کتاب لشکرکشی نادرشاه به هندوستان
معرفی کتاب لشکرکشی نادرشاه به هندوستان
لشکرکشی نادرشاه به هندوستان اثری از اکبر احمدی از گروه تاریخ ایران موسسه فرهنگی هنری قوی سفید کودکان است. این اثر به فتوحات نادرشاه افشار در هندوستان میپردازد.
درباره کتاب لشکرکشی نادرشاه به هندوستان
نادرشاه پادشاه نامدار سلسله افشاریه یکی از بزرگترین پادشاهان تاریخ ایرانزمین است که در دوران حکومتش از سال ۱۱۴۸ تا ۱۱۶۰ ه.قمری کارهای مهم و فتوحات زیادی انجام داد. بیرون راندن عثمانی و روسیه از ایران، سرکوب افغانها از جمله اقدامات مهم او پس از رسیدن به پادشاهی بود. اما این کتاب بیشتر به جنگهای پیروزمندانه در در هندوستان میپردازد. و دشواریها و کوششهای نادر را در این جنگ ها روایت میکند.
در این کتاب جریان لشگرکشی نادرشاه به هندوستان و شرح عبور او از خان هایی را میخوانید که از هفتخوان رستم چیزی کم نداشت. او سرانجام در کرنال، نزدیک دهلی شکست سختی را به گورکانیان هند وارد کرد و پیروز وارد شهر شد. گنجینههای بزرگ هند را به غرامت برد اما تاج پادشاهی را بر سر محمدشاه گورکانی باقی گذاشت و او را خراجگزار ایران و مطیع خود کرد.
خواندن کتاب لشکرکشی نادرشاه به هندوستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مطالعه تاریخ ایران، به ویژه تاریخ ایران اسلامی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب لشکرکشی نادرشاه به هندوستان
نادرشاه از سال ۱۱۴۲ ق یعنی هنگامی که به مقابله با افغانهای غلجایی قندهار و در راس آنها اشرفافغان اقدام نمود، چند بار فرستادگانی را به دربار محمدشاه گورکانی در هند فرستاد و از او درخواست کرد به حاکمان مناطق مرزی خود دستور دهد از فرار افغانهای قندهار به داخل خاک هند جلوگیری کنند. پس از آن هنگامی که نادرشاه در سال ۱۱۵۰ ق قندهار را در محاصره خود گرفت گروهی از سپاهیان ایران را برای جلوگیری از فرار افغانها مامور حفاظت از مرزهای شرقی ایران در مجاورت هند کرد. پیشروی آنان تا داخل مرزهای هند این واقعیت را روشن نمود که حاکمان گورکانی هیچ حفاظتی از مرزهای خود به عمل نمیآورند. لذا نادرشاه این بار محمدخان ترکمن را برای تکرار درخواست قبلی خود به هند فرستاد ولی این فرستاده در هند معطل شد و چون پس از گذشت یک سال از وی و از دربار هند خبری نرسید، فرمانی با تاکید زیاد برای محمدخان ترکمن در دهلی فرستاد که با شتاب به ایران باز برگردد و تصمیم گرفت که خود برای آرام کردن مناطق مرزی شرق ایران و رساندن مرزهای کشور به حدود تاریخی آن اقدام به لشکرکشی نماید. به عبارت دیگر انگیزه نادرشاه برای این لشکرکشی رنجش خاطری بود که از محمدشاه گورکانی داشت که چرا وی به نمایندگانی که او در رابطه با تامین امنیت مرزهای مشترک به هند فرستاده جواب شایستهای نداده است و این اقدام خود را علاوه بر تامین امنیت مناطق مرزی برای تنبیه بدخواهانی قلمداد مینمود که اینگونه با شاه ایران معامله و رفتار نموده بودند. ناگفته نماند که نادرشاه برای لشکرکشی خود انگیزههای مالی و اقتصادی یعنی دستیابی به ثروت هنگفت پادشاهان گورکانی را نیز در سر داشت زیرا در آن زمان کشور هند خالی از یک پاسبان قدرتمند بود و آشفتگی اوضاع هند و تنپروری سپاهیان آن دستیابی به این ثروت را برای وی آسان جلوه میداد تا خزانهاش که در نتیجهٔ لشکرکشیهای بیپایان وی در سالهای قبل خالی شده بود را پر کند و به اوضاع کشور که به گفتهٔ همهٔ مورخان دچار فقر و بدبختی بود سروسامانی ببخشد.
نادرشاه در زمان محاصرهٔ قندهار از اوضاع آشفتهٔ هند که در معرض تاخت و تاز ماراتها و گرفتار بیلیاقتی محمدشاه گورکانی و رقابت کور و بیحاصل درباریان بود آگاهی یافته بود و با توجه به اینکه چندتن از امیران دربار محمدشاه از اهالی خراسان بودند چه بسا با بعضی به طور پنهانی روابطی نیز برقرار کرده بود. ناگفته نماند که ماراتها در ابتدا گروهی از کشاورزان جنگجو بودند که در ناحیه دکن که بزرگترین فلات کشور هند در جنوب این کشور است زندگی میکردند. ماراتها پس از جنگهای بسیار با انتخاب قلعهای به نام رایگاد به عنوان پایتخت در سال ۱۰۸۴ ق اعلام استقلال کردند و بر ضد گورکانیان جنگیدند تا بالاخره طی طولانیترین جنگ تاریخ هند از سال ۱۰۹۱ تا سال ۱۱۱۸ ق که به جنگ ۲۷ ساله معروف شد، گورکانیان را شکست دادند و تا بیش از یکصد سال بعد یعنی تا سال ۱۲۳۵ ق بر بخش بزرگی از هند حکومت کردند.
همچنین ناگفته نماند که محمدشاه گورکانی از سال ۱۱۳۱ ق بر آن کشور حکومت میکرد. پس از سلطنت طولانی اورنگزیب که آغاز انحطاط گورکانیان هند بود، سه جنگ بر سر جانشینی وی طی دوازده سال در گرفت که دست به دست عوامل دیگر بر سرعت انحطاط آنها افزود. هنگامی که محمدشاه بر تخت سلطنت هند نشست، وی به جای مبارزه با انحطاط روزافزون، به عیش و عشرت سیریناپذیر خود پرداخت. او مردی عیاش و شهوتران بود و سپاهیانش نیز همه در تنپروری از پادشاه خود پیروی میکردند. اطراف وی پر بود از افراد خائن و بیکاری که دربار هند را صحنهٔ تحریکها و کشمکشهای میان گروههای مخالف هم کرده بودند و فرصتی برای چارهاندیشی و تدبیر در بارهٔ امور مهم آن کشور از جمله پاسخ به درخواست فاتح نامداری چون نادرشاه بدست نمیآمد. اطرافیان وی هرگز گمان نمیکردند که سپاهیان ایران بتوانند افغانستان گورکانی را به طور کامل فتح کنند و با وجود سپاهیان پرشمار هند و ذخایر مالی فراوان آن که پشت هر دشمنی را به لرزه درمیآورد، در فکر حمله به هند باشند.
فهرست کتاب لشکرکشی نادرشاه به هندوستان
- مقدمه
- بخش اول- مقدمات فتح هندوستان
- فصل اول: پیشینه روابط ایران و هند
- فصل دوم: فتح قندهار
- فصل سوم: فتح بلوچستان
- بخش دوم – فتح ایالات هندوستان
- فصل چهارم: فتح ایالتهای افغانستان
- فصل پنجم: فتح ایالت مرزی شمال غربی
- فصل ششم: فتح ایالت پنجاب
- بخش سوم: فتح دهلی پایتخت هندوستان
- فصل هفتم: به سوی دهلی
- فصل هشتم: نبرد کرنال
- فصل نهم: مذاکرات صلح
- فصل دهم: تصرف دهلی
- فصل یازدهم: آشوب در دهلی
- فصل دوازدهم: اعدام افغانها و تاجبخشی در دهلی
- بخش چهارم– بازگشت فاتحانه از هندوستان
- فصل سیزدهم: بازگشت به کابل
- فصل چهاردهم: فتح ایالت سند
- فصل پانزدهم: دستاوردهای فتح هند
- فصل شانزدهم: کاروان گنجینهها و غنایم
- فصل هفدهم: پیامدهای فتح هند
- مراجع
حجم
۷۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۴ صفحه
حجم
۷۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۴ صفحه
نظرات کاربران
چقد کتابهای تاریخی تون هدایت شده ی؟؟؟؟؟؟کلا نویسنده باید نظر شخصی شو تو کتاب تاریخی وارد کنه؟؟نادرشاه بد بود به هند حمله کرد؟اما اون عربهای ملخ خوار بد نبودن به ایران حمله کردند ؟؟؟؟؟