دانلود و خرید کتاب بیوه کشی یوسف علیخانی
تصویر جلد کتاب بیوه کشی

کتاب بیوه کشی

انتشارات:نشر آموت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۴از ۲۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بیوه کشی

کتاب بیوه کشی نوشته یوسف علیخانی ناشر، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی معاصر، تا امروز چندین اثر به چاپ رسانده. رمان بیوه‌کشی رمان موفقی از اوست که تا امروز چندین بار تجدید چاپ شده است.

درباره کتاب بیوه کشی

گفتن از زنان و رنج‌هایی که از فرهنگ و اعتقادات منسوخ شده می‌برند، کار چندان ساده‌ای نیست. آن هم از زبان یک مرد. یوسف علیخانی با علاقه‌ای که به فرهنگ و جغرافیای بومی دارد داستان را در طبیعت روستایی دور روایت می‌کند. روستایی که خوابیده خانم در ‌آنجا همسرش را، که بزرگترین برادر از هفت برادر یک خانواده است، از دست می‌دهد. بی‌آنکه حق انتخابی برای ادامه زندگی‌اش داشته باشد. او قربانی سنت‌ و رسوم مرد‌سالارانه روستا می‌شود و به اجبار زن برادر‌شوهر کوچک‌ترش می‌شود. بعد از مرگ شوهرش، باز هم به عقد برادرشوهر کوچکتر درمی‌آید و این روند تا مرگ هفت برادر ادامه دارد. روح خوابیده خانم که در برابر سرنوشت تنها سکوت کرده به تدریج می‌میرد.

خواندن کتاب بیوه کشی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بیوه کشی

وقتی ننه‌گل نقل می‌کرد، خوابیده‌خانم حتم می‌کرد او دارد خاطره می‌گوید اما چطور آخر ممکن است دختری از دست زن‌بابایش، پرنده شده باشد؟ ننه‌گل می‌گفت: «ننه‌جان! من هم اگر زبانم لال، زن‌بابا بودم و آنقدر با تو می‌کاویدم که تو جانت به لب‌ات برسد، تو هم حرفت، آتش می‌شد به جان پنبه و هر دعایت، به اجابت نزدیک‌تر.»

خوابیده فکر می‌کرد باید دختری باشی که از دست زن‌بابا عاصی شده باشد تا بفهمی چطور می‌شود یک‌شبه پرنده شد.

پیل‌آقا که بی‌خواب شده بود، این وقت‌ها می‌گفت: «کی بخواهی از این کتاری‌حرفان دست برداری زن! با این نقل‌ها آخرش هم این دختر را کولی بار بیاوری.»

ننه‌گل حین اینکه برمی‌گشته که متکایش را زیر سرش مرتب کند، یواشکی که پیل‌آقا هم نشنود، به خوابیده‌خانم می‌گفت: «مردها هیچ‌وقت نفهمند که آدمی فقط آدمی نیست و هر وقت که بخواهد می‌تواند سر به بیابان بگذارد.»

سردش شد. تنش لرزه برداشت. دیدن کوزه، سردترش کرد. دوید توی اتاق. فکر کرد: «داشتم چه خوابی می‌دیدم؟»

به خاطرش نیامد چه خوابی می‌دیده قبل از بیدار شدن. نگاه کرد به عجب‌ناز که نفس‌نفس می‌زد. دست کشید روی سینهٔ بچه. بعد صورتش را چسباند به گونهٔ دختربچه. پتو را کشید تا روی گلوی عجب‌ناز و آرام، پتو را سر خودش کشید. به بزرگ نگاه کرد که عجب‌ناز بین‌شان فاصله انداخته بود. دوست داشت برود نزدیک شوهر اما فکر کرد حالا دیگر سپیدی‌سحر می‌زند و خواب به خواب می‌شود و بعد غضبش را سر گاو و گوسفندهای مردم خالی می‌کند؛ از بس می‌دواندشان توی بیابان.

چشمانش که رفت، کوزه آمد توی خوابش و باز چشمش سرخی دید و اژدرچشمه و سیاه‌چشمه و گاوچشمه و پلنگ‌چشمه و سرخ‌چشمه و زردچشمه و سفیدچشمه؛ اینقدر خون از کجای زمین می‌آمد توی سینهٔ چشمه‌ها؟

دستش را برد لای سنگریزه‌ها؛ به هوای سنگریزه‌های همیشگی ته چاهچه جلوی چشمه. سنگ نبود. کلوخ هم نبود. توی دستش وا رفت. کشیدش بیرون. رگ و پی در هم ریخته بود. دوباره دستش را برد توی آب که نه، خونِ سرخ چشمه که ماری آمد به دستش. کشیدش بالا. زنجیر طلایی در حالی که خون از هر بندش می‌چکید، داد می‌زد گویی «من از گردنِ بزرگ مانده‌ام».

«بزرگ؟»

خوابیده از خواب پرید. بزرگ داشت صدایش می‌کرد: «خانمه!»

نگاهش کرد. سُر و مُر و گنده بالای سرش ایستاده بود. خواست ببیند زنجیر طلا، به گردنش هست یا نه. بزرگ گفت: «قند و چایی تمام بشده، بشکسته بداریم؟»


novelist
۱۳۹۹/۰۹/۲۵

داستان بی کششی هست مم چند صفحه بیشتر نتونستم بخونم اصلا ارتباط نمیشه گرفت

SHOKoOoH
۱۳۹۹/۱۰/۱۵

جزو بدترین رمان هایی بود که خوندم هیچ منطقی تو روند داستان وجود نداشت به نظرم بهتر بود اسمش رو پسر کشی می گذاشتن نه بیوه کشی!!

Maliheh
۱۳۹۹/۱۰/۳۰

واقعا حوصله آدم و سر می بره 😬

سعیده
۱۴۰۱/۰۵/۱۴

ببخشید این نظر میدم ولی هم بیوه کشی هم خاما واقعا با زجر تموم کردم

marie
۱۴۰۲/۰۱/۰۴

روایتی است هنرمندانه از سرنوشت محتوم پررنج آدمها در بستر سنتها ،فرهنگهای نادرست . رنج عمیقی در تمام روایت وجود داره که غیر قابل انکاره،که روح آدم را خراش میده،غمی که فراموش کردنی نخواهد بود. سنت های غلطی که وجودشون زندگی

- بیشتر
mahsa
۱۴۰۰/۰۸/۱۱

اصلا جذاب نبود جوری که نتونستم تمومش کنم

Parinaz
۱۴۰۰/۰۶/۱۵

این کتاب برای من به شدت جذاب و دوست داشتنی بود هرچند که رنج عمیقی در سطر به سطرش نهفته بود و عجیب روح و روانت را درگیر خودش میکرد . امان از سنت ها و رسومی که آگاهانه و

- بیشتر
کاربر ۱۴۲۱۸۲۶
۱۴۰۲/۰۴/۱۷

#بیوه_کشی رمانی‌ست با درونمایه‌ رسومات سنتیِ آسیب زننده‌! رسوماتی زن ستیزانه که در نگاه اول در منطقه الموت و روستای«میلک» و در نگاهی عمیق‌تر در اعماق فرهنگ یک سرزمین ریشه دوانده است! #یوسف_علیخانی در #بیوه‌کشی به زیباییِ هر چه تمام،

- بیشتر
نگین
۱۴۰۱/۰۲/۲۷

چه غم انگیز بود ....

کاربر ۵۵۱۷۹۷۳
۱۴۰۳/۰۸/۱۷

کتاب نخوندم

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۱۹۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان