دانلود و خرید کتاب پدر، مادر، معلم؛ من نوجوانم علی‌اصغر احمدی
تصویر جلد کتاب پدر، مادر، معلم؛ من نوجوانم

کتاب پدر، مادر، معلم؛ من نوجوانم

امتیاز:
۴.۱از ۱۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پدر، مادر، معلم؛ من نوجوانم

پدر، مادر، معلم؛ من نوجوانم اثر علی‌اصغر احمدی کتابی است که با زبانی ساده والدین را با ویزگی ها و چالش‌های دوران نوجوانی فرزندانشان آشنا می‌کند.

 درباره کتاب پدر، مادر، معلم؛ من نوجوانم

نوجوانی‌ برهه‌ای حساس از زندگی دختران و پسران است که اگر والدین متوجه این تحول نباشند، ممکن است آسیب‌های جبران‌ناپذیری به حال و آینده فرزندشان وارد شود، چه به دلیل کم توجهی و سهل‌انگاری والدین در خانه و چه به دلیل آسیب‌های اجتماعی و روانی بیرون از خانه. بعضی از والدین آنقدر نسبت به فرزندان خود بی‌توجه‌اند که حتی تغییرات فیزیکی او را هم نمی‌بینند و همچنان او را کودکی فرض می‌کنند که هنوز قدرت تمیز ندارد. این کتاب که از زبان یک نوجوان روایت می‌شود، والدین را به آسانی و شیوایی با تغییرات دوران نوجوانی آشنا می‌کند.

 خواندن کتاب پدر، مادر، معلم؛ من نوجوانم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه والدینی که فرزندان در آستانه نوجوانی دارند مخاطبان این کتاب اند.

 بخشی از کتاب پدر، مادر، معلم؛ من نوجوانم

امروز اگر بخواهم با دوستانم بیرون بروم و یا بخواهم به فعالیتی جدید دست بزنم و به‌جز درس خواندن کار دیگری انجام دهم، اگر اصلا نخواهم درس بخوانم و راه دیگری جز درس خواندن را در پیش بگیرم، شما هیچ طرحی برای مواجه شدن با این خواسته‌های من ندارید؛ به همین دلیل برای ساکت کردن من، مرا به درس خواندن احاله می‌دهید. به من می‌گویید: «فعلا برای تو درس خواندن از همه چیز مهمتر است». من هم می‌دانم درس مهم است ولی وقتی می‌بینم شما از درس خواندن به عنوان ابزاری برای ساکت کردن من استفاده می‌کنید، با درس هم از سر ناسازگاری در می‌آیم. بعضی وقت‌ها که من در مساله‌ای اظهار نظر می‌کنم، و شما نمی‌دانید چگونه با آن برخورد کنید، بلافاصله به من می‌گویید: «ببینم مگر تو کار نداری؟ مگر تو درس نداری که نشسته‌ای و به حرف‌های ما گوش می‌دهی؟ بلند شو برو سر کارت». با این جملات شما به من حق بدهید، آیا من می‌توانم به درس به دید مثبت نگاه کنم؟ من که می‌بینم شما هر کجا کم می‌آورید، مرا به درس حواله می‌دهید، آیا من می‌توانم به درس به عنوان یک ارزش نگاه کنم؟ یا باید آن را به چشم یک زندانبان و یا یک لولوی سر خرمن بنگرم. همین‌جا به شما توصیه می‌کنم از درس خواندن به عنوان وسیله‌ای برای سرکار گذاشتن من استفاده نکنید. در درجه اول برای من که به تدریج بزرگ می‌شوم، جایی در بین خودتان در نظر بگیرید. تا از این طریق ما بتوانیم بهتر با هم مواجه شویم. من بعدها بیشتر راجع به این موضوع صحبت خواهم کرد. در درجهٔ دوم هم شیوه رفتار درست با من را بیاموزید، تا مجبور نشوید از روش‌های غلط استفاده کنید.

Zeina🌸💕
۱۴۰۰/۰۷/۲۰

خیلی عالی بود بنظرم هر پدر و مادری که فرزندی در آستانه نوجوانی داره حتما مطالعه کنه و نکات مهم را یادداشت کنه خیلی کاربردی کوتاه و خلاصه با مثالهایی واقعی و به روز. ممنونم از نویسنده

کاربر ۳۷۷۲۳۸۱
۱۴۰۱/۰۵/۱۵

کتاب در نوع خودش بی نظیر بود، به جای اینکه نویسنده بیاد کتاب رو بخش بندی کنه و در هر بخش راجع به یک موضوع صحبت کنه، از ابتدا بصورت روان و پیوسته، موضوعات مختلفی رو مثل هویت، عزت نفس،

- بیشتر
مهدی بخشی
۱۴۰۰/۰۸/۲۱

اگه نمونه کتاب رو بخوانید کافیه. واقعا هیچ حرفی اضافه بر اون نداره. و البته هیچ نکته جالب توجهی در کتاب پیدا نکردم

amirtaha.h.z
۱۴۰۰/۰۶/۲۹

این کتاب از زبان خود نوجوان هاست، برای والدین و مربیان میتونه خیلی مفید باشه خصوصا در شناخت سن و سال نوجوانی و خصوصیاتش و تصمیم گیری های مناسب سن میتونه خیلی کمک کنه حتما توصیه میکنم اگر پدر، مادر، یا مربی هستید

منِ نوجوان دیگر نمی‌خواهم چون کودک دبستانی عمل کنم. من می‌خواهم اگر کاری خوب است، به انگیزهٔ شخصیم آن کار را انجام دهم، نه برای خاطر دیگران. من می‌خواهم خود منشاء انجام اینگونه کارها باشم، نه دیگران. با همین انگیزه است که در شیوهٔ انجام بعضی کارها تغییراتی ایجاد می‌کنم. مثلاً درس خواندن و یا نماز خواندن خود را از دید شما پنهان می‌کنم. بعضی از ما نوجوانان وقتی می‌خواهند نماز بخوانند، به داخل اتاق رفته و چراغ را هم خاموش کرده و نماز می‌خوانند، آنان حتی مهر خود را نیز پنهان می‌کنند تا کسی نداند که نماز می‌خوانند. آنان با این کارِ خود نشان می‌دهند که می‌خواهند نماز را با انگیزهٔ خود بخوانند نه برای تشویق دیگران.
muhammadreza
از وقتی که از حدود یازده سالگی عبور کرده‌ام، وارد مرحله نوجوانی شده‌ام. این مرحله تا حدود هجده یا نوزده سالگی ادامه پیدا خواهد کرد. یعنی من دوره راهنمایی و دبیرستانم را در مرحله نوجوانی سپری خواهم کرد.
کاربر ۱۳۸۷۰۳۰
اگر شما مرا کاملاً محدود کرده و اجازهٔ تصمیم یا عمل مستقل را به من ندهید، من نیز ناگزیر به لجبازی شده و می‌خواهم همه حریم‌ها را با همین لجبازی بشکنم؛ که در این صورت بین من و شما یک جنگ پایان‌ناپذیر درمی‌گیرد. از طرف دیگر، من را کاملاً به حال خودم نگذارید که ممکن است در دام انواع مشکلات از جمله ورود به جمع دوستان نامناسب بیفتم. بهترین راه برای مواجه شدن با استقلال‌طلبی من، فراهم آوردن تدریجی موقعیت‌ها برای انجام مستقلانه کارها و وظایف است. شما در هر زمینه‌ای که احساس می‌کنید من می‌توانم مستقلانه عمل کنم، اجازهٔ آن کار را به من بدهید؛ در زمینه‌هایی که فکر می‌کنید هنوز من به حدی که بتوانم به تنهایی عمل کنم نرسیده‌ام، با توضیحات مناسب، مرا قانع کنید که در آن زمینهٔ خاص هنوز نمی‌توانم با استقلال عمل کنم.
muhammadreza
استقلال‌طلبی ما نوجوانان به اشکال مختلف خود را نشان می‌دهد. ما در این سنین دوست داریم حریمی خصوصی داشته باشیم. اگر اتاقی داریم، دوست داریم کسی بدون اجازهٔ ما وارد آنجا نشود؛ دوست نداریم کسی به لوازم ما دست بزند؛ دوست داریم وسایلی چون کامپیوتر را که می‌تواند وسیله‌ای مشترک در خانواده باشد را به عنوان یک وسیلهٔ شخصی استفاده کنیم. یکی از شکایت‌های شما پدران و مادران از ما نوجوانان در همین زمینه است؛ شما از این که ما با برادر یا خواهر کوچک‌تر از خود در اینگونه موارد درگیر می‌شویم، گله‌مند هستید.
muhammadreza
من در این مرحله از زندگی به تدریج به لحاظ هوشی و عقلی به شما بزرگ‌ترها نزدیک می‌شوم. مقصودم از این نزدیک شدن این است که می‌توانم مانند شما استدلال کرده و بسیاری از استدلال‌ها و حتی مغلطه‌ها و فریبکاری‌های شما را تشخیص دهم. یعنی می‌توانم فرق استدلال درست را از استدلال فریب‌کارانه و منحرف کننده تشخیص دهم. این تغییر موجب می‌شود که صداقت را از فریب‌کاری و خلوص را از جانبداری‌های غیر صادقانه، تشخیص دهم.
muhammadreza

حجم

۳۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

حجم

۳۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان