دانلود و خرید کتاب پدر بودن و فلسفه لون س. نیس ترجمه محمد شکری

معرفی کتاب پدر بودن و فلسفه

کتاب پدر بودن و فلسفه اثری از لون اس. نیس و مایکل دابلیو. آستین درباره سلوک پدران است. این کتاب تاملاتی فلسفی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی درباره سلوک و وضعیت پدر بودن است. 

این اثر را با ترجمه محمد شکری می‌خوانید. 

درباره کتاب پدر بودن و فلسفه

همه ما بارها و بارها شاهد کتاب‌ها و روایت‌هایی بوده‌ایم که از سلوک مادرانه نوشته‌اند و از احساسات، مسئولیت‌ها و وظایف مادران حرف زدند. اما چرا جای خالی روایت‌های پدرانه را پر نکنیم؟ جای چنین روایت‌هایی به حق خالی است. این باعث خوشحالی است که فضا برای انتقال تجربیات مادرانه بسیار باز شده است اما چرا امکانی برای پدران ایجاد نکنیم؟

کتاب پدر بودن و فلسفه، به سلوک پدران می‌پردازد. تاملاتی فلسفی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی درباره وضعیت «پدربودن» که بدون نیاز به هیچ پیش‌زمینه فلسفی‌ مخاطب را به بازاندیشی درباره مفهوم و وضعیت پدربودن و روابط ناشی از آن وا می‌دارد. این اثر به ما کمک می‌کند تا به غنای فرهنگ پدری  و وضعیت پدر بودن کمک کنیم. 

کتاب پدر بودن و فلسفه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

مخاطب کتاب پدر بودن و فلسفه را می‌توان تمام دوست‌داران فلسفه و همچنین تمام پدران آگاه و دغدغه‌مند دانست. 

بخشی از کتاب پدر بودن و فلسفه

پدر بودن به چه معناست؟ این سؤال در سراسر تاریخ و در سرتاسر جهان به شکل عجیبی نادیده گرفته شده‌است. مطالب نسبتاً کمی در مورد یکی از مهم‌ترین نقش‌هایی که یک مرد در طول زندگی‌اش ایفا می‌کند به رشتۀ تحریر درآمده‌است. همۀ ما بدون شک با کلیشه‌هایی مانند حامی خانواده، نان‌آور و ناظم مواجه شده‌ایم، ولی این همۀ ماجرا نیست. حتی چندان مشخص نیست که این صفات _ به ویژه در زمانۀ ما _ اصلاً برای پدر بودن ضروری باشند.

طی نیم قرن گذشته، آن‌قدر تغییرات اجتماعی و اقتصادی متعددی رخ داده است که پذیرش این مدعا چندان اغراق‌آمیز نیست که مفهوم پدربودن در پیش چشمان ما بازآفرینی شده یا حتی تازه آفریده شده‌است. خانواده‌ها معمولاً کوچک‌تر و سیارتر شده‌اند و شبکه‌های کمتری آن‌ها را از نزدیک حمایت می‌کنند؛ شاید حتی هیچ شبکه‌ای آن‌ها را از نزدیک حمایت نکند. زن‌ها به اندازۀ مردها در بسیاری از جوامع کار می‌کنند. مطالعات به‌طرز فزاینده‌ای اهمیت حضور پدر را در سلامت فرزندان نشان می‌دهند.

با این حساب چندان هم عجیب نیست که ما پدرها روز به روز بیشتر درگیر زندگی فرزندانمان شده و وظایفی را به جا می‌آوریم که پدرانمان هرگز انجام نداده و پدربزرگانمان هرگز خواب انجام دادن آن‌ها را هم ندیده‌اند، و هنوز هم به دنبال پاسخ رُک و راستِ این پرسش می‌گردیم که «بالأخره، پدرها چه کسانی هستند؟». آیا ما پدرها به‌عنوان یکی از والدین، به راحتی می‌توانیم جای خود را با مادرها عوض کنیم یا چیزی جز نیمرو سر سفره بیاوریم؟ آیا این‌ها ابعاد منحصربه‌فردی از نقش سنتی پدر_ مادری در ما هستند که اگر به آن‌ها رسیدگی نکنیم از دست خواهند رفت؟ آیا این موارد میراثی از نقش‌آفرینی گذشتگان نیست که ما را امروزه ستروَن می‌کند؟ آیا کارهای دیگری هم هست که ما باید به‌عنوان پدر انجام دهیم ولی هنوز از آن‌ها مطلع نیستیم؟

خلاصه اینکه پدربودن نقشی در حال گذار است که هرچند مؤلفه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر چگونگی این گذار و تطور تأثیر می‌گذارد، اما نیازهای فرزندان ما نیز بازیگر بزرگی در این عرصه است. به هر حال، آن‌چه ما می‌فهمیم این است که پدربودن باید بر زمینی بنا شود که از همه بیشتر برای فرزندان مناسب باشد. هر چه نباشد، پدر بودن یک‌سره معطوف به آن‌هاست.

ولی آیا ما نیازهای آن‌ها را می‌فهمیم؟ یافته‌های علوم اجتماعی و آشنا شدن با فرزندانمان بی‌شک ما را در این مسیر کمک می‌کند. ولی برخی از این نیازها (از جمله نیاز به زندگی غنی و معنادار که برای ما هم بسیار جدی است) ظاهراً ما را به دنیایی فراتر از آن‌چه هست، یعنی به دنیای ارزش‌ها و آن‌چه باید باشد می‌کشاند. یک زندگی معنادار از چه چیزی تشکیل شده‌است و اَعمالی که در راه پرورش کودکمان انجام می‌دهیم چگونه بر رسیدن یا نرسیدن فرزندانمان به یک زندگی معنادار اثر می‌گذارد؟ ما چگونه این زندگی را کشف می‌کنیم و پاسخ ما به این پرسش چگونه روش بارآوردن کودکانمان را تغییر می‌دهد؟ و دست آخر اینکه کجا باید به‌دنبال راهنمایی برای تمام این مسائل بگردیم؟

شکی نیست که کتاب‌های خودآموز بسیاری دربارۀ پدربودن وجود دارد. تنها در پنج سال گذشته بیش از هشتاد کتاب درمورد پدر_ مادری کردن به چاپ رسیده است که «پدربودن» بخشی از عنوان آن است! ولی نگاهی اجمالی به این آثار، تنوع فرضیات مبناییِ موجود در این خصوص را آشکار می‌کند که نیاز نهایی فرزندان در زندگی چیست و پدربودن به چه چیز می‌ماند. چگونه می‌توانیم بفهمیم که کدام یک از این کتاب‌ها به ما کمک خواهد کرد تا مسیر صحیح را به‌عنوان یک پدر طی کنیم؟ بسیاری از این کتاب‌ها به‌ظاهر قانع‌کننده‌اند و داستان‌های جالبی برای تعریف کردن دارند و به هر کسی مدارک قابل قبولی برای پذیرش حرفشان ارائه می‌کنند. حال چه باید کرد؟

برای یافتن پاسخ این مسائل لازم است که گام‌‌به‌گام به عقب برگشته و بر مفاهیمی مانند زندگی، فرزند و مخصوصاً پدربودن تأمل کنیم تا این مفاهیم و ارزش‌های عمیق را بهتر بشناسیم. زمانی که ما دربارۀ آن‌چه باید انجام دهیم، یعنی دربارۀ ارزش‌ها، اخلاق و حکمت حرف می‌زنیم، فلسفه به منبع لاینفکی در پژوهش ما تبدیل خواهد شد. فلسفه سرتاسر تاریخ خود، از سقراط تا دکارت و از دکارت تا همین امروز، همواره سرمایه‌ای غنی از بینش‌ها، تأملات و توصیه‌هایی عملی ارائه داده است که می‌تواند ما را به پدرانی تبدیل کند که فرزندانمان به آن‌ها نیاز دارند.

کتاب حاضر، پدربودن و فلسفه، درست از همین پایگاه سر برآورده‌است و تلاشی است در جهت اندیشیدن به جایگاه پدربودن، از طریق بررسی عمیق‌تر تجارب، موضوعات و دوراهی‌هایی که امروزه پدرها با آن مواجه‌اند. هرچند اکثر فصل‌های این کتاب را فلاسفۀ دانشگاهی نوشته‌اند، ما روان‌شناسان و انسان‌شناسانی را نیز در جمع خود داشته‌ایم که همگی ایده‌های خود را با سبکی ملموس و جالب توجه ارائه کرده‌اند. افلاطون و کانت چه چیزی می‌توانند گفته باشند که پدران امروز هنوز از آن بهره‌مند شوند؟ کدام موضوعات فلسفی می‌توانند در تصمیم‌های روزمرۀ پدر و مادرها تاثیر بگذارند؟ در سرتاسر این کتاب شما بینش‌ها و توصیه‌هایی خواهید یافت که برای هر کسی که سفر فوق‌العادۀ پدربودن را تجربه می‌کند یا در آستانۀ آن قرار دارد، مفید است.

نگارین
۱۴۰۰/۰۹/۱۶

می خوام اینو واسه پدرم بخرم امیدوارم خوشش بیاد🙂😃🥰

صادقی
۱۴۰۱/۰۴/۲۶

به نظرم جای این طور کتابها در ادبیات ما خصوصا ادبیات والدگری خیلی خالیه

Mostafa ghasemi
۱۴۰۱/۰۴/۲۴

پنجاه صفحه اول تقریبا هیچ نکته مفیدی نداره و صرفا به معرفی کتاب پرداخته... -کتاب بینظیری که در دست دارید به مفهوم پدر بودن میپردازه.. آیا ارسطو مطلبی برای پدران امروز دارد؟ آیا پدر بودن در فلسفه امروز.. آیا پدر

- بیشتر
بهترین شیوهٔ پدری (و مادری) کردن، شیوهٔ مرجعیت‌مدار است. چنین پدرهایی هم در قبال فرزندان خود پاسخ‌گو هستند و هم در حد اعتدال آن‌ها را کنترل می‌کنند. آن‌ها عاشق صَرف زمان با فرزندانشان هستند و از بودن با آن‌ها لذت می‌برند. در خانهٔ این پدرها قاعده و قانون هم وجود دارد و تعرض به هر قانونی هم عواقب خود را دارد. این عواقب، که با رشد کودک متناسب است و شامل تنبیه بدنی یا کلام تند و خشن هم نمی‌شود، بلافاصله پس از هر تخلف اعمال شده و با توضیحات روشنی همراه می‌شود تا کودک متوجه شود که به چه دلیل تنبیه شده‌است. کودکان در این شیوه، شایسته، دوست‌داشتنی و سخت‌کوش بار می‌آیند. از آن‌جایی که این کودکان مورد محبت قرار می‌گیرند، احساس خوبی نسبت به خود دارند، ولی در عین حال، به وسیله تأدیب مناسب متوجه می‌شوند که چه چیز برای آن‌ها مناسب و چه چیز نامناسب است.
shahram naseri
مدعای بنیادین اگزیستانسیالیسم این است که هیچ ماهیت مقدم و برتری برای وجود انسان از پیش موجود نیست. ما نخست وجود داریم. ما تنها از طریق مجموعه‌ای از انتخاب‌ها که فقط خودمان قادر به گزینش آن‌ها هستیم، به چیزی که هستیم تبدیل می‌شویم. هیچ پاسخ درستی از پیش وجود ندارد که رو به سوی آن کنیم. سارتر معتقد است که هیچ ماهیتی نیست که مقدم بر وجود ما باشد. او می‌گوید که «انسان محکوم است که آزاد باشد و سنگینی کل جهان را بر شانه‌های خود حمل کند»(۳). هرچند این آزادی می‌تواند اضطراب بسیاری به همراه داشته باشد. ما از کجا می‌توانیم بفهمیم که انتخاب ما انتخاب درستی است؟ پاسخ این است: نمی‌توانیم؛ ولی باز مجبوریم که انتخاب کنیم.
shahram naseri
پس تنها لحظهٔ واقعی لحظهٔ حال حاضر است. ما زمان‌های گذشته را در خاطرات و زمان‌های آینده را در انتظارات خود تجربه می‌کنیم، ولی این تنها لحظهٔ حال حاضر است که می‌توانیم مستقیماً تجربه کنیم؛ چرا که تنها لحظهٔ حاضر است که واقعی است.
shahram naseri
شاید بهترین سرمشقی که یک پدر می‌تواند برای فرزندانش باشد این است که به خودآیینی همسرش احترام گذاشته و آن را پرورش دهد. یک پدر نباید در ترس ناشی از مسئولیت‌های خود غرق شود. یک پدر باید در برابر وسوسه‌هایی مثل فرار از بار زندگی و خشونت فیزیکی مقاومت کرده و از لذایذ ناپسندی چون قمار خانمان‌سوز، سوءمصرف مواد مخدر، زن‌بارگی و غیره پرهیز کند. به‌طور سنتی پدرها بیشترین قدرت اجتماعی را در اختیار دارند که متأسفانه اغلب از آن سوءاستفاده کرده‌اند.
shahram naseri
پدرها باید به‌ویژه از فواید صمیمیت و پاسخ‌گویی در والدگری آگاه باشند و اگر رفتار طبیعی آن‌ها این‌گونه نیست باید به همسران و شاید مادران و دوستان خود نگاه کنند تا بتوانند پاسخ‌گوییِ صمیمانه به فرزندانشان و لذت بردن از آن‌ها را برای خود الگوسازی کنند. پدرها، هم‌چنین، باید انبانی از راهبردهای تأدیبی را برای خود گسترش دهند که متناسب با رشد کودکان درنظر گرفته شده و عاری از تنبیه بدنی یا لحن و کلامی تند و خشن باشد.
shahram naseri
برخی از فلاسفه، یعنی اگزیستانسیالیست‌ها، پا را از این هم فراتر گذاشته و معتقدند که این خودِ انتخاب کردن است که به فعالیتی که انتخاب شده‌است ارزش می‌دهد_ کار انتخاب شده از آن رو برای من معنادار است که من آن را انتخاب کرده‌ام
shahram naseri
وقتی به تو نگاه می‌کنم، آن دو درِ جهان را می‌بینم که بازند. تو روزی به دنیا آمده‌ای و روزی هم خواهی مرد. ولی تا وقتی من زنده‌ام، هر کاری که از دستم بربیاید انجام می‌دهم تا نمیری. من هم روزی خواهم مرد و امیدوارم که مرگ من پیش از مرگ تو باشد. زیرا درهای جهان من نیز بازند. وقتی به دنیا آمدی دری را برای من باز کردی که تا به حال، هر آنچه گمان می‌کردم در اختیار من است، که در رأس آن‌ها زمان من بود، از همان در پرکشید و رفت. هر چیز که زمانی برایم اهمیت داشت دیگر مهم نیست. و به همین خاطر می‌دانم که هر چیز که ظاهراً امروز برایم مهم است همیشه مهم نخواهد ماند. امیدوارم پیش از آنکه جهانم به کلی تهی شود، چیزهایی از زندگی من به تو برسد. از روزی که تو به دنیا آمدی جهان من رو به تهی‌شدن است. شاید زمانی از این واقعه می‌ترسیدم، ولی از آن‌جایی که فهمیدم تو را بیشتر از خودم دوست دارم، ترس از تهی‌شدن جهانم بسیار کمتر از عشقی است که به پرشدن جهان تو دارم.
shahram naseri
افلاطون می‌گوید که ما با فرزندآوری می‌توانیم بخشی از خودمان را از طریق آن‌ها زنده نگه داریم؛ زیرا هم بدن آن‌ها به ما شبیه است و هم جایی در حافظهٔ آن‌ها داریم و بر روح آن‌ها نقش‌هایی دربارهٔ زندگی و درس‌های آن زده‌ایم. شکی نیست که این تجربهٔ رایجی از والدبودن است. آیا یکی از دلایلی که ما بخش بسیار زیادی از آیندهٔ خود را روی آیندهٔ فرزندانمان سرمایه‌گذاری می‌کنیم این نیست که خود را در آن‌ها یا آن‌ها را همچون آیندهٔ خودمان می‌بینیم؟
shahram naseri
که اگر ما بر محصول نهایی تمرکز کنیم، ذهن ما بر آینده متمرکز خواهد شد، درحالی که اگر بر فرایند درحال انجام تمرکز کنیم، ذهن ما در حال حاضر به سر می‌برد. اگر ما در اسرع وقت هدف خود را از دست‌یابی به محصول نهایی منصرف کرده و به‌جای آن بر غرق شدن در فرایند حاضر متوجه کنیم، می‌توانیم از لحظهٔ حاضر، بدون نگرانی از آینده یا تأسف بر گذشته، لذت ببریم.
shahram naseri
«اگر بخواهی مردم عادی را با مقررات اجباری هدایت کنی ... و آن‌ها را با مجازات سربه‌راه نگه‌داری، مردم (از تو) گریزان خواهند بود و شرم دیگر برای آن‌ها معنایی نخواهد داشت. ولی اگر آن‌ها را با فضیلت راهنمایی کنی و با مناسک سربه‌راه نگه‌داری، آن‌گاه شرم را درک و خود را اصلاح خواهند کرد».
shahram naseri
برخی آدم‌ها این حرف‌ها را تا حدی دست‌وپاگیر می‌دانند. آن‌ها ترجیح می‌دهند که آزادی خود را رها کرده و فرمولی ازپیش‌ساخته به‌دست آورند تا به آن‌ها توضیح دهد که وجود آن‌ها چیست، چه‌کار باید انجام دهند، چگونه باید کارهایشان را انجام دهند و از این دست مسائل. البته این‌که انتخاب کردن را رها کنیم نیز باز خودش نوعی انتخاب است؛ پس واقعاً راهی برای فرار از آزادیمان نداریم. در عوض، با این کار ما تنها به وضعیتی دچار می‌شویم که سارتر به آن «ایمان بد» می‌گفت. ما زمانی دچار ایمان بد می‌شویم که برنامهٔ دیگران را به عنوان برنامهٔ خودمان بپذیریم، بدون اینکه بفهمیم انتخاب‌های ما باز هم همیشه و تنها متعلق به خودمان خواهد ماند. نکتهٔ دیگر اینکه حتی اگر ایمان بدِ ما به نتایج خوبی هم بینجامد، باز ایمان بد خواهد بود.
