کتاب آواز بلند
معرفی کتاب آواز بلند
کتاب آواز بلند نوشته علیاصغر عزتیپاک ماجرای جنگ و اتفاقات ناشی از آن است که نویسنده با نگاه دقیق و موشکافانه خود از نزدیک نظارهگر روزهای پراضطراب و وحشتناک جنگ بوده است و آن را با تمام وجود لمس کرده. این کتاب روایت جنگ است با زبانی شیرین و خواندنی.
خواندن کتاب آواز بلند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقه مندان به ادبیات داستانی دفاع مقدس پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب آواز بلند
عزیز نالید. آقاجان اینبار مقداری از آب لیوان را ریخت کف دستش و بعد دستش را کشید به صورت عزیز. چند حلقه از موها، روی پیشانی، خیس شده بودند و چسبیده بودند به هم. آقاجان با انگشتهایش این موها را کنار زد. صدا زد: فهیمه؛ آهای فهیمه!
عزیز سرش را تکان داد. آقاجان گفت: چشمهایت را باز کن ببینم! حالت بهتر شد؟
چشمهای عزیز باز نشد، اما از گوشههایش قطرات اشک جوشید و در صورت آبخوردهاش لغزید پایین. قطرات رسیدند کنار لبها و لبها باز هم لرزیدند. انگشتهای آقاجان اشکها را پاک کرد: «دیگر حالت دارد جا میآید!»
آقاجان بلند شد، لیوان را برداشت و رفت آشپزخانه. برنگشتم ببینم چه میکند، اما از صدای پر شدن لیوان و بعد قاشقی که به دیوارههای لیوان میخورد، فهمیدم دارد آبقند درست میکند. با لیوان آمد نشست کنار عزیز و گفت: این را بخور؛ حالت بهتر میشود!
پلکهای عزیز لرزشی کرد و باز شد. اول به آقاجان نگاه کرد و بعد به من. آقاجان لیوان را داد دستش. دستهای عزیز گیر نداشتند. من کمکش کردم و لیوان را بردم طرف لبهایش. یکی دو قلپ خورد و بعد سرش را چرخاند طرف دیوار.
آقاجان پرسید: بهتر شدی؟
حجم
۱۰۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱۰۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه