کتاب هانسل و گرتل برادران گریم
معرفی کتاب هانسل و گرتل برادران گریم
کتاب هانسل و گرتل برادران گریم داستانی در ژانر وحشت از آدام گیدویتز است که با با اقتباس از داستان برادران گریم، نوشته شده است. اما به شکلی تاریکتر و ترسناکتر! این کتاب را با ترجمه شهره نورصالحی میخوانید.
هانسل و گرتل برادران گریم توانست به فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز راه پیدا کند و جایزه بهترین داستان کودک و نوجوان گودریدز را هم از آن خود کند.
درباره کتاب هانسل و گرتل برادران گریم
ببینم، حتما همه شما داستان هانسل و گرتل برادران گریم را شنیدهاید. میدانید کدام را میگویم؟ همانی که نامادری بدجنسی پدر را وادار میکند تا بچهها را به درون جنگل ببرد و آنها را همانجا رها کند. بعد که بچهها به خانه شکلاتی جادوگر میرسند و با خوردن در و دیوار خانه، خودشان را به دردسر میاندازند. چون سر و کله جادوگر پیدا میشود و میخواهد آنها را بخورد و .... خلاصه یادتان آمد کدام را میگویم؟
خب، حالا حرف من این است که این داستانی که شنیدید اصلا واقعی نیست. یعنی حتی اصل داستان هم اینطوری نیست. این ماجرا، خیلی ترسناکتر و تاریکتر از چیزی است که تا حالا برایتان تعریف کردهاند و حالا من میخواهم آن را برایتان بگویم. اما البته به شرطی که شجاعتش را داشته باشید!
آدام گیدویتز در این کتاب جذاب، هانسل و گرتل را در موقعیتهای طنزی قرار میدهد و ماجراهای جالب و ترسناکی برایشان میآفریند. او حتی با خوانندههای کتابش هم شوخی میکند و خلاصه هر طور که فکرش را بکنید، شما را سرکار میگذارد.
اسکول لایبرری ژورنال (School Library Journal)) این کتاب را اعتیادآور و قانعکننده میداند.
بخش مرور کتاب نشریه نیویورک تایمز (The New York Times Book Review) هم بعد از خواندن این داستان، اینطور گفته است: «برخلاف هر کتاب کودکانهای که من تاکنون خواندهام ... کلاسیک.»
کتاب هانسل و گرتل برادران گریم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب هانسل و گرتل برادران گریم کتابی است برای تمام شجاعها! و آنهایی که به داستانهای ادبیات وحشت علاقه دارند.
بخشی از کتاب هانسل و گرتل برادران گریم
قصههای گریم اوریژینال اینطوری نیستند.
مثلاً همین هانسل و گرِتل را در نظر بگیر. دوتا بچهٔ کوچک و طمعکار میخواهند خانهٔ یک جادوگر را بخورند، خب او هم تصمیم میگیرد آنها را بپزد و بخورد ـ که به نظر من منصفانه است. اما قبل از اینکه جادوگر بتواند نقشهٔ (کاملاً منطقیاش) را عملی کند، بچهها میاندازندش تو تنور و باهاش جادوگر بریان درست میکنند.
که باید قبول کنی این هم کار جالبی است.
اما شاید معرکه نباشد.
منتها ـ موضوع همینجاست ـ داستان واقعی هانسل و گرتل این نیست.
***
یک شب که بچهها از پرخوری دلدرد شدیدی گرفته و تو تخت خوابیده بودند، هانسل از خواهرش پرسید: «به نظر تو اینجا بهشته؟ همه کارها رو نونوا میکنه، ما هرچقدر دلمون بخواد، میخوریم، و مجبور نیستیم هیچ کاری بکنیم.»
گرتل گفت: «آره، باید بهشت باشه.»
هانسل گفت: «تو دلت برای پدر و مادرمون تنگ شده؟»
گرتل به مغزش فشار آورد که فکر کند تنگ شده یا نشده؛ اما آخرش نفهمید. آخر چهار چنگولی به جان دیوار افتاده بود و داشت کیک شکلاتی میخورد.
البته که بهشت نبود. چون همانطور که همهتان میدانید، نانواخانم نقشه کشیده بود آنها را بخورد.
ولی جادوگر نبود. برادران گریم بهش میگفتند جادوگر، اما این کاملاً خلاف واقعیت است. او در واقع یک زن معمولی بود که حوالی تولد بچه دومش کشف کرده بود در عین حال که به گوشت مرغ و گاو و گوسفند علاقه دارد، چیزی که واقعاً واقعاً دوست دارد، گوشت بچه است.
شرط میبندم خودت بتوانی دو دوتا را روی هم بگذاری و بفهمی چرا کار به آنجا کشیده بوده.
من وقتی بچه کوچولویی بودم، مادرم همیشه میگفت: «وای که چقدر تو مامانی هستی! بازوهای کوچولوشو ببین! اون پاهای کوچولوشو ببین!» بعدش هم میگفت: «وای که دلم میخواد درسته قورتت بدم!» و طوری این را میگفت که انگار شوخی ندارد.
پدر و مادر تو هیچوقت همچین چیزی بهت گفتهاند؟ خودت که میدانی، پدر و مادرها دائم از این حرفها میزنند. کاملاً هم طبیعی است؛ فقط حواست باشد نگذاری یک وقت واقعاً مزهات را بچشند.
خب دیگر، بچههای نانواخانم آنقدر خوشمزه بودند که او تصمیم گرفت بقیه عمرش را صرف پیدا کردن و خوردن بچههای دیگری بکند. دوست داشت بچهها خوشگوشت و گرد و قلمبه باشند، برای همین قبل از خوردن حسابی چاقشان میکرد. و برای همین هم آنطور از هانسل و گرتل پذیرایی میکرد.
پس برای چی میگذاشت تمام روز ول بگردند، هیچ کاری بهشان نمیگفت، مجبورشان نمیکرد برای هیچ چیزی زحمت بکشند یا چیزی یاد بگیرند؟ پس برای چی توی خانهای از جنس کیک شکلاتی گیرشان انداخته بود و میگذاشت هرچقدر دلشان میخواهد بخورند، یک کلمه هم بهشان هشدار نمیداد که به زودی مثل گوسالههای پرواری، چاق و تنبل خواهند شد؟
قرار است پدر و مادر به بچههایشان کمک کنند که عاقل و سالم و قوی بار بیایند. اما نانواخانم کاملاً بر خلاف این رفتار میکرد، تا میتوانست خوراکی تو شکمشان میچپاند و هیچ کاری ازشان نمیخواست تا ضعیف و سنگین و خنگ بشوند.
حجم
۱۹۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۹۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
نظرات کاربران
خب، خب بریم برای نوشتن دربارهی یه کتاب که در عین آشنا، ترسناک و مهیب بودن، شیرین بود. حتماً شما هم داستان هانسل و گرتل رو شنیدید. دو تا بچهی لوس که به خونهی شکلاتی یه پیرزن حملهی شکمی میکنن و پیرزن
خیلی قشنگ و جالب بود من هربار که تمومش میکنم دوباره از اول کتاب تا اخر میخوانم بسیار جالب بود هرچی بگم کمه
خیلی عالی بود. با کتاب هایی که تا حالا درباره هانسل و گرتل خوندم فرق داشت.حتما بخونید.
به دوستانی که اینو از پرتقال دیدن توصیه شدید میکنم این رو هم بخونن این کامل تر و دارای متن جذاب تری هست _ دوستدار شما آقای کتابدار
راستش من کارتونش رو هم دیدم (داستان تلخ) خیلی خوب بود ممنون میتونید سرچ کنید 🌐📲داستان تلخ دوبله فارسی قسمت... و اما هرچی توی داستانا راجبع هانسل و گرتل خوندین رو واقعا فراموش کنین💭 چون اصل ماجرا درون این کتابه...📖
تنها حرفی که میتونم راجع به این کتاب بزنم اینکه محشره 🥳 هیجان انگیز🤩 کمی ترسناک و مهیج 👀 و دست مریزاد به نویسنده 👏🏻👏🏻 پیشنهاد میکنم جلد های دیگرش رو هم بخونید🤩😍
باسلام این کتاب بسیار زیبا جالب و در عین حال هیجانی است. من از خواندن این کتاب لذت بردم. آنطور که گفتند هم ترسناک نیست،اما! برای سنین زیر 10 سال توصیه نمیشود!بدلیل اینکه بعضی از قسمت های داستان کمی ترسناک و..... میشود که
جزو بهترین کتاب ها در این ژانره که هم زمان حس ترس و هیجان رو به شما میده به خوبی روی شخصیت ها کار شده برداران گریم به خوبی تونستن کشش داستانی رو در همه جای کتاب حفظ کنن و
شبیه این یه سریال هست که بنظرم شبیشه اشه اسمش داستان محوف و ترسناکه
عالی بود بینظیر بود واقعا جذاب بود برام.واقعا لذت بردم.راستش من تو انتخاب کتاب حساسم و هر کتابی باب میلم نیست ولی این کتاب واقعا عالی بود.عاشق اون خشونت بی پایان کتاب شدم . بلینک ها و آرمی ها لایک