دانلود و خرید کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی ... جیمز هالیس ترجمه مرضیه مروتی
تصویر جلد کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی ...

کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی ...

معرفی کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی ...

کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی ... نوشته جیمز هالیس است که با ترجمه مرضیه مروتی منتشر شده است. این کتاب شامل بیست‌ویک نکته ضروری است که تعهد روزانه به آنها باعث خواهد شد زندگی تغییر یابد، جالب‌تر شود و بیشتر متعلق به خودتان باشد.

زندگی ما دو بار آغاز می‌شود: روزی که متولد می‌شویم و روزی که حقیقت وجودی بنیادین را می‌پذیریم که زندگی‌مان با تمام عوامل محدودکننده انتخابی است که به‌عهده خودمان است و لحظه‌ای که این دعوت را می‌پذیریم و مسئولیت‌پذیر می‌شویم، قدرت انتخاب را به‌دست می‌آوریم. این کتاب به ما کمک می‌کند تصویر واضحی از انتخاب‌های بعد از سی سالگی داشته باشیم.

خواندن کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که در آغاز سی‌سالگی هستند پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جیمز هالیس

جیمز هالیس در سال ۱۹۴۰ در اسپرینگفیلد، ایلینوی آمریکا متولد شد. او در سال ۱۹۶۲ مدرک لیسانس خود را از دانشگاه ایندیانا گرفت. در سال ۱۹۶۷ توانست مدرک دکتری خود را بگیرد. او در طول ۲۶سال در دانشگاه‌های مختلف به تدریس علوم انسانی پرداخت. هالیس در سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۲ به‌عنوان تحلیل‌گر یونگی در مؤسسه یونگ سوئیس آموزش دید. پس از این دوره به‌عنوان یک تحلیل‌گر یونگی دارای مجوز، در بخش خصوصی در واشنگتن دی سی به کار و فعالیت پرداخت. هالیس سال‌ها به‌عنوان مدیر اجرایی مرکز آموزشی یونگ در هیوستون، تگزاس خدمت کرد. همچنین او در یک مطب خصوصی به‌عنوان روان‌کاو کار می‌کند. کارنامه‌ی شغلی او نشان می‌دهد سال‌های زیادی در زمینه‌ی آموزش مکتب یونگ فعالیت کرده است.

مرداب روح، راه درست زندگی پس از سی‌سالگی، ردپای خدایان و... ازجمله آثار هالیس هستند که به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند.

بخشی از کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی ...

بزرگ شدن یعنی چه؟ آیا وقتی به دوران بلوغ رسیدیم و وارد بدن‌های بزرگ و دستورکارهای بزرگ شدیم، بزرگ نشدیم؟ آیا وقتی خانه را ترک کردیم و به دنیای بیرون قدم گذاشتیم و گفتیم: «مرا استخدام کن، من از پس آن شغل برمی‌آیم»، «با من ازدواج کن، تا آخرش با تو هستم»، «به من اعتماد کن، از پس این مسئولیت برمی‌آیم» بزرگ نشدیم؟ آیا از طریق پذیرش مسئولیتی که سال‌ها با انجام نقش‌های والدی، اجتماعی، رابطه‌ای و امانتداری اعمال شده است، بزرگ نشده‌ایم؟ و با این همه، از افراد حاضر در کارگاه‌هایم که افرادی معقول، جاافتاده و مسئولیت‌پذیر نیز بوده‌اند، پرسیده‌ام، «کجا به رشد نیاز داری؟» چرا هنوز هیچ‌کس از من نخواسته است تا این پرسش را توضیح دهم؟ چرا هنوز هیچ‌کس اعتبار این پرسش را به چالش نکشیده است؟ چرا هنوز هیچ‌کس اعتبار این تمرین را مورد تردید قرار نداده است و چرا همه فوراً در عرض چند دقیقه شروع به نوشتن کرده‌اند؟ خب چگونه است که ما این همه نقش‌های بالغ را ایفا می‌کنیم و باز در اعماق قلب خود می‌دانیم که هنوز به رشد نیاز داریم؟ برای جوامع سنتی که درک مبهمی از این سیاره چرخان دارند، از حملات محیط‌های طبیعی، شرایط سخت و انواع عوامل خصمانه جان به در برده‌اند، بزرگ شدن موضوع مرگ و زندگی بود. بیکاری کودکان برای قبیله بسیار گران تمام می‌شد. بنابراین، چون هیئتی مرکزی وجود نداشت که بخشنامه صادر کند، تمدن‌ها آیین‌های گذار را ابداع کردند، با هدف اطمینان از عبور از خامی و وابستگی کودکی به حساسیت‌های بزرگسالی که مستلزم قربانی کردن آسایش و تنبلی در خدمت به هدفی مشترک بود. از اینها گذشته، شرایط و ساختارهای اجتماعی متحول می‌شوند و فناوری متحول می‌شود، اما روان بشر همان است که بود و همان نیروهای روانی که در اجدادمان بروز می‌کردند، در زندگی فعلی ما نیز جاری هستند.

طبق تاریخ ثبت شده، همه ما مجبور شدیم با دعوت‌هایی به بزرگ شدن روبه‌رو شویم. تفاوت اینجاست که اجدادمان مشاهده‌گرانی باهوش بودند که درک می‌کردند ذره‌ای انگیزه برای قربانی کردن آسایش و وابستگی وجود ندارد، مگر اینکه انجامش ضرورت پیدا کند. بنابراین، چون هیئتی مرکزی وجود نداشت تا به این کارها توصیه کند، آنها به‌صورت مستقل راه‌حلی مفید ابداع کردند: آیین‌های گذار. تمام گذارها عبور از چیزی را که به پایان رسیده، مرده و یا دیگر کارآمد نیست، امکان‌پذیر می‌کنند. در بسیاری موارد، روان‌درمانی نیز خواستار انجام همین کار است. چون تعداد کمی مشتاقانه حاضرند امنیت خانه را ترک کنند و به وضعیت ناامن بزرگسالی قدم بگذارند، از نوجوانان چنین درخواستی نمی‌شد. آنها را گاهی حتی با اعمال زور کنار می‌گذاشتند. شش مرحله گذار از لحاظ شکل، شدت، مدت، پوشش و سازوکار فرهنگی متفاوت بود، اما در ریشه و اساس در سراسر دنیا شباهت‌هایی بین گذارها وجود دارد. ترک خانه، آن هم نه با یک کارت دعوت و یا یک درخواست مؤدبانه، بلکه ناگهانی و با قطعیت، بخشی از این گذارها بود. مرحله دوم، جشن مرگ بود که در طیفی از دفن شدن در زمین، تا غوطه‌ور شدن در یک سیال، تا حذف مواردی که می‌دانستند مورد توجه آن شخص است، قرار داشت. مرحله سوم، جشن تولد دوباره بود زیرا موجودی نوظهور و یک روان‌شناسی متفاوت در حال آغاز بود. در مرحله چهارم، به شرکت‌کنندگان آموزش‌هایی در سه مقوله داده می‌شد: داستان‌های کهن‌الگویی خلقت، خدایان و تاریخچه قبیله؛ نقش‌ها و خط‌مشی بزرگسالی در آن فرهنگ؛ و ابزار مخصوص شکار، ماهیگیری، تولد فرزند و کشاورزی مختص آن قبیله. در مرحله پنجم، نوعی کار و آزمایش سخت به آنها داده می‌شد که شامل ترس و یافتن منابع درونی بود. در مرحله ششم، پس از یک جدایی طولانی، آنها همچون افراد بالغ و مستقل به اجتماع بازمی‌گشتند. تنها با این روش جوانان از خامی و وابستگی و کناره‌گیری‌های کودکی گذر می‌کردند و به انتظارات بزرگسالی می‌رسیدند.

معرفی نویسنده
جیمز هالیس

درباره نویسنده جیمز هالیس

جیمز هالیس روان‌شناس، نویسنده و روانکاو است که سال‌ها بر روی آثار یونگ تحقیق می‌کند. هالیس چندین کتاب بر اساس بینش‌های شخصی در روان‌شناسی تحلیلی یونگ نوشته که خوانندگان زیادی را به خود جذب کردند.

نوشین
۱۳۹۹/۱۰/۰۲

کتاب جذابه ولی ترجمه خیلی بده، به نظرم با این ترجمه ارزش خوندن نداره چون واقعن خیلی جاهای کتاب مبهمه. ترجمه کرده زنی چهل ساله از نعمت خوابی برخوردار است که..... میخواد بگه زنی چهل ساله خوابی دیده که در

- بیشتر
hoda
۱۳۹۹/۱۰/۱۰

کتاب رو با این ترجمه توصیه نمیکنم.

Mehragin
۱۴۰۰/۰۱/۲۹

ترجمه اصلااااا خوب نبود، چندبااار اقدام ب خوندن کردم هربار ترجمه بد مانع خوندنم شد.

Nino
۱۳۹۹/۱۲/۰۶

سه بار اقدام کردم به مطالعه ی این کتاب ولی سد ترجمه ی بد هربار مانع شده و بیشتر از ۲۰ صفحه نتونستم پیش برم ... صنعت ترجمه داره به قهقرا میره ... 😑

کاربر ۲۹۵۸۷۰۰
۱۴۰۰/۰۳/۱۷

ترجمه کتاب افتضاح هست. طوری که من اول فکر کردم شاید مشکل از درک من باشه، اما هرچی جلوتر رفتم متوجه شدم ترجمه کتاب افتضاح هست‌. اصلا توصیه نمیکنم

حسین
۱۳۹۹/۰۹/۱۸

کتاب خیلی عمیقیه،بطوریکه روی تک تک جمله هاش باید تأمل کنی تا به عمق و مفهوم جمله برسی،به همه پیشنهاد میکنم مخصوصا نیمه دوم عمری ها

ZinBook
۱۴۰۱/۰۱/۲۶

من کتابهای مکتب یونگ و جیمز هالیس رو خیلی میخونم. میتونم بگم جیمز هالیس کلام سختی نداره که مخاطب به راحتی متوجه حرفش نشه ولی این ترجمه اصلا روان و خوب نبود. جملات را به صورت خیلی بلند و نامفهوم

- بیشتر
کاربر ۱۵۲۰۵۴۱
۱۴۰۰/۰۲/۰۷

ترجمه جالبی نداره و تمام ابعاد کتاب رو تحت تاثیر قرار داده

کاربر ۲۲۳۸۹۸۹
۱۳۹۹/۱۱/۱۵

این کتاب خلاصه شده ی نظرات نویسنده در قالب یک کتاب است با خواندنش مثل اینکه چندین کتاب را خواندید

سعید
۱۴۰۱/۰۶/۰۴

متاسفانه ترجمه بسیار بدی که شده، متن کتاب رو شبیه هذیان‌های بی سر و ته و خوابهای آشفته کرده.