shahram naseri
کودکان زمانی شکوفا می‌شوند که پدرها (و مادرها) در اِعمال کنترل بر زندگی آن‌ها اعتدال را رعایت کنند. هرچه نباشد آن‌ها کودک‌اند و همیشه نمی‌دانند که بهترین چیز برای آنان چیست. پدرها باید برای رفتار فرزندانشان محدودیت‌هایی متناسب با سن آن‌ها درنظر بگیرند. ولی کودکان هم باید متناسب با سنشان از حق انتخاب و تجربهٔ پیامدهای اعمالشان برخوردار باشند تا عزت نفس و اخلاق را در خود پرورش داده، اولویت‌های خود را پیدا کنند و احساس کفایت و توان‌مندی داشته باشند.
shahram naseri
اگر قرار است فرزندان ما در بزرگ‌سالی اخلاق‌مدار شوند باید آن‌ها را حین رشد کردن از سر بگذرانند: واکنش منفی مراقبان کودک در هنگام تعرض به قواعد و نیز تقویت کنترل محرّک‌های درونی.
shahram naseri
کودکان چیزی بیش از این نمی‌خواهند که کرامتشان حفظ شده و استعدادشان به فعلیت برسد؛ و فارغ از اینکه این استعداد نوازندگی پیانوست یا بازی فوتبال یا تبدیل شدن به ستارهٔ راک، برای تحقق آن به خویشتن‌داری نیاز دارند. هم‌زمان با بزرگ شدن کودک، ما به او قدرت بیشتر و بیشتری برای تسلط بر زندگیش می‌دهیم، تا جایی که بتواند بر دیگران تأثیر بگذارد _ با چه کسانی دوست خواهد شد، به کدام دانشگاه خواهد رفت (اگر اصلاً برود)، چه کارهایی را انتخاب خواهد کرد، اینکه بتواند رانندگی کند، عضو گروه مشارکت اجتماعی جوانان بشود و غیره.
shahram naseri
شخصیتْ مفهومی متمرکز بر کیفیت عادت‌های ماست، در حالی که اخلاقی بودن یکی از ابعاد انتخاب‌های ماست؛ خواه این انتخاب‌ها مطابق رسوم ما درست باشند و خواه غلط. دروغ گفتنِ تامی انتخاب خود اوست. از سوی دیگر، انگیزه‌ای که او را، هنگام مواجهه با مشکلات، به دروغ گفتن وامی‌دارد یک عادت است. ولی تکرار انتخاب‌های اخلاقاً بد به تولید عادات بد منجر می‌شود. به این ترتیب می‌توان ارتباط این دو را فهمید.
shahram naseri
حتی اگر حق با افلاطون باشد که همهٔ ما خواهان جاودانگی هستیم، بخشی بنیادین از این میل، امکان مرگ است. مرگ نزد هایدگر صریح‌ترین راه برای فهم معنای شکست در هر طرحی است. هر طرح دیگری (جز جاودانگی) هم که داشته باشم، یک چیز قطعی است: آن طرح‌ها با مرگ من به پایان می‌رسند. و من خواهم مرد. ولی هایدگر به‌جای اینکه فناپذیری را یک‌پارچه سلبی بفهمد، آن را بخش سازنده‌ای از معنای زنده بودن می‌بیند. هرچند مرگ به معنای پایان طرح‌های من است، ولی امکان مرگ اصولاً چیزی است که داشتن هرگونه طرح را ممکن می‌سازد. این حقیقت که من خواهم مرد، به این معناست که زمان محدودی برای زندگی دارم. و همین امر است که زمانی را که در اختیار من است، برای من به امری معنادار تبدیل می‌کند.
shahram naseri
هایدگر نشان می‌دهد که ما در جهان، در وهلهٔ نخست، با چیزها همچون ابزار، همچون وسایلی برای رسیدن به اهداف مواجه می‌شویم. ولی چه نوع ابزاری؟ وسایلی برای چه اهدافی؟ این دیگر به چیزی ربط دارد می‌کوشیم انجام دهیم، به اهدافی که داریم و به طرح‌هایی که برای خود افکنده‌ایم. به این معنی، ما معنای جهان را بیش از هر چیز از طریق طرح‌هایی که افکنده‌ایم می‌فهمیم.
shahram naseri

حجم

۳۰۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۷۲ صفحه

حجم

۳۰۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۷۲ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان