کتاب جان های بیمار، ذهن های سرحال
معرفی کتاب جان های بیمار، ذهن های سرحال
کتاب جان های بیمار، ذهن های سرحال نوشته جان کاگ است که با ترجمه مهدی نصرالهزاده منتشر شده است. این کتاب با بررسی آرا و حکمت ویلیام جیمز به شما میگوید چطور میتوانید با راه او خودتان را نجات دهید.
درباره کتاب جان های بیمار، ذهن های سرحال
کتاب حاضر تلاشی است برای انتقال حکمت جیمز، برای انتقال این درک ویژۀ او که امکانهای زندگی واقعی هستند، و میتوان در آنها آزادانه و بهنحوی معنادار کندوکاو کرد، منتها فقط درصورتیکه خودمان مسئولیت و خطر آن را بپذیریم. جیمز وقتی مردی جوان بود کم مانده بود که این امکانها را بهتمامی بر خودش ببندد. بااینحال، در پایان، او، به شیوهها و در سطوح مختلف، اعلام نمود که این قطعاً راه غلطی برای ترک زندگی است. ما همه دیر یا زود از این زندگی که چیزی جز کلافی از بلا و ابتلا نیست خواهیم بُرید. وظیفهای که بر عهده داریم، یافتن راهی برای زیستن، بهحقیقت زیستن، در این فاصله است. ویلیام جیمز میتواند به آدمها در یافتن راهشان کمک کند.
خواندن کتاب جان های بیمار، ذهن های سرحال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به فلسفه پیشنهاد می کنیم
بخشی از کتاب جان های بیمار، ذهن های سرحال
فرایند متعارف زندگی حاوی لحظاتی است که بهاندازۀ هریک از انبوه لحظات بدِ موجود در سودازدگیِ جنونآسا بد است، لحظاتی که در آنها شرّ و تباهیِ مطلق فرصت و نوبتی را که در پیاش بوده پیدا میکند و در هیئت سخت و صُلبش ظاهر میگردد. تصوراتی که فرد مجنون از وحشت دارد سراسر از مادۀ واقعیتِ هرروزی اخذ میشود.
ــ ویلیام جیمز، تنوعات تجربۀ دینی، ۱۹۰۳
به یک معنای مشخص، نحوۀ اخذ زندگی از جانب ما بدون اجازۀ خود ما تعیین میشود. هیچکس از ما نمیپرسد که آیا دوست داریم متولد شویم یا آیا دلمان میخواهد در این خانواده، و نه آن یکی، بزرگ شویم. نژاد، جنسیت، موقعیت اجتماعیاقتصادی، و وضع سلامت ما عواملی هستند که تا حد زیادی تصادفیاند. ما، به قول فیلسوف آلمانی قرن بیستم، مارتین هایدگر، به درون جهان «پرتاب» شده، سرگشته و بیهدف به حال خودمان رها میشویم و، در بخش زیادی از دورۀ نوجوانیمان، تحت سیطرۀ نیروهایی هستیم که هیچ کنترلی بر رویشان نداریم.
برای بسیاری از آدمها، وضعیت بهگونهای است که بزرگسالی باعث نمیشود آنها از این شرایط خلاص شوند. بنا بر اعلامیۀ سازمان جهانی بهداشت، «بهرغم پیشانگاشتها مبنی بر آنکه خودکشی در کشورهای با درآمد بالا شایعتر است، در واقعیت امر، ۷۵ درصد خودکشیها در سرتاسر جهان در کشورهای با درآمد پایین و متوسط اتفاق میافتد.» گمان میکنم که این آمار خود تابعی از درافتادن در ورطۀ موقعیتی تحملناپذیر و، در پایان، امتناع از تحمل آن است. در این بین، شکی نیست که اگر بخت به رویمان لبخند بزند، نیروها ملایم خواهند بود و ما در وضعیت فقر مطلق به دنیا نخواهیم آمد؛ اما حتی ملایمترین نیروها نیز میتوانند در نهایت باعث شوند که شیرازه کار از دست فرد در برود و زمینگیر شود. (۱)
از ظواهر امر چنین برمیآید که ویلیام جیمز فرد بسیار خوشاقبالی بوده است. او که در سال ۱۸۴۲ در نیویورک سیتی به دنیا آمد، در خانه و خانوادهای پشتگرم به یک ثروت موروثی عظیم بزرگ شد، با پدری، هنری جیمزِ پدر، که به فرزندانش بسیار مهر میورزید. دنیا به کام جیمز بود، اما نه بهطرقی که ما معمولاً انتظار داریم.
در سال ۱۸۳۲، هنریِ پدر حدود یک میلیون دلار، که به پول آن زمان رقم هنگفتی بود، از پدرش به ارث برده بود، پدری که در منطقۀ علیای نیویورک ریاست یک امپراتوری عظیم در زمینۀ بانکداری و املاک و مستغلات را بر عهده داشت. بااینحال، قرار نبود که هنریِ پدر وارد تجارت خانوادگی در آلبانی ایالت نیویورک شود. حتی به این کار نزدیک هم نشد. حالا که او برای خودش ثروتمند و بینیاز به غیر، آقا و ارباب خودش بود، بهتمامی از اشتغالات دنیوی فاصله گرفته، خودش را سراسر وقف مطالعه در زمینۀ دین، فلسفه و علوم طبیعی کرد.
