دانلود و خرید کتاب کلکسیونر جان فاولز ترجمه پیمان خاکسار
تصویر جلد کتاب کلکسیونر

کتاب کلکسیونر

نویسنده:جان فاولز
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۷از ۲۰۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کلکسیونر

کتاب کلکسیونر نوشته جان فاولز است که با ترجمه پیمان خاکسار منتشر شده است. کلکسیونر اولین رمان منتشرشدهٔ جان فاولز است که آن را در فاصلهٔ ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۲ نوشت. پیش از آن مجوس را نوشته بود که بعد از کلکسیونر چاپ شد.

این کتاب توسط نشر چشمه منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.

درباره کتاب کلکسیونر

کلکسیونر با استقبال زیادی روبه‌رو شد و فاولز را به شهرت رساند. از این کتاب چندین اقتباس سینمایی و تئاتری شده و در آثار بی‌شماری به آن ارجاع داده شده. کلکسیونر از اولین نمونه‌های ژانری است که امروزه از آن به اسم تریلرِ روان‌شناسانه یاد می‌کنیم.

کتاب کلکسیونر درباره مرد جوان فردریک کلگ. یک کارمند شهرداری بسیار تنها و دچار سرخوردگی و کمبودهای عاطفی که تنها سرگرمی اش گرفتن و خشک کردن پروانه است نام کتاب از همین رفتار او گرفته شده است. او دارای اختلالات روانی شدید است و یک دختر جوان و دانشجوی هنر به نام میراندا را دزدیده و در زیرزمین‌ خانه‌اش نگه می‌دارد. داستان از دو زاویه دید مرد و دختر روایت می‌شود. مرد می‌خواهد بدون آسیب زدن به دختر او را به خود علاقه‌مند کند و دختر از هرفرصتی برای فرار استفاده می‌کند اما پایان تکان دهنده کتاب جذابیت آن را چند برابر می‌کند. از این فیلم یک اقتباس سینمای به کارگردانی ویلیام وایلر ساخته شده است که در سال ۱۹۶۵ اکران شد. از بازیگران آن می‌توان به ترنس استامپ، سامانتا اگار و مونا واشبورن اشاره کرد.

خواندن کتاب کلکسیونر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به دنبال کتابی پرهیجان و روان‌شناختی هستید این کتاب را از دست ندهید.

درباره جان فاولز

جان رابرت فاولز در تاریخ ۳۱ مارس ۱۹۲۶ در شهرک کوچکی در ۶۰ کیلومتری لندن متولد شد. او دوره دبیرستان را در مدرسه بدفورد گذراند. پس از آن که مدت کوتاهی در دانشگاه ادینبورگ تحصیل کرد در سال ۱۹۴۵ برای خدمت نظامی به ارتش پیوست، دوران آموزشی او هم‌زمان با پایان جنگ جهانی دوم بود پس فاولز به‌طور مستقیم در جنگ نبود. بعد از مدتی فهمید نمی‌تواند نظامی زندگی کند و بنابراین در سال ۱۹۴۷ تصمیم گرفت ارتش را ترک کند. پس از آن به اکسفورد رفت و در آنجا بود که اگزیستانسیالیسم را کشف کرد و به آثار ژان پل سارتر و آلبر کامو علاقه‌مند شد. فاولز در سال ۱۹۵۰ در رشته زبان فرانسوی فارغ‌التحصیل شد و کارش را به عنوان نویسنده آغاز کرد.

جان فاولز در روز شنبه ۵ نوامبر ۲۰۰۵ در پی یک بیماری طولانی در ۷۹ سالگی در منزل مسکونی‌اش در لایم ریجیس در جنوب غربی انگلستان درگذشت. از آثار او مجوس هم بین ایرانیان بسیار محبوب است.

بخشی از کتاب کلکسیونر

مبلغ چک ۷۳۰۹۱ پوند بود و چند شیلینگ و پنس. وقتی سه‌شنبه آدم‌های بنگاه شرط‌بندی تأیید کردند که همه‌چیز روبه‌راه است، زنگ زدم به آقای ویلیامز. قشنگ معلوم بود از استعفای من عصبانی شده. هر چند که اول گفت برایم خوشحال است، گفت همه خوشحال‌اند، که البته می‌دانستم نیستند. حتی به من پیشنهاد داد در وام پنج‌درصدی اداره سرمایه‌گذاری کنم! بعضی کارمندهای شهرداری قدرت تشخیص خوب از بد را از دست داده‌اند.