هر روز صبح بیدار می‌شویم و دو موجود خیالی را پایین تختخواب خود می‌بینیم. نام یکی از آنها ترس است و می‌گوید: "دنیا برای تو زیادی بزرگ است، تو از پس آن بر نخواهی آمد و امروز هم دوباره راهی برای فرار پیدا کن." دیگری نامش تنبلی است و می‌گوید: "هی، سخت نگیر. روز سختی داشتی. تلویزیون را روشن کن، چرخی در اینترنت بزن. کمی شکلات بخور. فردا هم روز خداست."
کاربر ۳۷۳۱۰۸۲
زندگی‌ای که با ترس مدیریت شده باشد، زندگی نزیسته است.
Zohreh
دو مورد از بزرگ‌ترین تهدیدهای زندگی که با خود داریم عبارت‌اند از ترس و تنبلی. هر روز صبح بیدار می‌شویم و دو موجود خیالی را پایین تختخواب خود می‌بینیم. نام یکی از آنها ترس است و می‌گوید: «دنیا برای تو زیادی بزرگ است، تو از پس آن بر نخواهی آمد. امروز هم دوباره راهی برای فرار پیدا کن.» دیگری نامش تنبلی است و می‌گوید: «هی، سخت نگیر. روز سختی داشتی. تلویزیون را روشن کن، چرخی در اینترنت بزن. کمی شکلات بخور. فردا هم روز خداست.»
Golnaz Javaheri
همان‌طورکه یونگ گفت ما به‌ندرت مسئله‌ای را حل می‌کنیم، بلکه می‌توانیم از آن بزرگ‌تر شویم یعنی آن مسئله وجود دارد ولی چون ما رشد یافته‌ایم، دیگر ما را آزار نمی‌دهد.
me
همه ما از قدم نهم برنامه‌های ریکاوری آگاهیم: جبران آسیب‌هایی که به دیگران زده‌ایم، درصورتی‌که این کار آسیب بیشتری وارد نکند.
Farzaneh Yazdani
یکی از مطمئن‌ترین راه‌ها برای شناختن سایه خود این است که از افرادی که ما را واقعاً می‌شناسند، مثلاً کسانی که با ما زندگی می‌کنند، بخواهیم به ما بگویند چه چیزی در ما آنها را می‌آزارد، آسیب می‌زند یا برای‌شان مانع ایجاد می‌کند.
Golnaz Javaheri
"روزی که در بستر مرگ افتاده‌ای، چه احساسی خواهی داشت اگر بدانی که هرگز خودت در اینجا نبوده‌ای؟"
Hossein shiravand
سؤال این که: آیا ما آن از دست دادن‌ها را درک کرده و دردشان را تحمل می‌کنیم تا پیروز شویم یا اینکه در غم و درد آنها گیر می‌افتیم؟ مثلاً افرادی که در زندگی خود خیانت را تجربه کرده‌اند، اغلب به این زخم و معنای ضمنی آن تجربه می‌چسبند. نمی‌توانم برای‌تان تعداد افرادی را برشمارم که دیده‌ام هنوز به آن تصویر اولیه از خودشان، به لحظات شکست و ضعف یا خیانت به خود چسبیده‌اند، افرادی که به‌جای آموختن از آن تصویر اولیه خود و کنار گذاشتنش، به آن دلبسته‌اند و برخی آدم‌هایی را انتخاب می‌کنند تا آن الگوهای اولیه را برای‌شان تکرار کنند. زنی که در زندگی خود پیوسته مردان نامناسب را انتخاب می‌کند، چون هیچ‌وقت از حمایت پدرش مطمئن نبوده و از طریق تمام این وسواس‌های تکرار، خودش را سرزنش می‌کند و همان فکری را می‌کند که هر کودکی می‌کند: «من همان چیزی هستم که برایم رخ داده است. تجربه من، مرا تعریف می‌کند. اگر لایق عشق بودم، او از من حمایت می‌کرد.»
بهاره مظاهری
ما با غرق شدن در حواس‌پرتی‌ها، تسکین‌یافته از راه‌حل‌های ساده و تحت لوای قدرت‌های حمایت‌گر می‌توانیم زندگی خود را خواب‌گردی کنیم و هرگز بیدار نشویم و از دعوت‌های روح که در درون همه ما طنین انداخته است، آگاه نشویم.
sunlight
تو باید زندگی‌ات را تغییر دهی!"
Hossein shiravand
یونگ زمانی گفت که تنها گناه نابخشودنی تصمیم به ناخودآگاه ماندن است. وقتی‌که ما سرانجام آن امر بدیهی را نزد خود اعتراف می‌کنیم، اینکه ما تنها بازیگر ثابت نمایشی تلویزیونی هستیم که نامش را زندگی گذاشته‌ایم، کم‌کم خودآگاه می‌شویم و احتمالاً مسئولیت‌پذیر خواهیم شد.
Golnaz Javaheri
همیشه اعتقاد داشته‌ام که موفقیت پدر و مادر در داشتن فرزندانی با دستاوردهای قابل‌توجه تعریف نمی‌شود ـ زیرا این می‌تواند جبرانی برای زندگی نزیسته والدین باشدـ بلکه در داشتن فرزندانی است که خود را همان‌گونه که هستند ارزشمند می‌دانند، نه آن چیزی که انتظار می‌رود انجام دهند، به‌دست آورند و بشوند. بسیار ساده به‌نظر می‌رسد، اما نادر است.
Golnaz Javaheri
بهتر است مهربان باشیم، زیرا هر کسی که ملاقات می‌کنیم، واقعاً با مشکلی بزرگ دست به گریبان است.
Hossein shiravand
آنچه برای‌مان رخ می‌دهد، مهم نیست، اینکه ما چگونه آنها را درونی می‌کنیم و اینکه چگونه با آن ارتباط برقرار می‌کنیم، مهم است.
Hossein shiravand
یونگ گفت ما به‌ندرت مسئله‌ای را حل می‌کنیم، بلکه می‌توانیم از آن بزرگ‌تر شویم یعنی آن مسئله وجود دارد ولی چون ما رشد یافته‌ایم، دیگر ما را آزار نمی‌دهد.
Zohreh
مولانا نیز ندا سر می‌دهد، تو چطور؟ تو کِی قرار است راهی سفر دور و دراز درونت شوی؟
حانیه
سؤال این که: آیا ما آن از دست دادن‌ها را درک کرده و دردشان را تحمل می‌کنیم تا پیروز شویم یا اینکه در غم و درد آنها گیر می‌افتیم؟
Hossein shiravand
درست همان‌طور که به‌صورت دوره‌ای خانه خود را تمیز می‌کنیم و لباس‌های قدیمی و ازمدافتاده را جدا کرده و دور می‌اندازیم، باید به بررسی گذشته تلنبار شده خود نیز بپردازیم و نگرش‌ها، بازتاب‌ها و پاسخ‌های محرک خود را بررسی کرده و آنچه را دیگر مفید، پر بار، مرتبط و در خدمت رشدمان نیست، دور بیندازیم.
•° زهــــرا °•
ما باید انتخاب‌های خود را انجام دهیم و از ناله‌وفغان دست برداریم. در این لحظات، چیزی در درون تغییر می‌کند. بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می‌کنیم. می‌فهمیم که نمی‌توانیم در قید ترس، عرف یا سازگاری بمانیم. می‌فهمیم که اکنون انتخاب‌هایی داریم، همیشه داشته‌ایم. می‌توانیم بله یا نه بگوییم، اما نمی‌توانیم بگوییم انتخابی نداریم. آیا کسی هست که بتواند علی‌رغم قدرت‌های هولناک تقدیر و تأثیرات دیگران بر زندگی‌مان استدلال کند که ما بازیگر نقش اصلی نمایش زندگی خود نیستیم و هر روز صرف‌نظر از خودآگاه بودن یا نبودن، انتخاب‌هایی انجام می‌دهیم؟ آیا کسی هست که بتواند دلیل بیاورد که در نهایت در پایان سفر این ما نبوده‌ایم که نقشی اساسی در پیامد آن ایفا کرده‌ایم؟
taahouraa
"آیا این انتخاب مرا رشد می‌دهد یا از من می‌کاهد؟"
Hossein shiravand

حجم

۱۷۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱ صفحه

حجم

۱۷۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱ صفحه

قیمت:
۷۱,۰۰۰
۴۲,۶۰۰
۴۰%
تومان