بریدههایی از کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی
۳٫۷
(۶۳)
پول، عامل خوشبختی انسان در عالم مادی است، بنابراین فردی که نمیتواند با یک قطعهٔ موسیقی به سعادت برسد تمام روح خود را به پول میفروشد.
vafa
دین همانند شرارتی لازمالحضور است که بر بال حماقت اکثریت نوع بشر سوار گشته، همان اکثریتی که قادر به درک حقیقت نیستند و نیازمند جانشینی برای آن هستند
Mohammad
انسان در درندهخویی، قساوت و بیرحمی دست کمی از ببر و کفتار ندارد.
vafa
پشت هر صلیبی، شیطانی ایستاده
Mohammad
به ازای هر صفت خوبی که در انسان یافت میشود یک صفت بد هم وجود دارد که ممکن است انسان تسلیم آن شود و حتی به آن تبدیل گردد. دلیل این که اغلب در قضاوت دیگران دچار سوء تفاهم میشویم این است که در اولین آشنایی با ایشان صفات بد یا خوبشان را اشتباه متوجه میشویم، به طور مثال شخص محتاط و محافظهکار را ترسو و شخص صرفهجو را طمعکار میپنداریم، یا از سوی دیگر فرد ولخرج و اسرافگر را سخاوتمند، و فرد گستاخ را رکگو تصور میکنیم. مثالهای بیشماری از این دست وجود دارد که خود میتوانید بیشتر به آنها فکر کنید.
John Kramer
بعضی از احمقها بر این باورند که ظاهر انسان اهمیت خاصی ندارد و ارتباطی با درونیات و روح او ندارد
Mohammad
چیزی که برایش حرمت قائلم حقیقت است، بنابراین نمیتوانم برای ضد حقیقت احترامی قائل شوم.
سپیده دم اندیشه
جدایی تمرینی است برای مرگ، و وصال تمرینی است برای تولد. شاید دلیل خوشحالی دو نفر که بعد از بیست سال یکدیگر را میبینند همین باشد، فرقی هم نمیکند که آنها در طول آشنایی خود نسبت به یکدیگر بیتفاوت بوده باشند یا خیر.
Amirhossein jabbari
آیا شایسته است دینی که تا این حد به صبر و مدارا توصیه میکند در برابر عقاید دیگر چنین بیطاقت و بیرحم باشد؟
آترین🍃
حقیقت مانند نوری شدید است که ممکن است چشمهای آنها را کور کند، به همین دلیل هم در قالب داستان و اسطوره بافی به عوام معرفی و آموخته میشود، در اینجا خود داستان اهمیت چندانی ندارد و فقط حقیقتی که در آن پوشش بیان می شود حائز اهمیت است. اینطور میتوان نتیجه گرفت که دین مصداق بارز حقیقت است
Mohammad
حقیقت این است که هیچکس آنگونه که نشان میدهد نیست. ما همیشه نقابی بر چهره داریم و دائماً در حال نقش بازی کردن هستیم.
mohamad.f
جهان متمدن ما چیزی نیست جز یک نقاب بزرگ
Mohammad
حقیقت را باید در لفافهٔ دروغ پیچاند و به عوام خوراند.
hossein
انسان در عمق پنهانی خویش، حیوانی وحشی و ترسناک است. ما این حیوان وحشی را در قالب تمدن به حالت رام شده میشناسیم و به همین علت زمانی که با طبیعت واقعیاش روبهرو میشویم یکه میخوریم و انگشت به دهان میمانیم. اگر به هر دلیلی پیچ و مهرهٔ دستگاه قانون از هم باز شود و هرج و مرج حاکم شود، این حیوان وحشی، طبیعت واقعی خود را نشان میدهد. اما برای درک کامل این امر نیازی نیست که تا زمان بروز چنین حادثهای صبر کنید، از دوران باستان تا کنون هزاران هزار اتفاق مشابه رخ داده است که برای قانع شدنتان کفایت میکنند و شما را به این نتیجه میرسانند که انسان در درندهخویی، قساوت و بیرحمی دست کمی از ببر و کفتار ندارد
alf
حتی بهترین و شاخصترین انسانها نیز گاهی اوقات با بروز عیوب درونیشان تعجبمان را برمیانگیزند. در میان بشریت، شرارت و نقصان درجات مختلفی دارد، اما هیچ انسانی از آنها بیبهره نیست.
Mohammad
حقیقت این است که هیچکس آنگونه که نشان میدهد نیست. ما همیشه نقابی بر چهره داریم و دائماً در حال نقش بازی کردن هستیم.
Mohammad
اعلام ناگهانی یک خبر مسرتبخش میتواند منجر به مرگ شود، شاید علت آن این است که شادی و اندوه هر دو به آنچه میخواهیم و آنچه به دست میآوریم مربوط هستند، ممکن است در سعادت به سر بریم، اما نسبت به آن بیخبر باشیم، زیرا شادی همان فقدان درد و رنج و گرفتاری است، در حالی که درد یا اندوه مقولههایی قابل لمس هستند.
Yegan
با مشاهدهٔ مؤسسات بیشمار آموزشی که در جهان وجود دارد شاید به این فکر بیافتید که نژاد انسان سرشار از خرد و آگاهی است، اما این فقط ظاهر فریبندهٔ ماجرا است. در واقع این موسسات برای کسب درآمد تاسیس شدهاند
محمد دانشجو
در دوران کودکی پذیرفتن این اعتقادات در اوج خود قرار دارد و به همین دلیل ادیان پیش از هر چیز عزم خود را جزم نمودهاند که سالهای ابتدایی حیات انسان را به تملک خود درآورند. نتیجه این است که ایمان، حتی بیشتر از معجزاتی که از آنها سخن میگوید، عقلانیت را زیر سوال میبرد، زیرا هنگامی که در دوران کودکی با تکرار بسیار، اصول و قواعدی را به فرد دیکته کنند و تمام راههای شک و تردید را بسته نگه دارند، آثاری که در ذهن فرد به جا میگذارد چنان عمیق است که میتوان گفت همانطوری که آن شخص به وجود خودش اطمینان دارد، در وجود آن اصول نیز تردیدی به خود راه نمیدهد، و به ندرت و احتمالاً یکی در میان هزاران نفر یافت میشود که به عقلش رجوع میکند و از خود میپرسد: تا چه میزان مسائلی که آموختم حقیقت دارد؟
mary
اگر واقعا میخواهید بدانید که چه حسی به یک شخص دارید، به این فکر کنید که اگر نامهای غیرمنتظره از آن شخص را جلوی پادری خانهتان ببینید چه حسی پیدا میکنید.
sayeshyni
پاسکال که شخصیتی پرهیزکار، ریاضیدان و دانشمند بود، در اینباره اظهار میدارد: «خداوند همهجا در مرکز است و هیچ جایی را نمیتوان یافت که در حاشیه باشد.»
ヽ( ´¬`)ノپری
ماوراءالطبیعهٔ عوامالناس، حالت انحصاری به خود گرفته و طوری از ابتدای کودکی عمیق و مداوم در مغزشان جا افتاده که شاید تنها معجزهای بتواند آنها را از سرشان بیرون آورد، وگرنه تا ابد در ذهنشان باقی میماند و آنها را از داشتن اندیشهای مستقل و قضاوتی بدون پیشداوری - نوعی توانایی که بشر را از سایر حیوانات متمایز میسازد - محروم و عقلشان را کرخت میسازد.
سپیده دم اندیشه
پول، عامل خوشبختی انسان در عالم مادی است، بنابراین فردی که نمیتواند با یک قطعهٔ موسیقی به سعادت برسد تمام روح خود را به پول میفروشد.
Yegan
استفاده از واژهٔ person که به معنی شخص میباشد، برای تعریف هویت فردی انسان بسیار بجا و مناسب است، زیرا این کلمه در اصل به معنای نقابی است که بازیگران به چهره میزنند، حقیقت این است که هیچکس آنگونه که نشان میدهد نیست. ما همیشه نقابی بر چهره داریم و دائماً در حال نقش بازی کردن هستیم.
ヽ( ´¬`)ノپری
به گمانم شعار پزشکان نیز چنین است: استفاده از دارو را در همهجا رواج دهید هرچند منجر به نابودی جهان شود
ヽ( ´¬`)ノپری
فلسفه برای همه مناسب نیست.
NAVA SH
شخصی که دوست ندارد در دستهٔ عوامالناس قرار بگیرد باید بیشتر از معرفت بهره ببرد و بر احساسات شدیدی که ناشی از اراده است غلبه کند.
alf
اما در حقیقت، هر فریبی، هرچند مقدس، باز هم یک فریب است.
JimHawkins
اکثریت مردم تاب پذیرش حقیقت بیپرده و ناب را ندارند، دقیقاً به همان شکلی که ما قادر به تنفس اکسیژن خالص نیستیم.
samira alvand
حقیقت را رواج دهید، حتی اگر به بهای نابودی جهان باشد.
Soohaiii79
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان