کتاب گوژپشت نوتردام
معرفی کتاب گوژپشت نوتردام
کتاب گوژپشت نوتردام نوشته ویکتور هوگو است که با ترجمه مهیا محمدویردی منتشر شده است. کتاب گوژپشت نوتردام یکی از مشهورترین آثار ادبیات کلاسیک جهان است که تا بهحال چندین اقتباس از آن ساخته شده است و والتدیزنی هم یک انیمیشن مشهور از آن ساخته است.
درباره کتاب گوژپشت نوتردام
ویکتور هوگو در مقدمه گوژپشت نوتردام مینویسد: چند سال پیش نویسنده این کتاب به هنگام تماشا یا بهتر بگوییم ضمن کاوش در کلیسای نتردام در یکی از زوایای تاریک برجهای آن کلمه ANATKH را که دستی عمیقاً بر یکی از دیوارها کنده بود مشاهده کرد، کسی که این کلمه را بر دیوار برج کلیسای نتردام نقش زده بود چندین قرن پیش از جهان رخت بربسته و نوشته او هم بدنبال وی ناپدید گردیده، پایان عمر کلیسا نیز بسیار نزدیک است. کتاب حاضر درباره سنگ نوشته مزبور به رشته تحریر در آمدهاست. آن نوشته باعث نوشتن داستان مشهور گوژپشت نوتردام میشود.
دختر کولی بینهایت زبایی بهنام اسمرالدا به همراه بز باهوش خود جالی میرقصید و برنامه اجرا میکرد و زنان شهر به او حسودی میکنند و تمام مردها دوستش دارند. کلود فرولو، رئیس شماسهای کلیسای نوتردام پاریس پنهانی عاشق اسمرالدا شدهاست، او سعی میکند با کمک کازیمودو، ناقوسزن گوژپشت نوتردام، اسمرالدا را بدزدد، ولی با دخالت کاپیتان فوبوس دوشاتوپر ناکام میماند و کازیمودو دستگیر میشود. کازیمودو را در میدان اعدام با شلاق مجازات میکنند و تنها اسمرالدا که قلبی مهربان دارد به او کمک میکند اما اسمرالدت عاشق کاپیتان شده است و همین موضوع زندگیاش را دگرگون میکند.
خواندن کتاب گوژپشت نوتردام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات کلاسیک جهان پیشنهاد میکنیم.
درباره ویکتور هوگو
ویکتور ماری هوگو متولد ۱۸۰۲میلادی است و در ۲۲ مه ۱۸۸۵ درگذشته است. او شاعر، داستاننویس و نمایشنامهنویس پیرو سبک رمانتیسم فرانسوی بود. او به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد. آثار او به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگو کننده تاریخ معاصر فرانسه است. از برجستهترین آثار او بینوایان، گوژپشت نتردام و مردی که میخندد است.
ویکتور هوگو در زمان حیاتش همواره به دلیل داشتن عقاید آزادی خواهانه وسوسیالیستی و حمایت قلمیو لفظی از طبقات محروم جامعه، مورد خشم سران دولتی و حکومتی بود و علی رغم فشارهایی چون سانسور، تهدید و تبعید هرگز از آرمانهای بلند خود دست نکشید. او ابتدا به بروکسل و سپس به جزیره ی جرزی و در نهایت به جزیره ی گریزین که از جزایر دریایی مانش است، تبعید شد. در آن جا بود که به نوشتن درباره ی نکوهش اعمال ظالمانه ی حکومت فرانسه ادامه داد و در نتیجه مقالات مشهور او ضد ناپلئون سوم در فرانسه ممنوع شد. با این وجود این مقاالت تأثیر زیادی از خود به جای گذاشت با وجود این که ناپلئون سوم در سال ۱۸۵۹ تمام تبعیدیهای سیاسی را بخشود, اما هوگو از پذیرش این عفو سرباز زد, زیرا پذیرش بخشودگی بدین معنی بود که او دیگر نباید از دولت انتقاد کند. او پس از سرنگونی امپراتوری رم در سال ۱۸۷۰ به عنوان قهرمان ملی به پاریس بازگشت و عضو مجمع نمایندگان ملی و بعد به عنوان سناتور جمهوری سوم انتخاب شد. هوگو در ۲۲ مه ۱۸۸۵ پس از یک دوره بیماری در هشتاد و سه سالگی در پاریس درگذشت. مرگ او باعث سوگی ملی شد، بیش از دو میلیون نفر در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند. هوگو تنها به خاطر شخصیت والای ادبی در ادبیات فرانسه مورد ستایش قرار نگرفت، بلکه به عنوان سیاستمداری که به تشکیل و نگهداری جمهوری سوم و دموکراسی در فرانسه کمک کرد از او قدردانی به عمل آمد. آرامگاه ویکتور هوگو در پانتئون نزدیک پارک لوگزامبورگ است.
بخشی از کتاب گوژپشت نوتردام
طبق معمول همه ساله لازم بود در آن روز به منظور شادی مردم آتشی در میدان گرو که نزدیک شهرداری قرار داشت برپا شود و در ماه مه در کلیسای کوچک براک جشن درختکاری و در کاخ دادگستری هم نمایش انجام گیرد. شب قبل از نمایش افراد پیرو با کتهای زیبای بنفش رنگ و صلیب بزرگ و سفید رنگی که به سینه نصب کرده بودند در چهار راهها مستقر شده و با سروصدای زیاد طبل و شیپور برگزاری جشن را اعلان کرده بودند. از صبح زود در خانهها و مغازهها بسته و انبوه جمعیت از کلیه طبقات به سمت یکی از سه محلی که برای نمایش درنظر گرفته شده بود، سرازیر شدند. همگی تصمیم داشتند که در این شادی و جشن آتش افروزی و همچنین جشن ماه مه و نمایشهایش شرکت کنند. باید یادآور شد که افراد سادهلوحی که قسمت اعظم این جمعیت را تشکیل میدادند بیشتر به شوق دیدن آتش شادی که در این فصل سرما لذت بخش بود و یا به طرف میدانی میرفتند که سالن بزرگ نمایش در آن قرار داشت و کاملا سرپوشیده بود، آمده بودند. سومین محل قبرستان کلیسای کوچک براک بود که افراد کنجکاو کم تر به آن جا میرفتند و محل فوق العاده سردی بود، اکثر مردم در خیابان های اطراف کاخ دادگستری هجوم میآوردند، زیرا از شرکت سفیران فالماند در برنامه و انتخاب پاپ دیوانه ها اطالع داشتند. البته در آن روز ورود به آن سالن اشرافی و بزرگ کار آسانی نبود، این سالن در دنیا به بزرگی شهرت داشت، به طوری که میگفتند هرگز سالن به طور کامل اندازه گیری نشده بود.
حجم
۶۰۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۶۰۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
مثل همه داستانهای ویکتور هوگو عالی بود، ولی ترجمه جالبی نداشت و چنگی به دل نمیزند بقیه اش عالی🙂
خوب بود اما نه عالی ولی خوندنش خالی از لطف نیست