وقتی بزرگترین پسرش، ویلیام، به دنیا آمد، هنریِ پدر در میانۀ قطع نهاییِ هر گونه پیوند با مسابقههای امروزی و مادیگرایانه بود، اما همزمان در حال گسستن نهایی از کالوینیسم خشک پدر خودش نیز بود، نوجوانیمان، تحت سیطرۀ نیروهایی هستیم که هیچ کنترلی بر رویشان نداریم.
برای بسیاری از آدمها، وضعیت بهگونهای است که بزرگسالی باعث نمیشود آنها از این شرایط خلاص شوند. بنا بر اعلامیۀ سازمان جهانی بهداشت، «بهرغم پیشانگاشتها مبنی بر آنکه خودکشی در کشورهای با درآمد بالا شایعتر است، در واقعیت امر، ۷۵ درصد خودکشیها در سرتاسر جهان در کشورهای با درآمد پایین و متوسط اتفاق میافتد.» گمان میکنم که این آمار خود تابعی از درافتادن در ورطۀ موقعیتی تحملناپذیر و، در پایان، امتناع از تحمل آن است. در این بین، شکی نیست که اگر بخت به رویمان لبخند بزند، نیروها ملایم خواهند بود و ما در وضعیت فقر مطلق به دنیا نخواهیم آمد؛ اما حتی ملایمترین نیروها نیز میتوانند در نهایت باعث شوند که شیرازه کار از دست فرد در برود و زمینگیر شود.
از ظواهر امر چنین برمیآید که ویلیام جیمز فرد بسیار خوشاقبالی بوده است. او که در سال ۱۸۴۲ در نیویورک سیتی به دنیا آمد، در خانه و خانوادهای پشتگرم به یک ثروت موروثی عظیم بزرگ شد، با پدری، هنری جیمزِ پدر، که به فرزندانش بسیار مهر میورزید. دنیا به کام جیمز بود، اما نه بهطرقی که ما معمولاً انتظار داریم.
در سال ۱۸۳۲، هنریِ پدر حدود یک میلیون دلار، که به پول آن زمان رقم هنگفتی بود، از پدرش به ارث برده بود، پدری که در منطقۀ علیای نیویورک ریاست یک امپراتوری عظیم در زمینۀ بانکداری و املاک و مستغلات را بر عهده داشت. بااینحال، قرار نبود که هنریِ پدر وارد تجارت خانوادگی در آلبانی ایالت نیویورک شود. حتی به این کار نزدیک هم نشد. حالا که او برای خودش ثروتمند و بینیاز به غیر، آقا و ارباب خودش بود، بهتمامی از اشتغالات دنیوی فاصله گرفته، خودش را سراسر وقف مطالعه در زمینۀ دین، فلسفه و علوم طبیعی کرد.
وقتی بزرگترین پسرش، ویلیام، به دنیا آمد، هنریِ پدر در میانۀ قطع نهاییِ هر گونه پیوند با مسابقههای امروزی و مادیگرایانه بود، اما همزمان در حال گسستن نهایی از کالوینیسم خشک پدر خودش نیز بود،
حجم
۱۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۱۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب راجع به اندیشه و فلسفه و کمی هم زندگی شخصی ویلیام جیمز (موسس مکتب پراگماتیسم آمریکایی ) است ،ترجمه کمی دشوار و مشکل بود ،محتوای کتاب تا ۱۵۰ صفحه اول خوب و عامیانه نوشته شده، اما بعدا وارد مباحث
در فوق العاده بودن کتاب بحثی نیست. چرا که ویلیام جیمز عزیز برای همهی دوستداران فلسفه شناخته شدهاست و حتی اگر کسی موافق گفتههایش نباشد، احترام خود او به جاست. اما ترجمهی کتاب کمی اذیت کننده بود. که البته من شخصا
من نسخه چاپی رو خریدم به پیشنهاد یکی از دوستانم، از ترجمه اصلا اصلا راضی نبودم... روان نبود... نتونستم تا آخر بخونم چون اعصابم رو به هم میریخت گذاشتم مجدد بعدا از اول بخونم
روان نیست
سلام. کتاب رو یکی دوماه گذشته خوندم و کامل یادم نیست. از روی یادداشت هام نظر می نویسم. کتاب بجز یک فصل(مربوط به جریان سیال آگاهی) برایم روان بود. نکات اصلی که از کتاب برداشت کردم: ۱.تاکید اصلی کتاب بر روی "عمل" هست.
ترجمه و ویراستاری ضعیفه.
با خوندن این کتاب یادگرفتم ازاینکه هنوز بخت و فرصت اینکه میتونم از هیچ بودن در این بحر بیکران دارم لذت ببرم .
کتا ب کامل نیست تعداد صفحات کمی برای مطالعه موجود هست لطفا رسیدگی نمایید