دانلود و خرید کتاب انتظارش را نداشتم ریچل هالیس ترجمه هدیه جامعی
تصویر جلد کتاب انتظارش را نداشتم

کتاب انتظارش را نداشتم

نویسنده:ریچل هالیس
ویراستار:سارا بحری
امتیاز:
۳.۷از ۱۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب انتظارش را نداشتم

کتاب انتظارش را نداشتم اثری از ریچل هالیس با ترجمه هدیه جامعی است. این کتاب قرار است به یک سوال خیلی مهم پاسخ دهد: چطور وقتی دنیایتان از هم می‌پاشد زندگی را دوباره از سر بگیرید؟

درباره کتاب انتظارش را نداشتم

همه ما در زندگی با شرایط سخت روبه‌رو شده‌ایم. دروغ شنیدیم، کارمان را از دست دادیم. خیانت دیدم، دوستان و عزیزانمان را از دست داده‌ایم و ... . احتمالاسعی کردیم تا از راز این زخم‌ها سردربیاوریم و همچنین به این سوال در مورد خودمان جواب دهیم: چطور وقتی چنین رخدادهایی برایمان اتفاق می‌افتند، قوی باشیم، ادامه دهیم و یاد بگیریم زندگی را که از هم پاشیده است، دوباره سر هم کنیم؟ 

تمام این وقایع این توانایی را دارند که احساساتی مانند غم، اندوه و ناامیدی را به ما تزریق کنند. به این ترتیب وقتی درگیر چنین اتفاقاتی می‌شویم باید بدانیم چگونه می‌توانیم روحیه خود را حفظ کنیم و به اندوه و درد اجازه ندهیم که زندگی ما را در دستان خودشان بگیرند.

ریچل هالیس در کتاب انتظارش را نداشتم، تجربه‌های مشابهی را که خودش از سر گذرانده است، با ما درمیان می‌گذارد. او به تمام مخاطبانش کمک می‌کند تا این احساسات را بپذیرند و سپس یاد بگیرند از جایشان بلند شوند و به زندگی، ادامه دهند. با انرژی و سرشار از امید. 

کتاب انتظارش را نداشتم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

تمام کسانی که در دوران سختی از زندگی‌شان قرار دارند و به دنبال نیرو و توانی برای ادامه دادن می‌گردند، می‌توانند از مطالب کتاب انتظارش را نداشتم، استفاده کنند. 

درباره ریچل هالیس

ریچل هالیس، نویسنده کتاب‌های پرفروش در زمینه موفقیت و خودیاری، مدیرعامل شرکت خودش و سخنران آمریکایی است. او یک وب سایت در مورد کمک به افراد در جهت ایجاد تغییرات مثبت دارد و با مطالب و محصولات خود سعی می‌کند تا دنبال‌کنندگانش به نسخه بهتری از خودشان دست پیدا کنند.

ریچل هالیس را به عنوان آنتونی رابینز خانم‌ها می‌شناسند چراکه با سبک زندگی و لحن ساده و خودمانی‌اش موفق شده است تا الهام‌ بخش افراد زیادی در سراسر جهان باشد. او همچنین به دلیل نقش‌های بی‌شماری که در تلویزیون ایفا کرده است، مانندِ بازیگرِ نقش دکتر لیندا مارتین در لوسیفر و ستاره مهمان در برنامه‌های تلویزیونی مانند خواهر، رنو ۹۱۱، دختر جدید و همسر خوب شناخته می‌شود. هالیس فعالیت‌های بسیاری در جهت توانمندسازی زنان انجام می‌دهد و نامش در بین لیست ۳۰ کارآفرین زیر ۳۰ سال منتشر شده است.

تا به حال کتاب‌های بسیاری از او به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است که خودت باش دختر و شرمنده نباش دختر از آن جمله‌اند.

بخشی از کتاب انتظارش را نداشتم

به‌نظرم یکی از سخت‌ترین بخش‌های عبور از بحران این است که بعد از آن به شخص کاملاً جدیدی تبدیل می‌شوید. فقط ذهنتان است که آنچه را اتفاق افتاده بر اساس کسی که قبلاً بودید تحلیل می‌کند نه کسی که حالا هستید. مثل فیلمی علمی - تخیلی است که در آن سفینه وارد هایپردرایو یا دستگاه پرش زمان یا هر اسم دیگری که دارد می‌شود و بعد سیستم تمام کهکشان‌ها مختل می‌شود و ناگهان انترپرایز وارد بُعد دیگری می‌شود. شما به شخص دیگری تبدیل می‌شوید. وارد بُعدی کاملاً متفاوت می‌شوید، اما خودپنداری‌تان - آن بخش از خودتان که افکار و احساساتتان را تعیین می‌کند - هنوز همان شخصی است که قبلاً بوده‌اید.

زندگی گاهی به‌شدت گستاخ می‌شود.

انگار تمام آن تلاطم‌های احساسی‌ای که در جریان دوران سخت تحمل کردید کافی نبودند که حالا باید با بحران هویتی نیز دست‌وپنجه نرم کنید. اکثرمان موضوع هویت را مهم‌ترین بخش مشکل نمی‌دانیم و همین مسئله را سخت‌تر می‌کند.

به‌نظر من چهار نوع بحران هویت مختلف در ارتباط با فقدان، درد و اندوه وجود دارد:

۱. هویتی داشتید که از شما گرفته شده است. «من کارمند فوق‌العاده‌ای بودم، اما شرکت به‌خاطر تعدیل نیرو مرا کنار گذاشت و حالا بیکارم.»

۲. دنبال هویتی هستید که با شما جور درنمی‌آید. «خیلی دلم می‌خواهد مادر شوم، اما روش درمانی آی‌وی‌اف۵ جواب نداد و حالم خیلی بد است.»

۳. هویتی را انتخاب کردید که دیگر دوستش ندارید. «فکر می‌کردم به‌عنوان یک مادر خانه‌دار خوشحال باشم، اما درواقع افسرده‌ام و مادر خوبی برای فرزندانم نیستم.»

۴. شخص دیگری هویتی را برای شما تعیین کرده است که اصلاً با شما جور درنمی‌آید. «بودن در این پست مدیریتی مرا از خلاقیت دور نگه داشته است، اما رئیسم فکر می‌کند برای این پست مناسب‌ترم. احساس می‌کنم دارم از درون می‌میرم.»

وقتی دختربچه بودم باور داشتم که اگر دانه هندوانه را بخوریم در شکممان هندوانه رشد می‌کند. باور داشتم که اگر دانه سیب را بخوریم بلافاصله می‌میریم. روزی روزگاری براساس مقالات علمی باور داشتم که پلوتون یک سیاره است، اما بعدها معلوم شد که فقط یک سیاره کوتوله است که گوشه‌ای از منظومهٔ شمسی تغییر شکل می‌دهد.

فکرش را بکنید... در گذشته چند موضوع را به‌طورقطع باور داشتید که حالا اشتباه، تقلبی و غیرطبیعی از آب درآمده‌اند؟ احتمالاً شما هم زمانی به چیزهایی باور داشتید که حالا مسخره و خنده‌دار به‌نظر می‌رسند. اما آن زمان اصلاً مسخره نبودند، از نظر شما حقیقت داشتند، حقایقی که بر مبنای واقعیت شکل نگرفته بودند؛ بلکه بر اساس دیدگاه شما به جهان ایجاد شده بودند. دوستان من، آن دیدگاه همان چشم‌انداز شماست.

چشم‌انداز شما، یا دیدگاه شما به زندگی و دنیا، مبحث بسیار مهمی است که حین پشت‌سر گذاشتن دوران سخت باید از آن صحبت کنیم و دو نکته هست که باید آنها را بدانید.

اول اینکه: چشم‌انداز شما درمورد موضوعات مختلف لزوماً بر اساس واقعیت شکل نگرفته؛ بلکه غالباً براساس تجربیاتی که در گذشته داشته‌اید یا آنچه دیگران درمورد آن موضوع به شما یاد داده‌اند، شکل گرفته است. دومین نکته‌ای که باید درمورد چشم‌انداز بدانید این است: کسی که در زمان حال هستید آن‌قدر قوی هست که بتواند باورهایی را که براساس گذشته‌تان شکل گرفته، کنترل کند.

کنترل چشم‌اندازتان به دست خودتان است.

کنترل چشم‌اندازتان به دست خودتان است! افراد کمی متوجه این موضوع هستند.

درک این حقیقت اساسی، نه‌تنها دیدگاه شما را به غم و اندوه و فقدان عوض می‌کند؛ بلکه حتی یاد گرفتن تنظیم و کنترل چشم‌اندازتان، بدون در نظر گرفتن دورانی که در آن هستید، رمز داشتن یک زندگی شادتر و دقیق‌تر است.

معرفی نویسنده
عکس ریچل هالیس
ریچل هالیس
آمریکایی | تولد ۱۹۸۳

ریچل هالیس، نویسنده، مدیرعامل شرکت خودش و سخنران آمریکایی است. او یک وب سایت در مورد کمک به افراد در جهت ایجاد تغییرات مثبت دارد و با مطالب و محصولات خود سعی می‌کند تا دنبال‌کنندگانش به نسخه بهتری از خودشان دست پیدا کنند.

esrafil aslani
۱۴۰۰/۱۲/۰۱

"این کتاب قرار نیست اقرارنامه باشد، قرار نیست بازگوکننده چگونگی و دلیل این دگرگونی زلزله مانندی باشد که باید در زندگیمان رخ میداد. صادقانه بگویم، مطمئن نیستم بتوانم از این موضوع صحبت کنم و همچنان سر پا بمانم. امیدوارم روزی

- بیشتر
𝑻𝒂𝒎𝒊𝒍𝒂
۱۴۰۱/۰۹/۱۷

📎من کتاب رو از این انتشارات نخوندم بنابراین درباره ترجمه و سایر موارد مربوط به انتشارات نظری ندارم و نظرم مختص کتابه مثل بقیه ی کتاب های ریچل هالیس با لحن روان و صمیمی نوشته شده بود و خوندنش راحت بود. خود

- بیشتر
maryam_ghanbari💎
۱۴۰۱/۱۰/۱۱

من این کتابو یه روزه چشمی خوندم شاید زیاد محتوای علمی نداشته باشه اما تو زندگیم مشکلی پیش اومده بود که دقیقا به این حرفا نیاز داشتم و تو زندگی من تلنگر ایجاد کرد

helena
۱۴۰۰/۰۶/۱۰

ریچل هالیس قلم خودمانی و گیرایی دارد، نکاتی که میگوید زندگی زیست شده و ایده های جالب خودش است و به همین دلیل ارزش مطالعه دارد. اگر‌در شرایط سختی به سر میبرید، خواندنش خالی از لطف نیست و میتواند بهتون کمک

- بیشتر
anjel
۱۴۰۲/۰۶/۱۹

با توجه به اینکه کتاب های قبلی این نویسنده رو خونده بودم این کتاب زیاد جذاب نبود

بهناز
۱۴۰۲/۰۶/۰۹

من چندین صفحه اول رو خوندم خوشم نیومد اصلا و رهاش کردم هیچ گونه جذابیتی نداشت برام

کاربر ۱۴۰۴۶۹۶
۱۴۰۲/۰۵/۲۷

کتابِ خوب و کم حجمی بود ، اگر دورانِ سختی رو طی میکنید این کتاب مسکنِ خوبیه .

drfarzane
۱۴۰۰/۰۲/۲۶

بسیار عالی بود

ناراحت بودن اشکالی ندارد. دل‌تنگ شدن اشکالی ندارد. آنچه اشکال دارد این است که دست روی دست بگذارید و فرقی با یک مرده نداشته باشید
م مثل مریم
ضرب‌المثلی قدیمی هست که می‌گوید باید از اثر زخم‌هایمان صحبت کنیم و بنویسیم و درس بگیریم نه از خودِ زخم.
Josee
اگر شرور بودن در داستان شخص دیگری به معنای قهرمان بودن در داستان خودم باشد، ترجیح می‌دهم این کار را بکنم.
helena
گاهی در غم و اندوهم غرق می‌شوم؛ چون پذیرفتن ناراحت بودن با خودش قدرت می‌آورد. گاهی وقتی این حقیقت را درمی‌یابم که احساسات منفی هیچ سودی برایم ندارند با آنها می‌جنگم. اما اغلب، اغلب روی لحظه‌ای که در آن هستم، روی احساساتم، روی قدرتم متمرکز می‌مانم و به یاد می‌آورم که کدام بخش‌های زندگی‌ام ارزش زندگی کردن دارند.
sima
«شجاعت، نبود ترس نیست؛ بلکه معیاری است که نشان می‌دهد چیزی مهم‌تر از ترس وجود دارد.»
sajede
یادتان می‌آید که گفتم گاهی آنچه برای شجاع بودن نیاز دارید فهمیدن این موضوع است که هیچ راه دیگری ندارید؟
Pegah Elahi
این فرصت را از دست ندهید. این زندگی که دارید زندگی‌اش می‌کنید، هدیهٔ بی‌نهایت ارزشمندی است که اکثراً از آن غافل می‌شویم. از آن غافل نشوید. هر لحظه‌اش را زندگی کنید. جسورانه و با شجاعت زندگی‌اش کنید. با امید و مهربانی زندگی‌اش کنید. با خود واقعی‌تان زندگی‌اش کنید. به‌خاطر خودتان زندگی‌اش کنید. به‌خاطر کسانی که دیگر نیستند زندگی‌اش کنید. به‌خاطر کسانی که همراه و کنارتان هستند زندگی‌اش کنید. به‌خاطر کسانی که قبلاً در این دنیا بوده‌اند، کسانی که از اینجا رفته‌اند و کسانی که بعد از رفتن شما میراثتان را حفظ خواهند کرد، زندگی‌اش کنید.
نفیسه خبوشانی
کدام فرد بیست‌وشش‌ساله دقیقاً همان کسی است که در شانزده‌سالگی بود؟ بزرگ‌ترین ستاره‌های ورزشی دنیا، کسانی که دوستشان داریم و تحسینشان می‌کنیم، از ابتدا در اوج نبوده‌اند. بهترین‌ها همیشه به بهتر شدن ادامه داده‌اند، آنها به بالاتر رفتن ادامه داده‌اند. اگر کسی سعی کرد با گفتن این جمله که «عوض شده‌ای!» احساس بدی در شما ایجاد کند، تنها جواب شما باید «ممنونم، هنوز در حال تلاشم!» باشد. به من اعتماد کنید، ناراحتی و دردی که از تلاش برای خشنود نگه داشتن دیگران نشئت می‌گیرد نشانهٔ یک زندگی سالم نیست. چه برای آنها، چه برای خودتان.
mobina
هیچ‌کس نمی‌تواند جای پدر و مادر را پر کند. حضور داشته باشید. برایم مهم نیست که سخت است. برایم مهم نیست که غیرممکن به‌نظر می‌رسد. فرزندانتان روی شما حساب می‌کنند؛ راه دومی وجود ندارد. فرزندانتان آن‌قدر بزرگ نیستند که شریک غمتان شوند، اما قول می‌دهم تمام تلاششان را خواهند کرد.
لیدا
یکی از ناخوشایندترین و درعین‌حال زیباترین نکات دوران سخت این است که هیچ‌وقت آن‌طور که باید قدر آنچه را همیشه خوب بوده نمی‌دانیم و آن را به یاد نمی‌آوریم؛ مگر اینکه سختی بکشیم.
helena
شاید اگر به‌جای تظاهر به قوی بودن و نادیده گرفتن احساسات منفی، درمورد شرایطی که در آن هستید روراست باشید، واقعاً بتوانید بر آنها فائق شوید و رو به جلو حرکت کنید.
sima
فرزندان شما هیچ‌وقت برای دیدن ناراحتی و دل‌شکستگی شما به اندازهٔ کافی بزرگ نیستند. فرزندان شما هیچ‌وقت به اندازهٔ کافی بزرگ نیستند که درد، ناراحتی، ترس و اضطرابتان را با آنها پشت‌سر بگذارید. هیچ‌وقت. این وظیفهٔ فرزندانتان نیست که شما را با غمتان تنها نگذارند. با روان‌شناس، کشیش، خاخام یا بهترین دوستتان تماس بگیرید، اما حق ندارید از فرزندانتان بخواهید که هنگام پشت‌سر گذاشتن دوران سخت شما را تحمل کنند. این وظیفهٔ شماست که به‌خاطر آنها قوی باشید، حتی اگر شده وانمود کنید قوی هستید. این وظیفهٔ والدین است.
لیدا
غیرممکن است که وارد جهنم شوید و به همان شکل سابق از آن بیرون بیایید
Parastoo
شما هیچ‌وقت کنترل زندگی را از دست نداده‌اید... چون اصلاً از همان ابتدا کنترل دست شما نبوده است. آنچه داشتید احساس اطمینان کاذب به توانایی‌هایتان در کنترل دنیای اطرافتان بوده است. وقتی اتفاقی رخ می‌دهد و این باور را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، وقتی بحرانی این باور را درهم می‌شکند، نتیجه‌اش می‌تواند شما را شوکه کند و توانایی ادامه دادن را از شما بگیرد
sima
تظاهر کنید آنچه را درموردش احساس گناه می‌کنید، شخص دیگری انجام داده است. می‌خواهم تصور کنید یکی از دوستانتان آمده است و می‌گوید که دقیقاً همان کاری را انجام داده که شما انجام داده‌اید. می‌گوید از شرمنده بودن و تلاش برای جبران کردنش خسته شده است. شما چه جوابی به او می‌دهید؟ به کسی که در موقعیتی مشابه شما قرار دارد چه جوابی می‌دهید؟ فرض کنید با او در مقایسه با خودتان مهربان‌تر هستید، و توصیه‌هایتان نیز سازنده‌تر هستند.
sima
باید در ایجاد عادت‌های روزانه‌ای که به شما امکان داشتن فضایی آرام می‌دهد کوشا باشید تا دیگر استرستان را به خانواده‌تان منتقل نکنید. یکی از مهم‌ترین توصیه‌هایم در زمینهٔ حضور داشتن برای خانواده این است که ابتدا باید از خودتان مراقبت کنید. می‌دانم در زمان بحران راحت‌تر این است که نگران حال دیگران شویم، اما یک ظرف خالی هیچ‌وقت نمی‌تواند ظرف دیگر را پر کند.
esrafil aslani
قسمت اعظم آنچه امروز هستم به‌خاطر الگوهای مثبتی که با آنها بزرگ شدم نیست؛ بلکه بیشتر به‌خاطر تصورم از کسی بود که دوست نداشتم باشم.
maryom
این فرصت را از دست ندهید. این زندگی که دارید زندگی‌اش می‌کنید، هدیهٔ بی‌نهایت ارزشمندی است که اکثراً از آن غافل می‌شویم. از آن غافل نشوید. هر لحظه‌اش را زندگی کنید. جسورانه و با شجاعت زندگی‌اش کنید. با امید و مهربانی زندگی‌اش کنید. با خود واقعی‌تان زندگی‌اش کنید. به‌خاطر خودتان زندگی‌اش کنید. به‌خاطر کسانی که دیگر نیستند زندگی‌اش کنید. به‌خاطر کسانی که همراه و کنارتان هستند زندگی‌اش کنید. به‌خاطر کسانی که قبلاً در این دنیا بوده‌اند، کسانی که از اینجا رفته‌اند و کسانی که بعد از رفتن شما میراثتان را حفظ خواهند کرد، زندگی‌اش کنید. لطفاً، این زندگی زیبا، سخت و شگفت‌انگیز را زندگی کنید - حالا که مقدر شده است زندگی‌اش کنید، سعی کنید خوب زندگی‌اش کنید.
سلما
«شجاعت، نبود ترس نیست؛ بلکه معیاری است که نشان می‌دهد چیزی مهم‌تر از ترس وجود دارد.»
سلما
فرزندان شما هیچ‌وقت برای دیدن ناراحتی و دل‌شکستگی شما به اندازهٔ کافی بزرگ نیستند. فرزندان شما هیچ‌وقت به اندازهٔ کافی بزرگ نیستند که درد، ناراحتی، ترس و اضطرابتان را با آنها پشت‌سر بگذارید. هیچ‌وقت. این وظیفهٔ فرزندانتان نیست که شما را با غمتان تنها نگذارند. با روان‌شناس، کشیش، خاخام یا بهترین دوستتان تماس بگیرید، اما حق ندارید از فرزندانتان بخواهید که هنگام پشت‌سر گذاشتن دوران سخت شما را تحمل کنند. این وظیفهٔ شماست که به‌خاطر آنها قوی باشید، حتی اگر شده وانمود کنید قوی هستید. این وظیفهٔ والدین است.
sima

حجم

۱۳۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۳۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۳۰%
تومان