کتاب روان گردان ها
معرفی کتاب روان گردان ها
کتاب روانگردانها، اثر آلدس هاکسلی، از مجموعه تکههای نیک، کتابی است که درباره روانگردانها، تاریخچه آنها و تاثیراتشان بر بدن صحبت میکند.
تکههای نیک، ترجمه مجموعه و ینتیج مینی انتشارات پنگوئن، حاوی تکه خوراکهای کوچکی است از متون ادبی. این مجموعه بزرگترین نویسندگان دنیا را گرد هم جمع آورده که نقطهی مشترکشان نوشتن دربارهی تجاربی است که از ما انسان میسازند.
هر کدام از این کتابهای کوچک گزیدهای است از اثر یا آثاری از نویسندهٔ نامدارش، حول محور موضوعی که روی جلد کتاب آمده است. بیشک متن اصلی این نویسندگان نامدار که همگی صاحب جوایز معتبر ادبی از جمله نوبل و پولیتزر هستند، تلخیص نشده، بلکه عین جملات نویسنده پیرامون موضوع اصلی از اثر یا آثار مختلف او گلچین شده است. چنین شیوهای در گردآوری این کتابها باعث شده تا بعد از خواندن گزیدههایی از این دست، اشتیاق خواندن کتاب اصلی در دل خواننده شعلهورتر شود.
درباره کتاب روانگردانها
آلدس هاکسلی در کتاب روانگردانها، درباره روانگردانها و شیوه کار و تاثیرگذاری آنها صحبت میکند. به طور کلی روانگردان به دستهای از ترکیبات شیمیایی اطلاق میشود که بر مغز و سلسله اعصاب انسان تاثیر میگذارند و آگاهی و روان فرد را تغییر میدهند، این مواد در دسته سایکواکتیوها جای میگیرند. اثر اصلی روانگردانها تغییر دادن شناخت و ادراک فرد است. ال اس دی، دیمتیلتریپتامین، مسکالین، قارچ سیلوسایبین از شناختهشدهترین ترکیبات روانگردان محسوب میشوند.
خواندن کتاب روانگردانها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دارید درباره روانگردانها و تاثیرات آنها بر بدن و به طور کلی شیوه کارشان بیشتر بدانید، کتاب روانگردانها را بخوانید.
درباره آلدوکس هوکسلی
آلدوکس هوکسلی با رمان «جهان جدید بیباک» شناخته شد، با نگاهی در آن که به طرز نگرانکنندهای خبر از آیندهٔ نژاد انسان دارد که با سرمایهداری جهانی کنترل میشود و امروز در کل دنیا آن را کلاسیکی مدرن میخوانند. هوکسلی پیش از چاپ جهان جدید بیباک در ۱۹۳۲ با اولین رمانهایش وارد دنیای شهرت شده بود؛ طنزهای درخشان و چشمگیری که هوکسلی درآنها با شوخطبعی در مورد کمبودهای جامعهٔ معاصر قضاوت میکند. اما استعدادها و علایق او در مقام نویسنده خیلی فراتر از داستان، به فلسفه، علم و سیاست هم کشیده شده است. هوکسلی بعد از رفتن به کالیفرنیا در ۱۹۳۷ هر چه بیشتر به این باور دست یافت که کلید حل مشکلات جهان در تغییر فردی با روشنگری عرفانی است. کشف زندگی درونی با عرفان و مواد توهمزا در آثار او تا آخر عمرش باقی ماند.
«درهای ادراک» از نخستین چاپش در ۱۹۵۴ تأثیر فراگیری داشت و الهامبخش بسیاری از جنبشهای ضد ــ فرهنگی در دههٔ شصت و نویسندگان و هنرمندان از جی. جی. بالارد و آلن گینگزبرگ تا گروه موسیقی بیتلز شد. اثر پیشروی هوکسلی حتی اسم یک گروه راک روانگردان هم شد، «درها». به گفتهٔ آیزایا برلین فیلسوف «هوکسلی با نورافکنی در مکانهای تاریک به آزاد کردن یک نسل کمک کرد.»
بخشی از کتاب روانگردانها
سال ۱۸۸۶ بود که داروشناس آلمانی لودویش لِوین۱ اولین تحقیق نظاممند دربارهٔ کاکتوس را منتشر کرد که بعدها اسم خودش را روی آن گذاشتند. آنهالونیوم لوینی موضوع جدیدی برای علم بود. این گیاه دوست دیرین ادیان اولیه و سرخپوستان مکزیک و مردم جنوبغربی امریکا بود. درواقع، چیزی بیشتر از یک دوست بود. در حرفهای یکی از اولین بازدیدکنندگان دنیای جدید اینطور گفته شده: «آنها ریشهای میخورند که به آن پیوتلمیگویند و طوری آن را مقدس میشمارند که گویی الهه است.»
اینکه چرا باید آنها این گیاه را مثل الهه مقدس بدانند، وقتی روشن شد که روانشناسان سرشناسی از قبیل یِنش، هَولاک اِلیس و ویر میچل آزمایشهایشان از مسکالین، یعنی همان منشأ اصلی پیوتل را آغاز کردند. درست است، آنها کمی بعد این جنبهٔ پرستشوارگی آن را کنار گذاشتند؛ اما همگی در میان مخدرها برای مسکالین تمایز خاصی قائل شدند. مسکالین در صورتی که با دوز مناسب استفاده شود، کیفیت آگاهی را به شکل عمیقی تغییر میدهد و با این حال در مجموعهٔ داروشناسان کمتر از هر مادهٔ دیگری سمی به حساب میآید.
تحقیق دربارهٔ مسکالین از زمان لِوین و هَولاک اِلیس به طور پراکنده انجام شده است. شیمیدانان فقط آلکالویید را جدا نکردهاند؛ بلکه یاد گرفتهاند که چطور آن را ترکیب کنند تا چیزی که به دست میآید دیگر محصولی پراکنده و متناوب از یک کاکتوس بیابانی نباشد. روانپزشکان دادگاه، دوز مشخصی از مسکالین را مصرف میکنند به این امید که بتوانند به درک بهتر و دست اولتری از فرایندهای ذهنی بیمارانشان دست یابند. روانشناسان متأسفانه با کار کردن با سوژههای کمی در بازهٔ بسیار محدودی از شرایط مشاهده کردهاند که برخی از مخدرها تأثیرات در خور توجهتری دارند و آنها را طبقهبندی کردهاند. عصبشناسان و روانشناسان به نتایجی دربارهٔ مکانیزم عملکرد آن در سیستم عصبی مرکزی دست یافتهاند و دست کم یک فیلسوف حرفهای از مسکالین به خاطر نوری که ممکن است بر روی معماهای حلنشدهٔ قدیمیای مثل جایگاه ذهن در طبیعت و رابطهٔ بین مغز و آگاهی بیاندازد، استفاده کرده است.
این مسائل تا دو سه سال پیش مسکوت ماند تا این که واقعیتی جدید و شاید به شدت مهم مشاهده شد. درواقع این واقعیت برای دههها پیش روی افراد بوده است؛ اما همانطور که گفتم هیچ کس متوجه آن نبود تا اینکه یک روانپزشک انگلیسی جوان که الان در کانادا کار میکند در ترکیبی شیمیایی به شباهت زیاد بین مسکالین و آدرنالین پی برد. تحقیقات بیشتر نشان داد که اسید لیسرجیک مادهٔ توهمزای بسیار قویای که از اِرگو گرفته میشود رابطهٔ ساختاری بیوشیمیاییای با بقیه دارد. بعد این موضوع کشف شد که آدرنوکروم که محصول تجزیهٔ آدرنالین است میتواند بسیاری از نشانههای مشاهده شده در مسمومیت مسکالین را ایجاد کند. اما احتمالاً آدرنوکروم به طور طبیعی در بدن انسان تولید میشود. به عبارت دیگر، هر یک از ما شاید بتوانیم مقدار شیمیایی و جزئیای از چیزی را بسازیم که به ایجاد تغییرات عمیق در آگاهی معروف است. مقدار معینی از این تغییرات به آنهایی شباهت دارند که در بلای شاخص قرن بیستم یعنی اسکیزوفرنی دیده میشوند. آیا اختلال ذهنی به اختلالات شیمیایی مربوط است؟ و آیا اختلال شیمیایی به نوبهٔ خود با فشارهای روانیای که بر غدد فوق کلیوی تأثیر میگذارد ارتباط دارد؟ تصدیق این موضوع عجولانه و نسنجیده است. بیشترین چیزی که میتوانیم بگوییم این است که نوعی مورد محکمهپسند تنظیم شده است. در همین حین این سرنخ به شکل سیستماتیکی دنبال میشود و پلیسهای مخفی بیوشیمیدانها، روانپزشکان، روانشناسان آن را دنبال میکنند.
من تحت تأثیر مجموعهای از شرایطِ به غایت مساعد در بهار ۱۹۵۳ متوجه شدم که به طور مستقیم همان مسیر را دنبال میکنم. یکی از این پلیسهای مخفی به خاطر کاری به کالیفرنیا آمده بود. با وجود هفتاد سال تحقیق دربارهٔ مسکالین دادههای روانی در اختیار او هنوز به شکل مسخرهای کم بودند و او مشتاق بود که اطلاعاتی به آنها اضافه کند. درجا، با رضایت خاطر و درواقع مشتاقانه قرار بود روی خوکچهٔ هندی آزمایش کنم. بنابراین اینطور شد که در صبح روشنی در ماه مه، چهار دهمِ یک گرم مسکالین را در نصف لیوان آب قاطی کردم و قورت دادم و نشستم و منتظر عواقبش ماندم.
حجم
۱۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
نظرات کاربران
چند صفحه خوندم ترجمه خیلی بدی داشت متاسفانه
تجربه روان گردان ها خصوصا مجیک ماشروم دریچه ای به سمت اصایت و کایئنات و خود ماست با استفاده از آن خودمان را می فهمیم و یاداوری می شود که ما چیست و چقدر نادیده گرفته شده