دانلود و خرید کتاب دردسرساز بن میکائلسن ترجمه پروین علی پور
تصویر جلد کتاب دردسرساز

کتاب دردسرساز

معرفی کتاب دردسرساز

کتاب دردسرساز نوشتهٔ بن میکائلسن و ترجمهٔ پروین علی پور است و کتاب چ آن را منتشر کرده است. پسری به نام کول متیوز پس از آسیب‌زدن به پسری دیگر به دردسری بزرگ می‌افتد. او به جای حبس‌شدن در زندان، با گزینه‌ای دیگر رو‌به‌رو می‌شود: به عنوان مجرمی نوجوان به جزیره‌ای دورافتاده در آلاسکا برود. 

درباره کتاب دردسرساز

رمان دردسرساز درباره‌ٔ پسری است که به دلیل شرایط خانوادگی اش بزهکار شده. ماتیوز پسر پانزده‌سالهٔ دبیرستانی، سال‌هاست که برای فرو نشاندن خشم آشکار و پنهان خود، دست به هر خلافی می‌زند. دزدی می‌کند، با دیگران گلاویز می‌شود، از خانه فرار می‌کند… و البته هربار هم به شدت تنبیه می‌شود! آخرین جرم او؛ کوبیدن سر پیتر پریسکال به پیاده‌روی خیابان، خیلی سنگین است. ماتیوز باید بین زندان و رأی «دایره دادرسی» سرخ‌پوستان امریکا یکی را انتخاب کند. در هر صورت، یا مدتی پشت میله‌های زندان جا خوش می‌کند و یا یک سال، در جزیره‌ای پرت، جدا از دیگران لنگر می‌اندازد! در نهایت «کل ماتیوز» دایره دادرسی را انتخاب می‌کند.

«دایرهٔ دادرسی»، به عنوان نوعی روش بهبود رفتار، قرن‌هاست که در فرهنگ‌های بومی متداول است. تنها در سال‌های اخیر، این امکان پیش آمده که بعضی از سیستم‌های قضایی مدرن امریکا هم این روش را تجربه کنند. شاید بعضی‌ها خُرده بگیرند که هرگز نباید قربانی کتک‌خورده را (آن‌طور که در این داستان نقل شده)، به جزیره‌ای فرستاد تا با مهاجمش روبه‌رو شود، اما نباید فراموش کرد که قدرت «دایرهٔ دادرسی» ناشی از خلاقیت تک‌تک اعضاست. 

 بن میکائلسن با خلق این داستان بسیار پرکشش، پرماجرا و پرهیجان که آمیزه‌ای از واقعیت و اسطوره است، کوشیده است تلنگری به ذهن خواننده بزند تا او با فکری بازتر و نگرشی عمیق‌تر به خودش و به طبیعت پیرامونش نگاه کند. نویسنده به هیچ وجه قصد ندارد بر سودمندی مطلق روش درمانی خاصی تأکید کند، بلکه امیدوار است که همه، اعم از پدر و مادر، معلم، مشاور، روان‌شناس، قاضی، بازپرس و شاید حتی خود مجرم به هر راه بهبود و درمان به دید یک امکان نگاه کند. و گمان نکند که همیشه دم دست‌ترین احکام مثل زندان و تنبیهات خشن جسمی و روانی، کارسازترین روش‌ها هستند!

درضمن، خرس‌های روح واقعاً در سواحل بریتیش کلمبیا زندگی می‌کنند؛ خرس‌هایی که در این کتاب از آن‌ها می‌خوانید. 

خواندن کتاب دردسرساز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

گرچه شخصیت اصلی این کتاب یک پسر نوجوان است اما خواندن آن برای بزرگ‌ترها هم مفید است، چراکه نحوهٔ برخورد با اینگونه افراد و شخصیت‌ها را به مخاطبان می‌آموزد.

بخشی از کتاب دردسرساز

«کُل ماتیوز، همین که با باد سرد پاییزی روبه‌رو شد، جسورانه قسمت جلوِ قایق آلومینیومی زانو زد. هربار که قایق کوچک از روی موج تازه‌ای پایین می‌افتاد، دست‌بندهای فلزی کهنه‌اش آزارش می‌داد. با آن‌که قبول کرده بود تا رسیدن به جزیره و شروع دورهٔ تبعیدش، دست‌بندبه دست بمانَد، از دست‌بندها شاکی بود. ناچار شده بود قبول کند که یک سال تمام، تک‌وتنها در جزیره‌ای در شرقِ آلاسکا زندگی کند، چون در غیر این صورت باید، در مینیاپولیس به زندان می‌رفت.

و مرد کُل را در این مرحلهٔ سفرش، که مرحلهٔ نهایی بود، همراهی می‌کردند. وسطِ قایق، گاروی، افسر مراقبِ سرخ‌پوست، صداکلفت و متلک‌گویی از مینیاپولیس نشسته بود. گاروی می‌گفت که در اصل از اهالی تِلین‌گیت است و تِلین‌گیت را چنان با افتخار و با پیچاندن زبانش ادا می‌کرد که کلینگ‌کیت از آب درمی‌آمد! شکل و شمایلش، با آن چشمان بی‌حالت، شبیه سگ بولداگ بود. کُل به گاروی اعتماد نداشت. در واقع، به هر کسی که از او حساب نمی‌بُرد بی‌اعتماد بود. گاروی ادعای دوستی می‌کرد، اما کُل می‌دانست او چیزی بیش از پرستاری مواجب‌بگیر نیست! این هفته وظیفه‌اش همراهی کردن یک نوجوانِ خشنِ خلاف‌کار بود؛ اول از مینیاپولیس به سیاتِل، بعد به کچیکان، آلاسکا. از آن‌جا هم با یک شناورِ نقره‌ای به ساحل روستای تِلین‌گیتِ دِریک رسیده بودند. و حالا سوار بر قایقی کوچک راهی جزیره‌ای در آن سر دنیا بودند.

در عقب قایق، اِدوین، مرد میان‌سال جدی و شکم‌گُندهٔ تِلین‌گیتی نشسته بود که در سروسامان دادن برنامهٔ تبعیدِ کُل کمک کرده بود. اِدوین، که با آرامش قایق را هدایت می‌کرد، در آن باد سرد فقط تی‌شرت آبی رنگ‌ورورفته‌ای با شلوار جینِ گَل‌وگشاد پوشیده بود. از چشمان گودرفته‌اش نمی‌شد فهمید که چه در سرش می‌گذرد. با صبروحوصله، مثل گرگی گوش‌به‌زنگ، به جلو زُل زده بود. کُل به اِدوین هم اعتماد نداشت.

اِدوین کسی بود که در جزیره‌ای که قرار بود کُل زندگی کند، سرپناهی درست کرده و ترتیب کارهای اولیه را داده بود. هنگامی که کُل نخستین‌بار اِدوین را در دِریک دید، پیرمرد هیکل‌دار با انگشت به او اشاره کرد و دستور داد: «لباس‌هایت را پشت‌ورو بپوش!»

کُل گفت: «جدی باش، پیرمرد!»

اِدوین با لحنی به سختی سنگ گفت: «توی دو هفتهٔ اول تبعیدت باید آن‌ها را وارونه بپوشی که پشیمانی و شرمندگیت را نشان بدهی.» بعد برگشت و لِخ‌لِخ‌کنان به سوی سکان قدیمی زنگ‌زده‌اش راه افتاد.

کُل هاج‌وواج از پشتِ‌سر نگاهش کرد.

گاروی هشدار داد: «حرفش را گوش کن!»

کُل همان‌طور ایستاده توی قایق، پوزخندبه‌لب، جلوِ چشم همه لباس‌هایش را درآورد. موقع درآوردن لباس‌هایش - حتی لباس‌های زیرش - پشت نکرد! روستاییان در ساحل آن‌قدر نگاه کردند تا تمام لباس‌هایش را پشت‌ورو پوشید.

اکنون کُل همچنان که خودش را محکم در برابر دریای توفانی نگه داشته بود، همان پوزخند را به لب داشت. شلوار جینِ آبی، پیراهن پشمی ضخیم و بارانی سنگین پوستش را ناراحت می‌کرد، اما اهمیتی نمی‌داد، چون اگر لازم می‌شد برای به زندان نرفتن زنگوله هم دور گردنش ببندد، می‌بست! کُل یک سرخ‌پوست تِلین‌گیتی نبود.

یک پسر پانزده‌سالهٔ مینیاپولیسی با قیافهٔ بچگانه و معصوم بود که نصف عمرش به خاطر زیر پا گذاشتن قانون توی دردسر افتاده بود. همه گمان می‌کردند که از کارهایی که کرده پشیمان است و با رفتن به این جزیره پشیمانیش را نشان می‌دهد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۱۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان