. اما مدارای دینی، در دورهای طولانی دستاندرکارِ محرومکردن یا بهحاشیهراندن گروههایی خاص __نظیر کاتولیکها در انگلستان و امریکا__ و اعطای جایگاهی ممتاز و متقدم به دین در قیاس با برداشت سکولار از امر دنیوی بود. در مقابل، سکولاریسم نیز گاه بهسان دیدگاهی بهتمامی ضددین فهمیده شد؛ نظیر آنچه در شوروی سابق و در فرانسه در برهههای خاصی از تاریخش جریان داشت.
آنها معتقدند ما هنوز راه زیادی داریم تا بفهمیم چهطور میتوان در جامعهای چندپاره از تفاوتها و اختلافنظرهای فلسفی عمیق و تقلیلناپذیر، به عدالت اجتماعی و یکپارچگی سیاسی دست یافت. به طور کلی این کتاب بر این نکتهها تأمل میکند:
__ اصول مرکزی که امکان همکاری اجتماعی را در جوامعی با تنوع فراوان مهیا میکنند؛
__ دلالتهای نهادی این اصلها؛
__ و اخلاق شهروندی که حامی این هنجارها و نهادها خواهدبود
خواندن کتاب سکولاریسم و آزادی وجدان را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
علاقهمندان و پژوهشگران حوزههای علوم اجتماعی و سیاسی و همچنین فلسفه مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب سکولاریسم و آزادی وجدان
سکولاریسم را باید در بافتار آرمان کلیتر بیطرفی فهمید؛ آرمانی که دولت، اگر بخواهد رفتاری عادلانه با شهروندانش داشتهباشد، باید به آن دست یابند. بیطرفی، یکی از وجوه نظام حکمرانی است که به دولتهای لیبرال و دموکراتیک اجازه میدهد تا به افرادی با جهانبینیها و ارزشهای متفاوت احترامی برابر بگذارند. اما، معنای دقیق سکولاریسم چیست؟ این انگاره را نمیتوان به میانجی صورتبندیهای سادهای چون «جدایی کلیسا و دولت»، «بیطرفی دولت در قبال دین» یا «خصوصیسازی دین» فهمید؛ هرچند همهٔ این صورتبندیها پارهای از حقیقتِ سکولاریسم را در خود دارند، سکولاریسم بر اصلهای متعددی متکی است که هر یک کارکرد خاصی دارند.
باید توجه داشت، سکولاریسم مجموعهای از ارزشها [یا هدفها] و ابزارها یا «شیوههای عملی» است که پیوند تنگاتنگی با یکدیگر دارند؛ بهطوری که تفکیکشان دشوار است. به نظر ما یکی از دلیلهای بهبنبسترسیدن بحثهای نظری و کنشهای عملی بر سر سکولاریسم این است که هدفهای سکولاریسم با دقت کافی از شیوههای عملی [رسیدن به آنها] متمایز نمیشوند. درنتیجه، آنچه به شیوههای عملی ارتباط دارد جایگاهی همتراز یا حتی بالاتر از هدفهایی مییابد که دولتِ سکولار به دنبال دستیابی به آنهاست.
از نگاه ما سکولاریسم بر دو هدف عمدهٔ احترام برابر و آزادی وجدان متکی است و همچنین، دو شیوهٔ عملی دارد که این هدفها را تحقق میبخشند: جدایی کلیسا و دولت و بیطرفی دولت در قبال دین. شیوههای عملی سکولاریسم صرفاً ابزارهایی مشروط نیستند که بتوان نادیدهشان گرفت. برعکس، این شیوهها تمهیدهای نهادی بایستهٔ انجاماند. با وجود این، این شیوهها به روشهای متفاوتی تفسیر میشوند و به شکلهایی بهنسبت آسانگیر یا سختگیر در قبال کنش دینی درمیآیند.
در سطح هدفها، نظام سیاسی دموکراتیک، ارزشِ اخلاقی یا منزلت برابرِ همهٔ شهروندان را به رسمیت میشناسد و از این رو، احترام یکسانی نثار همهٔ آنها میکند. تحقق این هدف به جداسازی کلیسا و دولت و نیز بیطرفی دولت در قبال جنبشهای فکری دینی و سکولار نیازمند است. از یک سو، با توجه به اینکه دولت باید دولت همهٔ شهروندان باشد و نظر به برداشتهای متفاوت و متکثر شهروندان از امر نیک، دولت نباید خود را با دین یا جهانبینی خاصی اینهمان کند. به همین دلیل، دولت باید از دین «جدا» باشد. این جدایی باید در حوزههای قضایی دولت حکمفرما شود. همآمیزی قدرت سیاسی و برداشت دینی یا سکولار از امر دنیوی، کسانی را به شهروندان درجهدوم تبدیل میکند که از آموزهٔ رسمی دولت حمایت نمیکنند. [۱]
از دیگر سو، اصل احترام برابر ایجاب میکند که دولت در قبال دینها و دیگر باورهای بنیادین، «بیطرف» بماند؛ دولت نباید له یا علیه هر یک از اینها قدم بردارد. دولت، بهمنظور اعطای احترام برابر به همهٔ شهروندان، باید بتواند آراء و تصمیمهایش را در برابر عموم افراد جامعه توجیه کند و در صورت تمایل به برداشتی خاص از امر دنیوی و امر نیک، چنین چیزی ممکن نیست. [۲] دلیلهای توجیهگر کنشهای دولت باید «سکولار» یا «عمومی» باشند؛ یعنی برآمده از آنچه میتوان «اخلاق سیاسی حداقلیِ» مقبول همهٔ شهروندان خواند.[۳]
با این وصف، احترام برابر تنها هدف سکولاریسم نیست. چنانکه مارتا نوسبام۲۵ گوشزد میکند، دولتِ محدودکنندهٔ آزادی وجدان شهروندان هم میتواند مدعی رفتاری برابر با همهٔ آنان باشد. [۴] برداشت «بیاعتنا به تفاوتها» از [انگارهٔ] برابری نمیگذارد که اقلیتها آزادانه از دینشان پیروی کنند. بنابراین حمایت از آزادی وجدان شهروندان نیز جزء هدفهای اصلی دولت سکولار است. دولت سکولار با اتخاذ موضعی «ندانمگرا»۲۶ در قبال پرسشهای مرتبط با هدفهای زندگی انسان، حاکمیت فرد بر انتخابهای وجدانیاش را به رسمیت میشناسد. در طول تاریخ، اختلافنظرهای عمیقی بر سر برداشتها از امر دنیوی و امر نیک وجود داشتهاست و هیچ دیدگاهی به ما اجازه نمیدهد تا خیال کنیم این واقعیتِ ساختاریِ زندگی مدرن تغییر یافتهاست. هیچ دیدگاهی ما را به این باور نمیرساند که عقلِ عملی میتواند به حقیقتِ مرتبط با هدفهای غایی زندگی انسان دست یابد. [۵] دولت سکولار بهجای تحمیل برداشتی [خاص] از امر نیک به افراد، به آزادی وجدان یا خودآیینی اخلاقیشان ارج میگذارد؛ یعنی به حق ادارهٔ زندگیشان در پرتو انتخابهای وجدانی خودشان. چنین دولتی باید بکوشد تا از آزادی وجدان در مقابل تخطیهای نامشروع دفاع کند؛ درست مثل دفاعش از برابری زن و مرد یا آزادی بیان. از این منظر است که همسازیهای دینی گاه توجیه میشوند.
حجم
۱۲۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۲۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
نظرات کاربران
عالی ،از معدود کتبی که در فلسفه و جامعه شناسی سیاسی بسیار کارآمد است
کتاب خیلی روان، موجز و جامع بود. دقیقا معرفی سکولاریسم است، و مسائل حل شده و حل نشده ای که در باب رابطه دولت و دین وجود دارد. بشدت مفید و درخور مطالعه است
نظری ندارم. در کانتکست جامعه ی ما معنایی ندارد. و سوالات پرابهام زیادی برام مونده.. مثلا اگر سکولاریسم بیطرفی دولت در قبال برداشت ها از امر نیکه، و اکر این برداشت ها میتونن باورهای غیردینی هم باشن، ایا دولتهای سکولار