بریدههایی از کتاب جان های بیمار، ذهن های سرحال
۳٫۳
(۲۳)
«هرکس باید هر روز دستکم دو چیز را که از انجام دادنشان متنفر است، فقط محض تمرین، انجام دهد.»
kimphaestus
آدم وقتی تنها باشد و تا سر ظهر هم بیدار نشود زمان بیشتری برای مطالعه خواهد داشت.
kimphaestus
وقتی از مرگ جان سالم به در میبرید، زیستن دیگر آنقدرها هم بد به نظر نمیرسد.
kimphaestus
«ما آن چیزی هستیم که بهکرّات انجام میدهیم. والایی یک فعل نیست. یک عادت است.»
kimphaestus
«از زندگی نترس. باور داشته باش که زندگی ارزش زیستن دارد، و باورِ تو خود به خلق واقعیت کمک خواهد کرد.»
Peyvand
حقیقت موضوعی است در ارتباط با بازنمایی، شرحی از واقعیت، نه بازتولید کامل آن
kimphaestus
حقیقت صرفاً هرآنچه کارساز و کارگشا باشد نیست.
kimphaestus
شوپنهاوئر درست به همین مشکل اشاره داشت: «اگر همۀ خواست ها و آرزوها به محض پدید آمدن برآورده شوند، آدم ها دیگر زندگی خود را چطور پر خواهند کرد؟ با وقتشان چه خواهند کرد؟ اگر جهان بهشتی از رفاه و آسایش باشد، سرزمینی که نهرهای شیر و عسل در آن جاری است، جایی که در آن هر دلداده ای آناً و بدون هیچ مشکلی به دلدارش رسیده باشد، آدم ها یا از فرط ملال خواهند مرد یا خودشان را حلق آویز خواهند کرد.»
Fatima
«جعلش کن، تا روزی برسد که بتوانی خلقش کنی»
kimphaestus
رنوویه مینویسد که ارادۀ یک فرد «قادر است تداوم منطقی یک زنجیرۀ مکانیکی را بشکند و علت آغازین زنجیرۀ دیگری از پدیدهها باشد.»
kimphaestus
برای بسیاری از مردم، ارزش زندگی هیچگاه محل بحث نیست؛ هیچگاه به موضوعی برای گفتوگو یا بحثوجدل تبدیل نمیشود. زندگی خیلی ساده زیسته میشود تا وقتی که دیگر نشود.
kimphaestus
و بدانید که از هر ده مورد نه نفرشان خودش را در عمق وجودش فردی کاملاً شکستخورده میداند.
Elinor__
«ابرویتان را صاف کنید، در چشمانتان برق شادی بیندازید و بهجای قوز کردن و فشار آوردن به عضلات شکمتان به عضلات پشتتان فشار بیاورید و خدنگ بایستید.» اینها کلمات و عبارات جیمز هستند که در اصول روانشناسی آمدهاند، اما میتوانستند در اصل سرنخها و راهنماهایی برای سوریا ناماسکارای الف، حرکت ابتدایی «سلام بر خورشید» در آشتانگا یوگا، باشند.
yalda
کمترین کاری که ما بهعنوان عاملان آزاد میتوانیم انجام دهیم فهم دقیق این مطلب است که چگونه در بند عادت و محاط در آنیم.
kimphaestus
وقتی بختیار باشیم، پذیرای عاداتی خواهیم بود که بهجای آنکه ملول و زمینگیرمان کنند، ما را زنده و توانمند میسازند
kimphaestus
لحظۀ حال جایی است که زندگی به وقوع میپیوندد و ما از آن در حالی غفلت میکنیم که با غافل ماندن از آن بزرگترین خطر را متوجه خودمان میکنیم.
kimphaestus
در جهان پول و قدرت و شهرت، ارزش لحظۀ حال معنای خیلی کمی دارد: لحظۀ حال را نمیتوان کالایی کرد، یا بستهبندی نمود، یا روی پردهای به تماشا نشست. شما نمیتوانید آن را جای امنی کنار بگذارید یا برای روز مبادا نگهش دارید.
kimphaestus
پراگماتیسم دربارۀ زندگی و بهبود بخشیدن بدان است. همین. و همین هم کافی است. چه چیزی میتواند مهمتر از این باشد؟ اصلاً چه چیزی میتواند غیر از این مهم باشد. جیمز به «حقیقت» فقط تا آنجا علاقهمند بود که یقینهای معتدلی که ما با آنها زندگی میکنیم یحتمل بتوانند به بهبود وضعیت ما، که تحمل کردنش چندان آسان نیست، بینجامند.
