جملات زیبای کتاب جان های بیمار، ذهن های سرحال | طاقچه
تصویر جلد کتاب جان های بیمار، ذهن های سرحال

بریده‌هایی از کتاب جان های بیمار، ذهن های سرحال

نویسنده:جان کاگ
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز
۲.۹از ۲۶ رأی
۲٫۹
(۲۶)
«هرکس باید هر روز دست‌کم دو چیز را که از انجام دادنشان متنفر است، فقط محض تمرین، انجام دهد.»
kimphaestus
آدم وقتی تنها باشد و تا سر ظهر هم بیدار نشود زمان بیشتری برای مطالعه خواهد داشت.
kimphaestus
«ما آن چیزی هستیم که به‌کرّات انجام می‌دهیم. والایی یک فعل نیست. یک عادت است.»
kimphaestus
وقتی از مرگ جان سالم به در می‌برید، زیستن دیگر آن‌قدرها هم بد به نظر نمی‌رسد.
kimphaestus
شوپنهاوئر درست به همین مشکل اشاره داشت: «اگر همۀ خواست ها و آرزوها به محض پدید آمدن برآورده شوند، آدم ها دیگر زندگی خود را چطور پر خواهند کرد؟ با وقتشان چه خواهند کرد؟ اگر جهان بهشتی از رفاه و آسایش باشد، سرزمینی که نهرهای شیر و عسل در آن جاری است، جایی که در آن هر دلداده ای آناً و بدون هیچ مشکلی به دلدارش رسیده باشد، آدم ها یا از فرط ملال خواهند مرد یا خودشان را حلق آویز خواهند کرد.»
Fatima
«از زندگی نترس. باور داشته باش که زندگی ارزش زیستن دارد، و باورِ تو خود به خلق واقعیت کمک خواهد کرد.»
Peyvand
«جعلش کن، تا روزی برسد که بتوانی خلقش کنی»
kimphaestus
حقیقت موضوعی است در ارتباط با بازنمایی، شرحی از واقعیت، نه بازتولید کامل آن
kimphaestus
حقیقت صرفاً هرآنچه کارساز و کارگشا باشد نیست.
kimphaestus
رنوویه می‌نویسد که ارادۀ یک فرد «قادر است تداوم منطقی یک زنجیرۀ مکانیکی را بشکند و علت آغازین زنجیرۀ دیگری از پدیده‌ها باشد.»
kimphaestus
و بدانید که از هر ده مورد نه نفرشان خودش را در عمق وجودش فردی کاملاً شکست‌خورده می‌داند.
Elinor__
«ابرویتان را صاف کنید، در چشمانتان برق شادی بیندازید و به‌جای قوز کردن و فشار آوردن به عضلات شکمتان به عضلات پشتتان فشار بیاورید و خدنگ بایستید.» اینها کلمات و عبارات جیمز هستند که در اصول روان‌شناسی آمده‌اند، اما می‌توانستند در اصل سرنخ‌ها و راهنماهایی برای سوریا ناماسکارای الف، حرکت ابتدایی «سلام بر خورشید» در آشتانگا یوگا، باشند.
yalda
کمترین کاری که ما به‌عنوان عاملان آزاد می‌توانیم انجام دهیم فهم دقیق این مطلب است که چگونه در بند عادت و محاط در آنیم.
kimphaestus
برای بسیاری از مردم، ارزش زندگی هیچ‌گاه محل بحث نیست؛ هیچ‌گاه به موضوعی برای گفت‌وگو یا بحث‌و‌جدل تبدیل نمی‌شود. زندگی خیلی ساده زیسته می‌شود تا وقتی که دیگر نشود.
kimphaestus
واقعیات ممکن است آن بیرون باشند، منتظر ما که پیدایشان کنیم؛ اما حقیقت همان داستان ما دربارۀ واقعیات است، و این حقیقت «آن بیرون» هم نیست، مثل صیدی که فرد آن را شکار کند و بعد تا همیشه نگهش دارد. در واقع، حقیقت حتی صفت و خصیصه‌ای از برای واقعیت هم نیست، چیزی که بتوان آن را به‌نحوی عینی مسجّل نمود و به‌طور کامل از آن نسخه‌برداری کرد. حقیقت صفت و خصیصه‌ای از برای افکار و ایده‌های مـاست
بهرام
وقتی بختیار باشیم، پذیرای عاداتی خواهیم بود که به‌جای آنکه ملول و زمین‌گیرمان کنند، ما را زنده و توانمند می‌سازند
kimphaestus
لحظۀ حال جایی است که زندگی به وقوع می‌پیوندد و ما از آن در حالی غفلت می‌کنیم که با غافل ماندن از آن بزرگ‌ترین خطر را متوجه خودمان می‌کنیم.
kimphaestus
در جهان پول و قدرت و شهرت، ارزش لحظۀ حال معنای خیلی کمی دارد: لحظۀ حال را نمی‌توان کالایی کرد، یا بسته‌بندی نمود، یا روی پرده‌ای به تماشا نشست. شما نمی‌توانید آن را جای امنی کنار بگذارید یا برای روز مبادا نگهش دارید.
kimphaestus
پراگماتیسم دربارۀ زندگی و بهبود بخشیدن بدان است. همین. و همین هم کافی است. چه چیزی می‌تواند مهم‌تر از این باشد؟ اصلاً چه چیزی می‌تواند غیر از این مهم باشد. جیمز به «حقیقت» فقط تا آنجا علاقه‌مند بود که یقین‌های معتدلی که ما با آنها زندگی می‌کنیم یحتمل بتوانند به بهبود وضعیت ما، که تحمل کردنش چندان آسان نیست، بینجامند.
Ghazalsdi
«در طبیعت بشر هیچ واقعیتی خصلت‌نماتر از آمادگی و اشتیاق نهفته در آن برای زیستن بر پایۀ یک بخت و فرصت نیست. وجود بخت و فرصت همان چیزی است که فرق می‌گذارد... بین دو نوع زندگی: آنکه جان‌مایه‌اش رضا و تسلیم است، و آنکه جان‌مایه‌اش امید و آرزوست.»
kimphaestus
«هرکس باید هر روز دست‌کم دو چیز را که از انجام دادنشان متنفر است، فقط محض تمرین، انجام دهد.
بهرام
شوپنهاوئر درست به همین مشکل اشاره داشت: «اگر همۀ خواست ها و آرزوها به محض پدید آمدن برآورده شوند، آدم ها دیگر زندگی خود را چطور پر خواهند کرد؟ با وقتشان چه خواهند کرد؟ اگر جهان بهشتی از رفاه و آسایش باشد، سرزمینی که نهرهای شیر و عسل در آن جاری است، جایی که در آن هر دلداده ای آناً و بدون هیچ مشکلی به دلدارش رسیده باشد، آدم ها یا از فرط ملال خواهند مرد یا خودشان را حلق آویز خواهند کرد.»
محمد جواد اخباری
«ورطۀ بلای هولناکی که درونش افتاده‌ای برایت تجربه‌ای چنان ژرف فراهم می‌کند که نمی‌توان تصور کرد تجربه‌ای بی‌ثمر باشد. در مورد خودم، هنوز نمی‌توانم بگویم که این ثمر دقیقاً چیست، اما مطمئنم که روزی میوۀ خرد و حکمت را از آن خواهم چید.»
Fatima
خوشبخت‌ترین آدم را در نظر بگیرید، کسی که همۀ عالم به حالش غبطه می‌خورند، و بدانید که از هر ده مورد نه نفرشان خودش را در عمق وجودش فردی کاملاً شکست‌خورده می‌داند. ــ ویلیام جیمز، تنوعات تجربۀ دینی،
Atia
خداوند ممکن است طرح و نقشه ای داشته باشد، درست، اما مصائب مبتلابه حیات انسانی همچنان سر جای خود باقی است.
کاربر ۱۴۳۲۴۹۳
توماس هابز بود که گفته بود فراغت مادر فلسفه است، اما فراغت، برای بسیاری از افراد، تخم افسردگی بیمارگون را نیز می‌پراکند.
sarehsaji
هر یک از ما در حال رِشتن و بافتن سرنوشتمان هستیم، تقدیری که می‌تواند خوب یا بد باشد، اما هرچه باشد، وقتی رِشته شد دیگر مطلقاً نمی‌توان پنبه‌اش کرد.»
kimphaestus
عادت همۀ ما را محکوم می‌دارد که نبرد زندگی را در جبهه‌هایی که در سنت و تربیتمان (و نه طبیعتمان) گشوده شده، یا در جبهه‌های گشوده‌شده با انتخاب آغازینمان، تا به آخر بجنگیم، و بهترین بهره‌ای را که می‌توانیم از این طلب و تکاپویی که باب میل نیست (ولی همین است که هست) ببریم، چون هیچ انتخاب دیگری در کار نیست که ما برایش سازگار شده و آماده باشیم، و برای آغاز دوباره هم دیگر خیلی دیر است.
kimphaestus
بیشتر آدم‌ها، خواه به‌لحاظ فیزیکی و خواه به‌لحاظ فکری یا اخلاقی، در حلقه‌ای بسیار بسته از بودِ بالقوه‌شان زندگی می‌کنند. آنها از آگاهیِ ممکنشان، و از منابع و امکانات جانشان به‌طور عام، بسیار کم استفاده می‌کنند، بسیار شبیه آدمی که، محروم از تمامیت ارگانیسم جسمانی‌اش، باید به جنباندن و به‌کارگیری تنها یک انگشت کوچکش عادت کند.
kimphaestus
معنا نه در همه‌جا، بلکه در جایی یافت می‌شود که: فرایندی از زندگی بتواند اشتیاقی را به کسی که زندگی را می‌زید انتقال دهد؛ در این حالت است که زندگی حقیقتاً مهم می‌گردد
kimphaestus

حجم

۱۷۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۲ صفحه

حجم

۱۷۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۲ صفحه

قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
تومان