کتاب مجموعه داستان های فلسفی (جلد اول)
معرفی کتاب مجموعه داستان های فلسفی (جلد اول)
کتاب الکترونیکی «مجموعه داستان های فلسفی (جلد اول)» نوشتهٔ کاوه رستمی در انتشارات پرکاس چاپ شده است.
درباره کتاب مجموعه داستان های فلسفی (جلد اول)
جلد اول مجموعه داستان های فلسفی از ۷ داستان کوتاه تشکیل شده است و هرکدام یک یا چند زمینهٔ فلسفی را دربر میگیرد. هر داستان این مجموعه حاوی پرسشهایی است که برای مواجههٔ فلسفی و تشکیل اجتماع، منبعی مناسب است.
لانیکا، آواز، پدیده و پدیدار، بادبادک، آلاله، زیباترین گل و سوری و دمسیاه عناوین داستانهای این کتاب هستند.
کتاب مجموعه داستان های فلسفی (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهای فلسفی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مجموعه داستان های فلسفی (جلد اول)
«گل سهپر: «به نظر من، ما نباید دنبال پادشاه باشیم؛ شاید هیچکدام از ما پادشاه واقعی نیستیم و یک نفر دیگر وجود دارد که از ما قویتر و بهتر است؛ ما اصلاً نمیدانیم این باغ تا کجا ادامه دارد؛ حتی نمیدانیم خود ما از کی اینجا بودهایم. از همه مهمتر اینکه ما نمیتوانیم همیشه زنده بمانیم بالاخره روزی میمیریم پس باید ببینیم که پادشاه واقعی چه کسی هست و از ما چه میخواهد و ما برای اینکه خوشبخت باشیم باید چهکار بکنیم؟»
نیلوفر سفید در جواب گل سه پر گفت: «یعنی چه؟ معلوم است که پادشاه واقعی ما هستیم؛ مگر میشود کسی که ما نمیبینیم و اینجا نیست، پادشاه ما باشد. به نظر من، ما اگر باهم خوب باشیم و همدیگر را اذیت نکنیم خوشبخت هستیم و به پادشاه هم نیاز نداریم. اصلاً ما که نمیمیریم. درست است ما بزرگ میشویم، پیر میشویم، زرد میشویم، پرپر میشویم و میریزیم اما ما همیشه هستیم؛ شاید خود ما نباشم، اما فرزندان ما که هستند؛ پس این فکر اشتباه است که ما میمیریم، ما اگر فکر بد نکنیم، حرف بد نزنیم و کار بدی انجام ندهیم همه ما خوشبخت میشویم.»
شقایق شرقی با صدای بلند گفت: اصلاً معلوم هست شما چه میگویید؛ یکی میگوید پادشاه یکی دیگر است که اینجا نیست؛ اینیکی میگوید پادشاه، ما هستیم! اصلاً شما میدانید من استاد بزرگ هستم و همه شما باید به بزرگان احترام بگذارید. ما باید ببینیم اجدادمان چهکار کردند ما هم همان کارها را انجام بدهیم؛ بالاخره همه بزرگان ما که اشتباه نمیکنند؛ پس ما برای اینکه خوشبخت باشیم باید ببینیم آنها چه کاری کردهاند؛ ما هم همان کارها را انجام بدهیم؛ تا خودمان را نشناسیم که نمیتوانیم بفهمیم چطور باید خوشبخت شویم.
گل سه پر باحالت مسخره آمیزی گفت: «یعنی ما خودمان را نمیشناسیم، چه حرف مسخرهای؟!»
پروانه کوچولو با صدای آرامی جواب داد: «میبینید دوستان، همه ما دنبال این هستیم که ببینیم چطور خوشبخت بشویم؛ پس ما میتوانیم دوستان خوبی باشیم و همدیگر را دوست داشته باشیم و باهم به دنبال راهحل بگردیم.»
گل سه پر با تعجب: «همدیگر را دوست داشته باشیم؟ به نظر من که نمیشود.»
پروانه کوچولو جواب داد: «درسته، سخت است، اما اگر ما به هم احترام بگذاریم و همدیگر را قبول کنیم و کنار هم باشیم؛ میتوانیم همدیگر را دوست داشته باشیم.»
شقایق شرقی با ناامیدی جواب داد: «نه! ما سالهای زیادی کنار هم بودهایم و باهم زندگی کردهایم؛ اگر قرار بود باهم خوب باشیم که تابهحال این اتفاق افتاده بود. ما که خودمان را دوست نداریم چطور میتوانیم یکی دیگر را دوست داشته باشیم؟»»
حجم
۳۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۷ صفحه
حجم
۳۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۷ صفحه