Ghazalsdi
«در طبیعت بشر هیچ واقعیتی خصلتنماتر از آمادگی و اشتیاق نهفته در آن برای زیستن بر پایۀ یک بخت و فرصت نیست. وجود بخت و فرصت همان چیزی است که فرق میگذارد... بین دو نوع زندگی: آنکه جانمایهاش رضا و تسلیم است، و آنکه جانمایهاش امید و آرزوست.»
kimphaestus
«هرکس باید هر روز دستکم دو چیز را که از انجام دادنشان متنفر است، فقط محض تمرین، انجام دهد.
بهرام
واقعیات ممکن است آن بیرون باشند، منتظر ما که پیدایشان کنیم؛ اما حقیقت همان داستان ما دربارۀ واقعیات است، و این حقیقت «آن بیرون» هم نیست، مثل صیدی که فرد آن را شکار کند و بعد تا همیشه نگهش دارد. در واقع، حقیقت حتی صفت و خصیصهای از برای واقعیت هم نیست، چیزی که بتوان آن را بهنحوی عینی مسجّل نمود و بهطور کامل از آن نسخهبرداری کرد. حقیقت صفت و خصیصهای از برای افکار و ایدههای مـاست
بهرام
شوپنهاوئر درست به همین مشکل اشاره داشت: «اگر همۀ خواست ها و آرزوها به محض پدید آمدن برآورده شوند، آدم ها دیگر زندگی خود را چطور پر خواهند کرد؟ با وقتشان چه خواهند کرد؟ اگر جهان بهشتی از رفاه و آسایش باشد، سرزمینی که نهرهای شیر و عسل در آن جاری است، جایی که در آن هر دلداده ای آناً و بدون هیچ مشکلی به دلدارش رسیده باشد، آدم ها یا از فرط ملال خواهند مرد یا خودشان را حلق آویز خواهند کرد.»
محمد جواد اخباری
خوشبختترین آدم را در نظر بگیرید، کسی که همۀ عالم به حالش غبطه میخورند، و بدانید که از هر ده مورد نه نفرشان خودش را در عمق وجودش فردی کاملاً شکستخورده میداند.
ــ ویلیام جیمز، تنوعات تجربۀ دینی،
عطیه فلاح
هر یک از ما در حال رِشتن و بافتن سرنوشتمان هستیم، تقدیری که میتواند خوب یا بد باشد، اما هرچه باشد، وقتی رِشته شد دیگر مطلقاً نمیتوان پنبهاش کرد.»
kimphaestus
معنا نه در همهجا، بلکه در جایی یافت میشود که:
فرایندی از زندگی بتواند اشتیاقی را به کسی که زندگی را میزید انتقال دهد؛ در این حالت است که زندگی حقیقتاً مهم میگردد
kimphaestus
واقعیت مملو از یأس و نومیدی است. کافی است به اطرافتان نگاه کنید. اگر فرد بهدقت نگاه کند، خواهد دید که رنج استثنا نیست؛ قاعده است. و اتفاقاً افراد جانرنجور عموماًکسانی هستند که بسیار دقیق نگاه میکنند. آنها چیزی را میفهمند که برخی از افراد سلیمالذهنتر در بین ما دوست دارند آن را نادیده بگیرند، یعنی اینکه زندگی، هم زندگی انسانی و هم غیر آن، بهواقع مقدر و محتوم به نظر میرسد، و البته نه بهصورت بس خوشبینانۀ آن، منعکس در سیمای پانگلوس و باور سادهدلانۀ او به اینکه جهان فعلی بهترینِ همۀ جهانهای ممکن است.
Reza.golshan
هر آدمی که حتی به نوباوگی فکری خودش رسیده باشد رفتهرفته به این میاندیشد که زندگی یک شوخی هجو نیست؛ حتی یک کمدی موقر هم نیست؛ و اینکه، برعکس، زندگی از دل ژرفترین اعماق تراژیکِ تنگنای ذاتیای میشکفد و بار میدهد که ریشههای اتباع و رعایایش، یا همان زیَندگانی که ما باشیم، در دل آن فرو رفتهاند. ماترک طبیعیِ رسیده به هرکسی که قادر به حیات معنوی است، جنگلی رامناشده است که گرگ در آن زوزه میکشد و مرغ وقیحِ شب در آن چهچهه میزند.
بهرام
ما ناگزیریم امروز را با حقیقتی که امروز قادر به اخذ آنیم زندگی کنیم و آماده باشیم که فردا همان را دروغ و خطا بنامیم.
بهرام
زندگی بشری، بهرغم بهترین تلاشهایی که برای تعالی جستن از شرایط طبیعی یا حیوانیت خام و خشنمان انجام میدهیم، تقریباً بهتمامی در سیطرۀ قوای مادیای ورای فهم و کنترل ماست.
الی
دربارۀ حقیقت باید بر حسب نتایج و پیامدهای عملی آن قضاوت کرد، بر حسب شیوهای که بر زندگی اثر میگذارد.
Amin D
حجم
۱۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۱۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان