دانلود و خرید کتاب نیم کیلو باش ولی خودت باش! سعید گل‌محمدی
تصویر جلد کتاب نیم کیلو باش ولی خودت باش!

کتاب نیم کیلو باش ولی خودت باش!

معرفی کتاب نیم کیلو باش ولی خودت باش!

کتاب نیم کیلو باش ولی خودت باش! نوشته سعید گل‌محمدی است. این کتاب داستان‌های کوتاه و شگفت‌انگیز است. یکی از راه‌های موفقیت، پذیرفتن خود و داشتن اعتماد به نفس است. باید بدانیم که در درون هر یک از ما، گوهری منحصربه فرد نهفته و برای رسالتی خاص پا به عرصه زمین نهاده‌ایم و وظیفه اصلی‌مان، کشف و ظاهر ساختن این استعداد یکتای خدادادی است. این کتاب کمک می‌کند احساس خوبی به  خودتان پیدا کنید.

درباره کتاب نیم کیلو باش ولی خودت باش!

داستان‌ها، افسانه‌ها، مثل‌ها و ضرب‌المثل‌ها همواره در طول تاریخ بشر از بزرگ‌ترین آموزگارهای انسان بوده‌اند. زمانی که انسان نوشتن و خواندن را نمی‌دانست با استفاده از داستان و افسانه چراغ راه خویش را به سوی آنچه می‌خواست به دست بیاورد، روشن می‌کرد و این‌گونه با ابزار تجربه به دست آمده توسط دیگران به رشد خود سرعت می‌بخشید این کتاب به شما کمک می‌کند رشد کنید.

کتاب نیم کیلو باش، ولی خودت باش، سرمایه دانش و تجربه انسان‌ها را در قالب تمثیل، حکایت و داستان بیان کرده و به نوعی برای خواندن صرف نیستند؛ حکایت‌های درمانی است که نویسنده با چشمان تیزبین و نکته‌سنج خود آنها را جمع‌آوری نموده است، شاید بتوان گفت شکلی از حکایت‌های معناداری است که شما را به فکر می‌اندازد.

خواندن کتاب  نیم کیلو باش ولی خودت باش! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به یک زندگی شاد پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب  نیم کیلو باش ولی خودت باش!

در نزدیکی ده ملانصرالدین مکان مرتفعی بود که شبها باد می‌آمد و فوق‌العاده سرد می‌شد. دوستان ملانصرالدین گفتند: «ملا، اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی، ما یک سور به تو می‌دهیم، وگرنه تو باید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.»

ملا قبول کرد. شب در آنجا رفت و تا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد، گفت: «من برنده شدم و باید به من سور دهید.»

گفتند: «ملا، از هیچ آتشی استفاده نکردی؟» 

ملا گفت: «نه، فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.»

دوستان گفتند: «همان آتش تو را گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.»

ملا قبول کرد و گفت: «فلان روز ناهار به منزل ما بیایید.»

دوستان یکی یکی آمدند، اما نشانی از ناهار نبود. گفتند: «ملا، انگار ناهاری درکار نیست.»

ملا گفت: «چرا ولی هنوز آماده نشده.»

دو سه ساعت دیگر هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: «آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم.»

دوستان به آشپزخانه رفتند ببینند چطور آب جوش نمی‌آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده و دو متر پایین‌تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده. گفتند: «ملا، این شمع کوچک نمی‌تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند.»

ملا گفت: «چطور از فاصله چند کیلومتری می‌توانست مرا روی تپه گرم کند! شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.»

نکته: با همان متری که دیگران را اندازه‌گیری می‌کنید، اندازه‌گیری می‌شوید.

در راههای سخت پایداری کن

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی‌ای فرستاد که در فاصله‌ای دور از خانه‌شان روییده بود. پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که براساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند.

پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.»

پسر دوم گفت: «نه ... درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.»

پسر سوم گفت: «نه ... درختی بود سرشار از شکوفه‌های زیبا و عطرآگین ... وباشکوه‌ترین صحنه‌ای بود که تا به امروز دیده‌ام.»

پسر چهارم گفت: «نه ... درخت بالغی بود پربار از میوه‌ها. پر از زندگی وزایش!»

کاربر ۱۲۳۵۶۳۳
۱۴۰۰/۰۵/۲۱

خب من فقط چند خط خوندم و حس کردم که برای درک مفاهیم عمیق کتاب های بهتری هم وجود داره

فاطمه
۱۴۰۱/۰۷/۲۴

قسمت اولشو خوندم عاشقش شدم کسی میدونه چطوری باید سفارش بدم چاپشدشو بیارن برام

غزاله
۱۴۰۱/۰۹/۲۳

این کتاب شامل داستان های فراوان و آموزنده هست و چون داستان ها کوتاه هستن سرگرم کننده و جالبه در بین داستان ها گاها متن های کوتاه راجب موضوعات مختلف هست .. حس خوبی از خوندنش گرفتم و تا انتها خوندم و

- بیشتر
میم‌ بانو
۱۴۰۳/۰۴/۲۷

جالب و آموزنده

موفقیت کلید شادی نیست، شادی کلید موفقیت است
Peyvand
خوش‌بین باشید، اما خوش‌بین دیر باور. (ساموئل اسمایلز)
Peyvand
«آنچه هستی تو را بهتر معرفی می‌کند تا آنچه می‌گویی.»
Peyvand
حتی اگر تو را آدمی محترم و ارزشمند تلقی کنند، چیزی به ارزشهای تو اضافه نمی‌شود.
امیرمحمد قرائی
«هر کس دیگری را به آنچه ندارد ستایش کند، در حقیقت او را مسخره کرده است.»
شیدا زارع نجات
زندگی را به تمامی زندگی کن
Peyvand
«یا چنان نمای که هستی یا چنان باش که می‌نمایی.»
Peyvand
عاقل آنچه را می‌داند نمی‌گوید، اماآنچه را که بگوید، می‌داند!»
شیدا زارع نجات
«به نام آن که هستی از او طعم گرفت» اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین خط معما نه تو خوانی و نه من هست از پس پرده گفت‌وگوی من وتو چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
شیدا زارع نجات
به جای آنکه جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جایگاه واقعی خود را بیابید.»
شیدا زارع نجات
«دنیا آن‌قدر وسیع است که برای همه مخلوقات در آن جا هست.
شیدا زارع نجات
«کسی که تو را به خاطر آنچه نداری تحسین کند، آنچه را که داری از تو می‌گیرد.»
شیدا زارع نجات
بعضی از کتابها برای ما قصه می‌گویند تا بخوابیم و بعضی دیگر قصه می‌گویند تا ما بیدار شویم!
شیدا زارع نجات
پیری برای جمعی سخن می‌راند. لطیفه‌ای برای حضار تعریف کرد، همه دیوانه‌وار خندیدند. بعد از لحظه‌ای، او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمیعت به آن لطیفه نخندید. او لبخندی زد و گفت: «وقتی که نمی‌توانید بارها و بارها به لطیفه‌ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله‌ای مشابه ادامه می‌دهید؟» «گذشته را فراموش و به جلو نگاه کنید.»
میم‌ بانو
«کسی که تو را به خاطر آنچه نداری تحسین کند، آنچه را که داری از تو می‌گیرد.»
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
بعضی از کتابها برای ما قصه می‌گویند تا بخوابیم و بعضی دیگر قصه می‌گویند تا ما بیدار شویم!
Sky_Blue
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: «بشکن و بخور و برای من دعا کن.» بهلول گردوها را شکست و خورد، ولی دعا نکرد. آن مرد گفت: «گردوها را می‌خوری نوش جان، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم!» بهلول گفت: «مطمئن باش اگر در راه خدا داده‌ای، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است.»
زراعتکار
برای رسیدن به هدف، باید از مرز خستگی گذشت؛ باید نیرومندتر از توان خود بود. (گروتوفسکی)
کتاب خوان
برای باغ زندگی مردم، ویندوز باشیم؛ نه داس.
شیدا زارع نجات
هدفهای محدود، زندگی را محدود می‌سازند. (آنتونی رابینز) ماه را نشانه بگیرید. اگر به هدف نزنید، حتمآ یکی از ستاره‌ها را خواهید زد.
شیدا زارع نجات

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان