کتاب روشنفکر میهنی
معرفی کتاب روشنفکر میهنی
روشنفکرِ میهنی اثر حبیبالله مهرجو برشهایی از زندگی جلال آلاحمد، نویسنده و متفکر ایرانی معاصر است.
درباره کتاب روشنفکر میهنی
جلال آلاحمد از شخصیتهایی است که در طولِ زندگیاش، فرازونشیبهای زیادی را پشتِ سر گذاشت. او گذشتهاش را گام به گام پیش روی مردم و در اختیار نسل بعد از خود قرار داد. دگرگونی و نوسانات روحی آل احمد در دو دوره زندگی متضادش، از نماز شب خواندن تا مخالفت کردن با خرافات دینی و مذهبی، از سنتگرایی تا تجدد، جذبشدن به سویی و طرد شدن از طرفی دیگر به بهانه بیدینی یا بهعنوان خیانت، و در آخر تنها و معلقماندنش همگی بهخوبی نشاندهنده روح کمالجو و آرمانخواه او بود.
جلال آل احمد از سرآمدان اندیشمند مسلمان بود که پس از تجربه دورههای متفاوت و متضاد، از روشنفکری به سبک غربی تا تفکرات پیشرو سوسیالیستی و سپس بازگشت به خود و اندیشههای ناب مذهبی و همراهی با روحانیت اصیل همانند حضرت امام خمینی (ره)، به سهم خود به اعتلای ایران اسلامی کمک نمود.
کتاب روشنفکر میهنی شرح متعارف و یکپارچهٔ زندگی آلاحمد نیست، بلکه سعی شده است با مطالعه و بررسی زمانه و زندگی جلال برشها و نقاط عطف حیات او را در ذیل عناوین مشخص و با زبانی ساده و محتوایی مستند برای خوانندگان و علاقهمندان بازگو کند. قطعات مختلف در کنار هم و در ترکیب با یکدیگر تصویری تأثیرگذار از زندگی آلاحمد بهدست میدهد.
خواندن کتاب روشنفکر میهنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مرور زندگانی سیاسی ـ اجتماعی و اندیشههای مفاخر کشوری میتواند در انتخاب راه و پیمودن استوار آن برای نسل جوان بسیار گرانبها و سودمند باشد و این کتاب توانسته زوایای مختلف زندگی این اندیشمند مسلمان معاصر را برای مخاطبین ترسیم نماید.
بخشی از کتاب روشنفکر میهنی
جلال در بهار ۱۳۲۸ در اتوبوسِ شیراز تهران با سیمین دانشور آشنا شد. دانشور دانشجوی دکتری ادبیات فارسی بود و بعد از آن، بهترین همدم و همراه جلال شد. سیمین در اینباره میگوید: «جلال و من همدیگر را در سفری از شیراز به تهران در بهار ۱۳۲۸ یافتیم و با وجودی که در همان برخورد اول دربارهٔ وجود معادن لبِ لعل و کان حُسن شیراز در زمان ما شک کرد و گفت که تمام اینگونه معادن در زمانِ همان مرحوم خواجه حافظ استخراج شده است، باز بههم دل بستیم. ثمرهٔ این دلبستگی چهارده سال زندگی مشترک ماست در لانهای که خودش تقریباً با دست خودش ساخته است».
جلال چند سال قبل از ازدواج یعنی در سال ۱۳۲۴ در ۲۲ سالگی خانهٔ پدر را ترک کرد و در خانههای استیجاری با دوستان و رفقای همفکرش زندگی میکرد.
هنگام ازدواج آلاحمد با سیمین دانشور، روابط جلال با پدرش گاه به قهر و گاه به مهر آمیخته بود. پدر و فرزند هرچند اختلافِ سلیقه داشتند ولی از نظر شخصیت بسیار شبیه هم بودند. آیتالله طالقانی پدر جلال، روحانی قرص و لجوجی بود و تحمل کوچکترین تردید را نداشت. ایشان نمیتوانست با ازدواج پسرش با زن مکشوفهای چون سیمین موافقت کند. بنابراین، روز عقد جلال و سیمین به نشانهٔ اعتراض به قم رفت و ده سالِ تمام به خانهٔ پسرش پا نگذاشت.
در سال ۱۳۲۹ جلال با سیمین دانشور ازدواج کرد. جلال دربارهٔ این سالها مینویسد: «سال ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹... سرمان شلوغ بود؛ بزنبزنِ نفت بود؛ صاحب این قلمْ تازه زن گرفته بود...»
سیمین و جلالْ زوج خوشبختی بودند و درک متقابلِ خوبی هم از هم داشتند و هر دو معتقد بودند که همسرِ دلخواه خود را یافتهاند. «...و زنم سیمین دانشور است که میشناسید. اهل کتاب و قلم و دانشیار رشتهٔ زیباییشناسی و صاحب تألیفها و ترجمههای فراوان و درحقیقت نوعی یار و یاورِ این قلم که اگر نبود چه بسا خزعبلاتْ که به این قلم درآمده بود (و مگر درنیامده؟) از سال ۱۳۲۹ به اینور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده است که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد».
جلال از لحاظِ فکری به خواهرِ بزرگِ سیمین، «هما ریاحی» علاقهمند بود، ولی در شهریور ۱۳۴۱ خواهر جوانِ سیمین فوت کرد. خانم دانشور دربارهٔ این اتفاق میگوید: «...صبح همان روز خبرش به ما رسید. من در آنچنان حالی نبودم که بتوانم کاری کنم و تصمیمی بگیرم یا حتی از جلال بخواهم کاری بکند. جلال بیگفتگو و بیتمنای منْ مرا در اتومبیل نشاند و یکراست به کرمانشاه رفتیم. گریستن جلال را آن شب فراموش نمیکنم. در مرگ پدرش هم ندیده بودم آنچنان بگرید».
حجم
۷۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه