رضوی عاشور
رضوی عاشور (Radwa Ashour) نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه مصری بود. او در ۲۶ مه ۱۹۴۶ در قاهره و در خانوادهای فرهیخته دیده به جهان گشود و در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۴ بر اثر بیماری درگذشت. عاشور بهخاطر شجاعت و صراحت قلمش در میان نویسندگان مصری و نسل پساجنگ مصر صدایی تأثیرگذار و قدرتمند بود. نمود شور و احساساتش را دربارهی کشورش میتوان در آثارش دید که مضمون اصلیشان تاریخ مصر است. او در مقالهای عنوان کرده بود: «من یک زن عرب و یک شهروند جهان سومی هستم، میراث من از این دو، خفقان و سرکوب است. من برای دفاع از خود و دفاع از بیشمار انسانهایی که مانند من هستند مینویسم.»
این نویسندهی شجاع و مبارز در همهی آثارش از رمانها تا مقالات ادبیاش، سختیهای خود و همعصرانش را برای بهدستآوردن آزادی در زمانهی آشفته و آشوبزدهاش بهتصویر کشیده است. در زمان ریاستجمهوری انور سادات و وفق سیاستهایش مبنی بر عادیسازی روابط با اسرائیل، عاشور کمیتهی ملی ضد صهیونیسم در دانشگاههای مصری را تأسیس کرد؛ همینطور بعدها در دورهی حسنی مبارک و در پی نفوذ نیروی پلیس در محیط دانشگاهی و مراکز علمی در تشکیل گروه ۹ مارس برای استقلال دانشگاهها معاونت داشت. نوشتههای آکادمیک او در ۱۹۷۷ با کتاب مرجع چهارجلدیای با عنوان فریال غزول و دیگران (with Ferial Ghazoul and others) آغاز شد، این کتاب دربارهی نویسندگان زن عرب است که در ۲۰۰۸ بهصورت خلاصه و به زبان انگلیسی در یک جلد منتشر شد. عاشور تا پیش از دههی ۸۰ توانسته بود قالب داستانی و روایی خود را شکل دهد. اولین کتاب او سفر: خاطرات یک دانشجوی مصری در آمریکا (The Journey: Memoirs of an Egyptian Student in America) در ۱۹۸۳ منتشر شد. دو سال بعد نیز اولین رمان وی سنگ داغ (Warm Stone) چاپ شد و پس از آن آثار موفق و برجستهای از وی منتشر شد که در ادامه به آنها پرداخته میشود.
معرفی مهمترین آثار رضوی عاشور
سراج (Siraaj) که در ۱۹۹۲ منتشر شد، داستانی تمثیلی و کوتاه است آمیخته با ماجراجوییهای سندبادگونه دربارهی یک حکومت استبدادی و استعماری در یک جزیرهی خیالی در خلیج فارس. وقایع این داستان در اواخر قرن نوزدهم میگذرد. این داستان گرچه خیالی است، اما راجعبه پیشبینی نویسنده از انقلاب یمن است.
سهگانهی گرانادا (Granada trilogy) که در ایران با نامهای ثلاثیهی غرناطه و غروب غرناطه ترجمه شده است در ۱۹۹۴- ۱۹۹۵ منتشر شد. عاشور در این مجموعه دورهی همزیستی مسلمانان، مسیحیان و یهودیان را در شهر گرانادای اسپانیا یا غرناطه در ۱۴۹۲ و سقوط شهر و اخراج مسلمانان و به بندکشیدنشان را بهتصویر کشیده است. این کتاب در بین ۱۰۵ رمان عربیِ برترِ قرن بیستم انجمن نویسندگان عرب قرار دارد.
اوهام (Spectres) که در ۱۹۹۸ منتشر شد. عاشور در این کتاب بهشکل خلاقانهای خاطرات جوانیاش را از ناآرامیهای سیاسی دوران جمال عبدالناصر و انور سادات از دید یک شخصیت ساختگی بهتصویر درآورده است.
زنی از طنطوره (The Woman from Tantoura) که در ۲۰۱۰ منتشر شد در ایران با نام من پناهنده نیستم ترجمه شده است. راوی این داستان متأثرکننده پیرزنی فلسطینی به نام رقیه است که از مصیبتها، آوارگی، پناهندگی، کشتار و مقاومت خانوادهاش و مردم طنطوره سخن میگوید.
رضوی عاشور چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
جایزهی کتاب سال نمایشگاه بینالمللی کتاب قاهره در ۱۹۹۴ برای کتاب سهگانهی گرانادا
جایزهی کتاب سال اولین نمایشگاه کتاب زنان عرب در قاهره در ۱۹۹۵ برای کتاب سهگانهی گرانادا
جایزهی ادبی کنستانتین کاوافی در ۲۰۰۷ برای کتاب سهگانهی گرانادا
جایزهی ادبی العویس در ۲۰۱۱
نظرات افراد مشهور دربارهی رضوی عاشور
باربارا رومین، مترجم کتاب سراج: دوست دارم رضوی عاشور باشم.
امیر عبدالخالق ستوننویس و مقالهنویس: هرگاه به نوشتن فکر میکنم، یاد رضوی عاشور میافتم.
رضوی عاشور در کارنامهی خود هفت رمان، یک زندگینامه، دو مجموعه داستان کوتاه و پنج کتاب نقد ادبی دارد. عاشور در آثار خود واقعیت و داستانهای تاریخی را براساس مقاومت مردم منطقه در برابر ظلم درهم میآمیزد و داستانی عمیق و تأثیرگذار میآفریند. او اگرچه یک نویسندهی مصری بود، اما عشق به فلسطین عمیقا در نوشتههای احساسیاش موج میزد. عاشور نیز مانند بسیاری از نویسندگان خاورمیانه، از داستانهای تاریخی فقط برای بازگوکردن گذشته استفاده نمیکرد، او این قالب را همچون دوربینی برای نگاهی ژرفتر و دقیقتر به سرکوبهای جاری در منطقه، در زیر سایهی شدید سانسور بهکار میبرد.