به توصیهٔ آدم‌های شرط‌بندی عمل کردم، با عمه آنی و مِیبل رفتم به لندن و صبر کردم آب‌ها از آسیاب بیفتد. یک چک پانصدپوندی برای تام پیر فرستادم و از او خواستم با کراچلی و بقیه قسمتش کند. جواب نامه‌های تشکرشان را ندادم. همیشه فکر می‌کردند من خسیسم.

تنها مشکل میراندا بود. موقعی که برنده شدم برگشته بود خانه، تعطیلات دانشگاه هنر بود، و فقط توانستم شنبه صبحِ روزِ بزرگ ببینمش. تمام مدتی که در لندن بودیم و خرج می‌کردیم و خرج می‌کردیم، در این فکر بودم که دیگر نمی‌بینمش؛ ولی بعد با خودم می‌گفتم حالا که پول‌دار شده‌ام می‌توانم شوهر خوبی برایش باشم، اما دوباره ته دلم می‌گفتم مسخره است، آدم‌ها فقط به خاطر عشق ازدواج می‌کنند، خصوصاً دخترهایی مثل میراندا. حتی زمان‌هایی بود که فکر می‌کردم فراموشش خواهم کرد. ولی فراموش کردن چیزی نیست که دست خودت باشد، برایت اتفاق می‌افتد. منتها برای من اتفاق نیفتاد.

اگر مثل بیشتر آدم‌های این دوران اهل ظواهر باشی و بی‌اخلاق، می‌توانی با این‌همه پول خیلی خوش بگذرانی. ولی باید بگویم من هیچ‌وقت این‌جوری نبوده‌ام، به‌عمرم حتی یک‌بار در مدرسه تنبیه نشدم. عمه آنی پروتستان مخالف کلیسای انگلستان بود، هیچ‌وقت مجبورم نکرد بروم کلیسا یا این‌جور جاها، بااین‌حال من در فضایی نسبتاً مذهبی بزرگ شدم هر چند عمو دیک هرازگاهی یواشکی سری به میخانه می‌زد. وقتی از سربازی برگشتم، بعد از هزار دعواومرافعه، عمه آنی بالاخره اجازه داد سیگار بکشم، از این کارم اصلاً خوشش نمی‌آمد. حتی با آن‌همه پول وِرد زبانش این بود که پول خرج کردن خلاف اصولش است. ولی مِیبل تا چشم مرا دور می‌دید می‌پرید به مادرش، یک روز اتفاقی صدای‌شان را شنیدم. بالاخره گفتم این پول خودم است و وجدان خودم و اگر دلش بخواهد می‌تواند همهٔ پول را بردارد و اگر دلش نخواهد هیچی‌اش را، علاوه‌براین نشنیده‌ام نان‌کانفورمیست‌ها از هدیه گرفتن نهی شده باشند.

Fateme Soltani
۱۴۰۰/۰۲/۱۲

طاقچه عزیز میشه این کتاب رو در بی نهایت قرار دهید😊

رحيم اهری
۱۴۰۰/۰۱/۰۸

باسلام ،عوامل محترم وزحمتکش ،طاقچه این کتاب را خیلی گران گذاشتید،لطفا قیمت ها را بیارید پایین،تا اهل مطالعه که درجامعه ایران رو به زوال هست، بیشتر بشود.حداقل با این روش سرانه مطالعه را ببرید بالا.

a soul
۱۴۰۰/۰۳/۱۸

طرفدار سکوت بره‌ها، شاهکار توماس هریس هستید؟ تریلرهای روانشناسانه رو دوست دارید؟ این کتاب منبع الهام و شاید الگوی توماس هریس بوده برای خلق یکی از بهترین نمونه‌های تریلر روانشناسانه و عجب کتابی بود ... چقدر لذت بردم از خوندنش.

- بیشتر
آلیس در سرزمین نجایب
۱۴۰۰/۰۶/۱۴

خدایا من از این کتاب متنفرم اما عالی بود! نمیدونم چطور حسم رو توضیح بدم. میراندا از نظر من یه دختر کسل‌کننده و آرمانی بود و فردیناند حتی خودش رو هم نمی‌شناخت و من از هر دوشون متنفر بودم. اما در پایان

- بیشتر
Smnhgh
۱۴۰۰/۰۶/۳۰

در نوع خودش منحصر به فرد بود و تلخ... کتابی با تم روانشناسانه که به هیچ وجه نمیشه زمینش گذاشت داستانِ مردی سایکوپات که دورادور از دختری خوشش میاد، در شرط بندی پولِ هنگفتی به دست میاره و زمینه براش مهیا میشه

- بیشتر
farez
۱۴۰۱/۱۰/۱۵

جان فاولر نویسنده ای که با سکوت بجا....حرفهای بجا و فلسفه ای که مختص خودشه شروع کرده به نوشتن... من علاقه مندم به فیلمهای کم کرکتر، کتابهای کم شخصیت...راکد و موقر. نوشته هایی که بخوبی میتونن مغز نویسنده و اعتقاد اون

- بیشتر
bita zadmehr
۱۴۰۰/۰۱/۰۹

بخش اول رو که میخونید شاید بخش دوم که از دید نفر مقابل هست تا حدی براتون خسته کننده باشه ولی کتاب ایده ی جالبی داره که البته تا حدی هم قابل پیش بینی هست

خورشید خانم
۱۴۰۰/۰۳/۰۷

اگه علاقه‌مند به ژانر تریلر روان‌شناختی هستید این کتاب نمونه خوبیه نویسنده هم در همون صفحات اول تکلیف موضوع داستان رو مشخص میکنه. کتاب من رو یاد فیلم اتاق و تا حدی فیلم روانی اثر هیچکاک انداخت

مشکات'
۱۴۰۰/۰۶/۱۶

کتاب از نظر داستانی بی نظیر و بی نقص نبود و یجاهاییم حوصله سربر میشد با این وجود اتمام کتاب فهمیدم بیشتر جزییات حوصله سربر برای پایان بندی باید میبودن . تا صفحات اخر کتاب شما کاملا سرشار از هیجان

- بیشتر
MaryLu521
۱۴۰۰/۱۲/۲۵

این کتاب رو در عرض یک روز خوندم!!! اگه دنبال یک تریلر روانشناسانه جذاب می گردید که اعصابتون رو خورد کنه (کمی) و بخواید روح شما رو به لرزه در بیاره و شما رو به تفکر وادار کنه درباره کنه سیاه

- بیشتر
لحن حرف زدن آدم‌هاست که دست‌شان را رو می‌کند نه خودِ چیزهایی که می‌گویند.
markar89
جی.پی. یک روز گفت فقرای درستکار همان ثروتمندان وقیح‌اند منهای پول. فقر مجبورشان می‌کند غرور و خصایل خوب را در چیزهایی به‌جز پول جست‌وجو کنند. ولی وقتی دست‌شان به پول می‌رسد نمی‌دانند با آن چه کنند. کُل فضایل قدیمی را، که در واقع فضایل واقعی نبوده‌اند، از یاد می‌برند. فکر می‌کنند تنها فضیلتْ پولِ بیشتر درآوردن و خرج کردن است.
amir23
«ما به درد هم نمی‌خوریم. جفت‌مون دوست داریم به یک نفر دیگه تکیه کنیم.»
NeginJr
گفتم چیزی که عاشقش هستی عشق خودت است. عشق نیست، خودخواهی است. این من نیستم که به فکرش هستی، حسی است که به من داری.
Alibakhtiyari.1
«همهٔ ما چیزهایی می‌خوایم که از داشتن‌شون عاجزیم. یک انسان شریف بودن مستلزم پذیرفتن همین نکته است.»
nilishaw
هنوز به خدا اعتقاد دارم. ولی خیلی دور است، خیلی سرد، خیلی حسابگر. می‌بینم که باید جوری زندگی کنیم انگار وجود ندارد. دعا و پرستش و سرود خواندن ــ همه و همه پوچ و بی‌ثمرند. دارم سعی می‌کنم توضیح دهم چرا قصد دارم از اصولم تخطی کنم (هرگز متوصل نشدن به خشونت). هنوز هم به این اصل پای‌بندم ولی این را هم فهمیده‌ام که برای زنده ماندن گاهی باید اصول را نادیده گرفت. اعتماد بی‌پشتوانه به اقبال و مشیت الاهی و لطف خدا فایده ندارد. باید خودت دست به عمل بزنی، باید بجنگی.
amir23
انسانِ معمولی نفرین تمدن است.
AS4438
اگر به چیزی اعتقاد داری باید دست به عمل بزنی. حرف زدن دربارهٔ عمل مثل لاف زدن دربارهٔ نقاشی‌هایی است که قرار است بکشی. بدترین فُرم ممکن.
daniall.mrd
قدرت فساد می‌آورد. و پول قدرت است.
marie
فراموش کردن چیزی نیست که دست خودت باشد، برایت اتفاق می‌افتد. منتها برای من اتفاق نیفتاد.
امیر
لحن حرف زدن آدم‌هاست که دست‌شان را رو می‌کند نه خودِ چیزهایی که می‌گویند.
daniall.mrd
افسرده‌ام. ‫از هر چیزی یک دنیا فاصله دارم. از عادی بودن. از نور. از چیزی که می‌خواهم باشم.
مامو
«هدف برای ذهن مثل آب است برای بدن.»
daniall.mrd
او انسان نیست؛ یک فضای تُهی است با قیافهٔ مبدّل انسان
Alibakhtiyari.1
حسم این است که به خود زحمتِ مداخله نمی‌دهد. می‌گذارد رنج بکشیم. اگر برای آزادی دعا کنی شاید بابت خودِ فعل دعا کردن احساس آرامش کنی، شاید هم اتفاقات برحسب تصادف به ترتیبی بیفتند که نهایتاً به آزادی برسی. ولی او نمی‌شنود. هیچ‌چیز انسانی مثل شنیدن یا دیدن یا دلسوزی یا دستگیری در خود ندارد. می‌خواهم بگویم شاید دنیا را پدید آورده باشد و قوانین بنیادی ماده و تکامل را. ولی نمی‌تواند به تک‌تک افراد توجه کند. طرح ریخته بعضی خوشبخت باشند، بعضی بدبخت، بعضی خوش‌اقبال، بعضی بداقبال. نمی‌داند کی بدبخت است و کی نیست، اهمیتی هم برایش ندارد. پس واقعاً وجود ندارد.
amir23
وقتی سر کسی فریاد می‌کشی یعنی هنوز ارتباطی هست.
Sina Javaheri
از درس‌نخوانده‌ها و جاهل‌ها متنفرم، از فخرفروش‌ها و متظاهرها، از حسودها و منزجرها، از حقیرها و پست‌فطرت‌ها و کوته‌فکرها. از تمام آدم‌های معمولی بی‌خاصیت حقیری که از حقارت و بی‌خاصیتی‌شان شرم ندارند. از کسانی که جی.پی. اسم‌شان را گذاشته «آدم‌های جدید» متنفرم، آدم‌های مبتذل و احمقِ طبقه‌ای نو با پول و ماشین‌ها و تلویزیون‌ها و تقلید کورکورانهٔ رقت‌انگیزشان از بورژوازی.
nilishaw
برایش مهم نیست چه می‌گویم یا چه حسی دارم، احساساتم برایش بی‌معنایند، فقط در اختیار داشتنم برایش مهم است.
غَزال_ک
من عاشق صداقت و آزادی و بخششم. من عاشق ساختنم، عاشق انجام دادنم. عاشق کمالم، عاشق هر چیزی هستم که ایستا نیست، راکد نیست، تقلید نمی‌کند، روحش نمُرده.
Oryx & Crake
یادم است که چشم‌هایش هم فرق کرده بود، دورشان خط مشکی کشیده بود، آراسته به نظر می‌آمد. آراسته، دقیقاً همین کلمه. البته که باعث شد دست‌وپایم را گم کنم. حسم شبیه وقتی بود که برای اولین‌بار یک پروانهٔ ایماگو دیدم، گرفتمش و بعد مجبور شدم بکُشمش... می‌خواهم بگویم زیبایی آدم را گیج می‌کند، دیگر نمی‌دانی چه‌کار می‌خواهی بکنی، چه‌کار باید بکنی.
ZarH2080

حجم

۲۸۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۱ صفحه

حجم

۲۸۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۱ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان