دانلود و خرید کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی آرتور شوپنهاور ترجمه مهدی احشمه
تصویر جلد کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی

کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی

معرفی کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی

کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی اثری از آرتور شوپنهاور، فیلسوف بدبین pessimist آلمانی است. که در مجموعه ایده‌های بزرگ نشر روزگار به چاپ رسیده است.

درباره کتاب ترس‌ها و مزخرفات ذهنی

 در این کتاب نظرات، اندیشه‌ها و ایده‌های آرتور شوپنهاور، یکی از بزرگترین فیلسوفان اروپایی را در حوزه اخلاق، روان‌شناسی، دین و موضوعات مختلف دیگری همچون عقل، روح، وجود و....می‌خوانید.

 خواندن کتاب ترس‌ها و مزخرفات ذهنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به فلسفه غرب و تاریخ فلسفه را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

درباره آرتور شوپنهاور

آرتور شوپنهاور در ۲۲ فوریه ۱۷۸۸ میلادی در شهر دانتسیگ چشم به جهان گشود. پدرش بازرگانی تحت تاثیر اندیشه‌های ولتر بود که از حکومت نظامی‌گر پروس نفرت داشت. مادرش نیز نویسنده‌ای شناخته شده بود. پس از اشغال نظامی دانتسیگ و انضمام آن به خاک پروس، خانواده شوپنهاور به هامبورگ کوچ کرد. از همان آغاز برای آرتور جوان، شغل بازرگانی درنظر گرفته شده بود و او مدتی منشی پدرش در هامبورگ شد، اما از چنین شغلی بیزار بود و از خود عطش زیادی برای کسب دانش نشان می‌داد.

شوپنهاور در ۱۸۰۹ میلادی برای تحصیلات عالی به گوتینگن رفت، جایی که برای نخستین بار با اندیشه‌های کانت آشنا شد و به شدت تحت تاثیر آن قرار گرفت. ۲ سال بعد برای تحصیل فلسفه و علوم طبیعی به دانشگاه برلین رفت و در کلاس‌های درس یوهان گوتلیب فیشته نیز شرکت کرد، اما به سرعت از آن روی گرداند.

وی در ۱۸۱۳ میلادی شروع به نوشتن رسالهٔ دکترای خود کرد. در فاصلهٔ میان سال‌های ۱۸۱۴ تا ۱۸۱۸ میلادی مهم‌ترین اثر خود را با عنوان جهان هم‌چون اراده و تصور به رشتهٔ تحریر درآورد، اما این اثر در آن زمان میان محافل فکری آلمان بازتاب چندانی نیافت.

سپس در ۱۸۱۹ میلادی به عنوان استاد فلسفه در دانشگاه برلین استخدام شد. شوپنهاور که از هگل بیزار بود، ساعات تدریس خود را درست با ساعات کلاس درس هگل همزمان ساخت، اما دانشجویان از کلاس‌های درس او استقبال چندانی نکردند. همین امر باعث شد که تنها پس از ۲ ترم کار تدریس، دانشگاه را رها کند.

اگر چه آوازهٔ شوپنهاور دیر به دست آمد، اما پایدار بود. تاثیر او از آن جهت گسترده بود که افزون بر حوزه‌های معرفت‌شناسی و اخلاق، آموزه‌هایی نیز در قلمرو رهایی و فلسفه زندگی داشت، بدون این که در این عرصه‌ها به سنت‌های دینی و جزمیات متوسل شود.

آرتور شوپنهاور در ۲۱ سپتامبر ۱۸۶۰ میلادی در فرانکفورت چشم از جهان فروبست. در اتاق کارش ۲ مجسمهٔ برنزی وجود داشت، یکی از کانت و دیگری از بودا.

 بخشی از کتاب ترس‌ها مزخرفات ذهنی

هرکس که در میان انسان‌ها زندگی می‌کند، به دفعات به اشتباه این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که ضعف‌های اخلاقی و ناتوانی عقلی به هم مرتبط هستند و از یکدیگر نشات می‌گیرند. شاید سرچشمهٔ این نتیجه‌گیری اشتباه از آن‌جایی است که این دو مورد از جهات زیادی مشابه یکدیگر به نظر می‌رسند؛ به دلیل همین قرابت مکرر است که بسیاری بر این باورند که این دو در یک خانه و زیر یک سقف زندگی می‌کنند. البته نمی‌توان منکر آن شد که این دو همیشه به یاری هم می‌آیند، کمک آن‌ها به هم برای هردو سودمند است، شاید دلیل اینکه دنیا و برخی از مردمانش چنین ظاهر نامطلوبی دارند همین باشد. حقارت شخصیت از فقدان دانایی سرچشمه می‌گیرد و شرارت و دروغ پدید می‌آورد، در مقابل، دانایی این صفات را دور می‌سازد. از منظر دیگر، در اغلب اوقات گمراهی باعث می‌شود که انسان نتواند حقایقی را که عقلش توانایی درک صحیح آن‌ها را ندارد، به درستی تشخیص دهد.

از خصوصیات انسان این است که اجازهٔ نمایان شدن درونیاتش را نمی‌دهد. حتی بزرگ‌ترین نوابغ نیز در برخی زمینه‌ها و علوم، جاهل و ناآگاه هستند و به این صورت به جهل ذاتی بشریت در خود اعتراف می‌کنند. بنابراین بدون هیچ استثنایی تمام انسان‌ها در درون خویش دارای صفات بد اخلاقی هستند، حتی بهترین و شاخص‌ترین انسان‌ها نیز گاهی اوقات با بروز عیوب درونی‌شان تعجبمان را برمی‌انگیزند. در میان بشریت، شرارت و نقصان درجات مختلفی دارد، اما هیچ انسانی از آن‌ها بی‌بهره نیست.

با وجود تمام این حقایق، در درون هر انسانی تناقض‌های فاحشی وجود دارد و به همین دلیل ممکن است که از دیدن شخصیت واقعی دیگران وحشت‌زده شویم. اگر آزمادئوس اخلاقی به عزیزدردانه‌هایش اجازه دهد که نه تنها از پشت بام و دیوارها بلکه از پس پردهٔ ریا، دروغ و خودنمایی و فریبی که تمام وجودشان را در برگرفته بیرون آمده و دیده شوند، آن هنگام درخواهیم یافت که صداقت در این دنیا چه تحفهٔ نادری است. با نگاه عمیق‌تری به افکار و رویاهایمان در می‌یابیم که چه بسیار اعمالی با ظاهری پرهیزگارانه در درونمان وجود دارد که در واقع تلاشی است برای پوشاندن شرارت‌ها و نقصان‌های درونی‌مان که در عمیق‌ترین و ناپیداترین زوایا نیز به وضوح دیده می‌شوند. جهان متمدن ما چیزی نیست جز یک نقاب بزرگ. در زندگی‌تان با شوالیه‌ها، کشیشان، سربازان، پزشکان، وکلا، اسقف‌ها، فیلسوف‌ها و انسان‌های بیشمار دیگری مواجه می‌شوید، اما آن‌ها همانی که می‌نمایند نیستند، تنها نقاب‌هایی هستند که در پس‌شان افرادی طماع و پول‌پرست حضور دارد. یک نفر نقاب عدالت بر چهره می‌زند تا بدان وسیله راحت‌تر بتواند رعایا را سرکیسه کند، شخصی دیگر با نقاب وطن پرستی مقصودی مشابه قبلی دارد و شخص سوم، با نقاب زهد و ایمان. بسیاری نیز در پس نقاب فلسفه، نوع دوستی و امثال آن‌ها پنهان می‌شوند و آن را ابزاری در جهت رسیدن به خواهش‌هایشان می‌دانند. و اما زن‌ها معمولا از حق انتخاب کمتری برخوردارند، ایشان معمولاً از نقاب‌های پاکدامنی، فروتنی و سادگی استفاده می‌کنند. در جهان نقاب‌های مشابهی وجود دارد که تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند، و درست به مانند نقاب‌هایی با یک طرح اما در رنگ‌های مختلف ظاهر می‌شوند. در میان این نقاب‌ها به ندرت می‌توان اثری از صداقت، ادب، مهربانی و ترحم واقعی پیدا کرد. همان‌طور که گفته شد، معمولاً در پس این نقاب‌ها چیزی جز کارخانه‌داران، سرمایه‌داران، بازرگانان و تجار وجود ندارد.


معرفی نویسنده
عکس آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور

آرتور شوپنهاور در تاریخ ۲۲ فوریه ۱۷۸۸ در شهر دانزیگ در پادشاهی پروس (گدانسک در لهستان امروزی) از پدری هلندی و مادری آلمانی متولد شد. پدرش -که متأثر از اندیشه‌های ولتر بود و از حکومت نظامی‌گر پروس نفرت داشت- بازرگانی آزاده و فرهیخته و مادرش، نویسنده‌ای شناخته‌شده بود. بنیان زندگی مشترک هاینریش فلوریس شوپنهاور و یوهانا هنریته تروزینر چندان مستحکم نبود، چراکه در عین حال که هر دوی آن‌ها جزء طبقه‌ی مرفه و از روشن‌فکران جامعه‌ی خود به شمار می‌رفتند، اختلافات بسیاری با یکدیگر داشتند.

Mohammad
۱۴۰۱/۰۲/۱۰

(۲-۴-[۴]) شوپنهاور خیلی رک و خودمونی حرفاشو میزنه، جسارتشو دوست دارم، مختصر بود و مفید، خوندن این کتاب وقت زیادی رو ازتون نمیگیره ولی چیزهای زیادی بهتون میده

hossein
۱۴۰۰/۰۱/۲۳

از همان ابتدا جذبم کرد. رویارویی با حقیقت و عوام فریبی مذهب در این کتاب به مخاطب هشدار می دهد تا با نگاهی آگاهانه تر به پیرامون خود بیاندیشد

zeinab ghazizadeh
۱۴۰۱/۰۳/۱۹

حرف‌هایی برای گفتن داشت، اما خب همون‌طور که دوستان دیگر هم اشاره کردن یک جبهه‌گیری منفی‌گرایانه‌ای در کلیت نظریه‌های شوپنهاور دیده میشه. از طرف دیگه خب این‌ها نظریه هستن، صرفا یک سری گمانه‌زنی‌های فلسفی که در واقع اساس علمی ندارن.

- بیشتر
محمد دانشجو
۱۴۰۰/۰۷/۲۷

از تمام شدن این کتاب به شدت ناراحت و خوشحالم. ناراحتم چون کتاب بسیار جذاب و آموزنده ای بود. خوشحالم چون کتاب بسیار جذاب و آموزنده ای بود.

gayar
۱۴۰۰/۰۸/۲۸

خوندن کتاب های متعددی رو‌ تجربه‌ کردم، در طاقچه ی عزیز و غیره... اما بعد اینکه‌ فمیدم به آخرای این کتاب رسیدم دلم به معنای واقعی کلمه شکست💔 سپاس💚 واقعا کتابی بی نهایت جذاب ، مفید...و دوس داشتنی بود👍🏼

AS4438
۱۴۰۰/۰۴/۲۷

بسیارعالی، بدقت وبا تامل خوانده شود، لذت بردم،ممنون ازطاقچه🙏

دانشجو
۱۴۰۱/۰۵/۲۵

چقدر خوب بود چقدر زخمهای عمیقم رو توش دیدم و چقدر نوازش شد روحم

ヽ( ´¬`)ノپری
۱۴۰۱/۰۲/۲۹

نمیتونم توصیف کنم چقدر دارم از این کتاب لذت میبرم عاشق این‌کتابام‌که هر صفحش حرف جدیدی برای گفتن داره حرفای مفهومی و پر مغز حتی اگه با نظرات شخصی من تغایر داشته باشه تصورم با خوندن این کتاب، از شوپنهاوری که

- بیشتر
mohamadreza amirian
۱۴۰۰/۱۲/۱۶

و همچنان شوپنهاور ،مگه میشه از کتابهای این بشر لذت نبرد

زیبا نور 🤓
۱۴۰۱/۰۲/۱۹

قلم شوپنهاور تلخ ولی حقیقی ستـــ

پول، عامل خوشبختی انسان در عالم مادی است، بنابراین فردی که نمی‌تواند با یک قطعهٔ موسیقی به سعادت برسد تمام روح خود را به پول می‌فروشد.
vafa
دین همانند شرارتی لازم‌الحضور است که بر بال حماقت اکثریت نوع بشر سوار گشته، همان اکثریتی که قادر به درک حقیقت نیستند و نیازمند جانشینی برای آن هستند
Mohammad
انسان در درنده‌خویی، قساوت و بی‌رحمی دست کمی از ببر و کفتار ندارد.
vafa
پشت هر صلیبی، شیطانی ایستاده
Mohammad
انسان در عمق پنهانی خویش، حیوانی وحشی و ترسناک است
Mohammad
به ازای هر صفت خوبی که در انسان یافت می‌شود یک صفت بد هم وجود دارد که ممکن است انسان تسلیم آن شود و حتی به آن تبدیل گردد. دلیل این که اغلب در قضاوت دیگران دچار سوء تفاهم می‌شویم این است که در اولین آشنایی با ایشان صفات بد یا خوبشان را اشتباه متوجه می‌شویم، به طور مثال شخص محتاط و محافظه‌کار را ترسو و شخص صرفه‌جو را طمع‌کار می‌پنداریم، یا از سوی دیگر فرد ولخرج و اسراف‌گر را سخاوتمند، و فرد گستاخ را رک‌گو تصور می‌کنیم. مثال‌های بیشماری از این دست وجود دارد که خود می‌توانید بیشتر به آن‌ها فکر کنید.
John Kramer
بعضی از احمق‌ها بر این باورند که ظاهر انسان اهمیت خاصی ندارد و ارتباطی با درونیات و روح او ندارد
Mohammad
چیزی که برایش حرمت قائلم حقیقت است، بنابراین نمی‌توانم برای ضد حقیقت احترامی قائل شوم.
سپیده دم اندیشه
جدایی تمرینی است برای مرگ، و وصال تمرینی است برای تولد. شاید دلیل خوشحالی دو نفر که بعد از بیست سال یکدیگر را می‌بینند همین باشد، فرقی هم نمی‌کند که آن‌ها در طول آشنایی خود نسبت به یکدیگر بی‌تفاوت بوده باشند یا خیر.
Amirhossein jabbari
آیا شایسته است دینی که تا این حد به صبر و مدارا توصیه می‌کند در برابر عقاید دیگر چنین بی‌طاقت و بی‌رحم باشد؟
آترین🍃
حقیقت مانند نوری شدید است که ممکن است چشم‌های آن‌ها را کور کند، به همین دلیل هم در قالب داستان و اسطوره بافی به عوام معرفی و آموخته می‌شود، در این‌جا خود داستان اهمیت چندانی ندارد و فقط حقیقتی که در آن پوشش بیان می شود حائز اهمیت است. این‌طور می‌توان نتیجه گرفت که دین مصداق بارز حقیقت است
Mohammad
حقیقت این است که هیچ‌کس آن‌گونه که نشان می‌دهد نیست. ما همیشه نقابی بر چهره داریم و دائماً در حال نقش بازی کردن هستیم.
mohamad.f
جهان متمدن ما چیزی نیست جز یک نقاب بزرگ
Mohammad
حقیقت را باید در لفافهٔ دروغ پیچاند و به عوام خوراند.
hossein
حقیقت این است که هیچ‌کس آن‌گونه که نشان می‌دهد نیست. ما همیشه نقابی بر چهره داریم و دائماً در حال نقش بازی کردن هستیم.
Mohammad
انسان در عمق پنهانی خویش، حیوانی وحشی و ترسناک است. ما این حیوان وحشی را در قالب تمدن به حالت رام شده می‌شناسیم و به همین علت زمانی که با طبیعت واقعی‌اش روبه‌رو می‌شویم یکه می‌خوریم و انگشت به دهان می‌مانیم. اگر به هر دلیلی پیچ و مهرهٔ دستگاه قانون از هم باز شود و هرج و مرج حاکم شود، این حیوان وحشی، طبیعت واقعی خود را نشان می‌دهد. اما برای درک کامل این امر نیازی نیست که تا زمان بروز چنین حادثه‌ای صبر کنید، از دوران باستان تا کنون هزاران هزار اتفاق مشابه رخ داده است که برای قانع شدنتان کفایت می‌کنند و شما را به این نتیجه می‌رسانند که انسان در درنده‌خویی، قساوت و بی‌رحمی دست کمی از ببر و کفتار ندارد
alf
حتی بهترین و شاخص‌ترین انسان‌ها نیز گاهی اوقات با بروز عیوب درونی‌شان تعجبمان را برمی‌انگیزند. در میان بشریت، شرارت و نقصان درجات مختلفی دارد، اما هیچ انسانی از آن‌ها بی‌بهره نیست.
Mohammad
اعلام ناگهانی یک خبر مسرت‌بخش می‌تواند منجر به مرگ شود، شاید علت آن این است که شادی و اندوه هر دو به آن‌چه می‌خواهیم و آن‌چه به دست می‌آوریم مربوط هستند، ممکن است در سعادت به سر بریم، اما نسبت به آن بی‌خبر باشیم، زیرا شادی همان فقدان درد و رنج و گرفتاری است، در حالی که درد یا اندوه مقوله‌هایی قابل لمس هستند.
Yegan
پاسکال که شخصیتی پرهیزکار، ریاضیدان و دانشمند بود، در این‌باره اظهار می‌دارد: «خداوند همه‌جا در مرکز است و هیچ جایی را نمی‌توان یافت که در حاشیه باشد.»
ヽ( ´¬`)ノپری
با مشاهدهٔ مؤسسات بی‌شمار آموزشی که در جهان وجود دارد شاید به این فکر بیافتید که نژاد انسان سرشار از خرد و آگاهی است، اما این فقط ظاهر فریبندهٔ ماجرا است. در واقع این موسسات برای کسب درآمد تاسیس شده‌اند
محمد دانشجو

حجم

۹۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۹۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان