کتاب مهندس الی
معرفی کتاب مهندس الی
کتاب مهندس الی داستان از جکسون پیرس با ترجمه سعیده اشرفیان است. این داستان درباره الی است. مهندس کوچولویی که ایدههای خیلی بامزهای در سر دارد و برای عملی کردن نقشههایش از دوست صمیمیاش، کیت کمک میگیرد.
انتشارات پرتقال با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب مهندس الی
اِلی و کیت دو دوست صمیمی هستند. آنها در همسایگی همدیگر زندگی میکنند. الی عاشق مهندسی است و کیت عاشق مهمانیهای مجلل و کلاس ورزش روزهای سه شنبه است. اما بهرحال همیشه به الی در عملی کردن ایدههایش کمک میکند. الی و کیت یک دستگاه پرتابگر بادکنک میسازند. چرا؟ چون میخواهند توی بادکنکها را پر از آب کنند و آنها روی سر پسرها بیندازند که آن طرف مشغولند و انگاری حسابی هم خوش میگذرانند.
اما همین حرکت میتواند اعلام جنگ باشد. بچهها که خیس آب شدهاند به کارگاه مهندس الی و کیت حمله میکنند تا عصبانیتشان را نشان دهند و ...
کتاب مهندس الی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کودکان نوجوانان و بچههایی که به داستانهای پرماجرا علاقه دارند، از خواندن کتاب مهندس الی لذت میبرند.
درباره جکسون پیرس
جکسون پیرس ۲۱ مه ۱۹۸۴ در کارولینای شمالی به دنیا آمد و در حال حاضر در آتلانتا جورجیا زندگی میکند. در دانشگاه و کالج ایالتی جورجیا تحصیل کرده است و اولین کتابش را سال ۲۰۰۹ منتشر کرده است.
جکسون پیرس یک وبلاگ را مدیریت میکند که محتوای ویدیویی طنز تولید میکند و از سال ۲۰۰۹ نیز از جامعه نویسندگان حمایت میکند.
بخشی از کتاب مهندس الی
توبی فریاد زد: «این انصاف نیست!» انگار صدایش هم خیس شده بود. «پرتابگر بادکنک آبی را از کجا آوردید؟»
الی آنقدر بلند خندید که صدای خندهاش همه کارگاه را پُر کرد. گفت: «خودم ساختمش!»
بعد دفترچهاش را درآورد و پشتش نوشت، پروژه ۶۱: ملکه آب.
مادر کیت با تعجب پرسید: «چه بلایی سر شما دوتا آمده؟» نیم ساعت از حماسه جنگ بادکنک آبی گذشته بود و حالا آنها توی راهروی خانه کیت ایستاده بودند. راهرو پر از گلهای مصنوعی بود، عکسهای کیت و باز هم عکسهایی از کیت که دستش گل مصنوعی گرفته بود. کیت پیشنهاد داده بود قبل از اینکه رد آب روی کفپوش چوبی راهرو بماند، بگویند برایشان حوله بیاورند و الی فکر کرده بود که کیت چهقدر باملاحظه است. اما انگار مادر کیت خیلی قدر این اخلاق دخترش را نمیدانست.
کیت با هیجان توضیح داد: «الی یک پرتابگر بادکنک آبی ساخت، ما پسرها را خیس کردیم!»
«خودتان هم خیس شدید که!»
الی گفت: «نه به اندازه آنها.» مامان کیت نگاه معناداری به الی انداخت. او مثل خود کیت عاشق مهمانیهای مجلل، تمیزی، و کلاس حرکات ورزشی سهشنبهها بود. اما برعکس کیت، اینها تنها چیزهایی بودند که مادرش دوست داشت. به خاطر همین همیشه فکر میکرد الی برای کیت دوست نابابی است. دستکم کیت قبل از دوستی با الی هیچوقت اینجوری خیس به خانه نیامده بود. قبل از الی، کیت بلد نبود توی دیوار کمد ظرف و ظروف چینی میخ بکوبد! قبل از الی مخلوطکن سالم بود!
(البته همهاش هم تقصیر الی نبود، او از قانون «دل و روده وسایل خانه را در نیاور» خانه کیت خبر نداشت. مامان و بابای الی به او اجازه میدادند دل و روده وسایل خانه را دربیاورد. (البته از وقتی به تُستر گرانقیمتشان که پیراشکیهای عالی درست میکرد دست زد، بهش گفتند که اول باید اجازه بگیرد.)
(به علاوه، الی کیت را تشویق کرده بود در کلاس ورزش سهشنبهها شرکت کند، چون این کلاس را خیلی دوست داشت، اما مادر کیت هیچوقت این را به حساب الی نگذاشته بود.)
مادر کیت در حالی که حولههای صورتی پرزرقوبرق را به سمتشان پرت میکرد، گفت: «اَه. بیایید، بیایید اینها را بگیرید. شما دوتا نمیتوانید بازیهای درستوحسابی بکنید؟ مگر پازل چه عیبی دارد؟ یک پازل خوب، خیس شدن هم ندارد.»
حجم
۷۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۷۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
نظرات کاربران
َبعضی بچه ها کلبه ی بازی دارند، ولی اِلی کارگاه دارد . خوب بالاخره او مهندس است و کارگاه لازم دارد! اِلی به کمک کمربند ابزار ، دفترچه و قدرت تخیل می تواند همه چیز بسازد .پس دیگر مشکلی نیست
اگر اهل اذیت کردن هستید کتاب خیلی خوبیه و ایده های جالبی میده ولی نسبت به بقیه ی کتاب های پرتغال ضعیف تره