دانلود و خرید کتاب آتش بدون دود (جلد اول از مجموعه سه جلدی) نادر ابراهیمی
تصویر جلد کتاب آتش بدون دود (جلد اول از مجموعه سه جلدی)

کتاب آتش بدون دود (جلد اول از مجموعه سه جلدی)

معرفی کتاب آتش بدون دود (جلد اول از مجموعه سه جلدی)

کتاب آتش بدون دود؛ جلد اول نوشته نادر ابراهیمی، رمان بلندی است که در هفت جلد نوشته شده است و درباره‌ی زیبایی‌های ترکمن‌صحرا، یکی از قهرمانان ترکمن و مبارزات انقلابی معاصر است.

در کتاب آتش بدون دود؛ جلد اول، سه کتاب اول را با نام‌های گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ می‌خوانیم.

درباره‌ی کتاب آتش بدون دود؛ جلد اول

کتاب آتش بدون دود؛ جلد اول رمان بلندی از نادر ابراهیمی است که در هفت جلد نوشته شده است. جلد اول کتاب آتش بدون دود، سه کتاب اول به نام‌های گالان و سولماز، درخت مقدس و اتحاد بزرگ است. نادر ابراهیمی در سه جلد اول از زیبایی‌های ترکمن صحرا صحبت می‌کند و در بخش‌های بعدی، از مبارزات انقلابی معاصر در قالب داستانی خواندنی می‌گوید. نادر ابراهیمی برای نوشتن رمان آتش بدون دود، جایزه لوح زرین و دیپلم افتخار بیست سال ادبیات داستانی ایران و جوایز دیگری چون براتیسلاوا، تعلیم‌ و تربیت یونسکو و کتاب‌سال ایران را از آن خودش کرد.

آتش بدون دود روایتگر زندگی سه نسل از مردم صحرانشین ترکمن از عهد قاجار و پادشاهی ناصرالدین شاه تا پهلوی دوم و حکومت محمدرضا پهلوی است. آتش بدون دود داستانی عاشقانه ولی سرشار از غرور و خشونت است. او در این کتاب از رویارویی علم و جهل و اختلاف نظر نسل‌ها صحبت می‌کند. عشق و افسانه ترکمن را به‌تصویر می‌کشد و از پایبندی به اعتقادات و وطن‌دوستی می‌گوید.

کتاب آتش بدون دود؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر دوست دارید یک رمان بلند ایرانی بخوانید، خواندن کتاب آتش بدون دود را به شما پیشنهاد می‌کنیم. دوست‌داران آثار نادر ابراهیمی از خواندن کتاب آتش بدون دود لذت می‌برند. 

درباره‌ی نادر ابراهیمی

نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد. او تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید. پیوستن او به یک سازمان سیاسی باعث شد تا بارها دستگیر و زندانی شود. ابراهیمی در زندگی خود به کارهای بسیار زیادی پرداخته است که شرح مفصل آن را در کتاب ابوالمشاغل نوشته است. نادر ابراهیمی علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینه‌های فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه، و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده‌است. ابراهیمی، همراهِ بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از اندک‌ سخنوران ایرانی به‌شمار می‌رود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده است. وی همچنین در زمینه ادبیات کودک و بازسازی افسانه‌های قدیمی هم دستی بر آتش داشت و بسیاری از کارهای او، جوایز مختلف جهانی را برنده شده‌اند.

نادر ابراهیمی در ۱۶ خرداد ۱۳۸۷، در تهران دار فانی را وداع گفت.

معرفی نویسنده
عکس نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی
ایرانی | تولد ۱۳۱۵

نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. او یک داستان‌نویس معاصر ایرانی است که علاوه‌بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمینهٔ فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده ‌است. او همراه با بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان از هنرمندانی به حساب می‌آید که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده است. نادر ابراهیمی که نویسندگی را از نوجوانی شروع کرده بود، در ۲۷سالگی اولین کتابش را در نشر روزبهان منتشر کرد. تا سال ۱۳۸۰ علاوه‌بر صدها مقالهٔ تحقیقی و نقد، بیش از ۱۰۰ کتاب از او چاپ و منتشر شد. در سال ۱۳۴۲ اولین کتاب خود را با نام «خانه‌ای برای شب» به چاپ رساند، اما سال ۱۳۴۲ آغاز تازه‌ای برای او در زمینهٔ فعالیت‌های سیاسی بود. هم‌زمان با تبعید روح‌الله خمینی، فعالیت‌های سیاسی علیه نظام پهلوی شدت گرفت و وجود یک رهبر سیاسی برای این اعتراضات شور و اشتیاق تازه‌ای به جریانات سیاسی در ایران داده بود؛ نادر ابراهیمی نیز در نوشتن بیانیه و اعلامیه‌هایی علیه نظام وقت دست داشت و بسیار از اعلامیه‌ها به قلم او منتشر شد. دو اثر از او به نام‌های «دشنام» و «آسمان در تسخیر کلاغ‌ها» حاوی دو داستان مشهور است که درون‌مایهٔ آن‌ها سیاسی و مبارزه با نظام پهلوی است. به‌گفتهٔ او این دو داستان پایهٔ ادبیاتی ضد سلطنتی با بیانی نمادین شد. ابراهیمی پس از موفقیت در آثار قبل، کتاب «مصابا و رؤیای گاجرات» را به چاپ رساند که در آن به‌نوعی مخالفتش را با به‌ظاهرْ روشنفکران بیان کرد. ابراهیمی در آن سال‌ها کتاب‌های متعددی از جمله «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم»، «افسانه‌های باران»، «مکان‌های عمومی»، «آرش در قلمرو تردید» و... را منتشر کرد.

amv
۱۳۹۹/۰۷/۱۶

یک مجموعه عالی. ممکنه اولش فکر کنید که یک داستان عاشقانه معمولی هست ولی واقعیتش اینه که این مجموعه به طرز عجیبی احساسات و فکرتون رو درگیر میکنه .انگار هر چه جلد به جلد جلوتر میرید پخته تر شدن نویسنده

- بیشتر
فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی
۱۳۹۹/۰۷/۲۱

کتاب فوق العادس ولی این قیمت ناجوانمردی در حق کتابخوان هاست. من این کتاب رو از کتابخونه گرفتم. خیلی هم از خوندنش لذت بردم. خدا رو شکر که هنوز کتابخونه های عمومی هستن و میشه با پنج-شش هزار تومن عضوشون شد.

|دانشجوی مملکت|
۱۳۹۹/۰۹/۱۵

هیچ جور راضی نمیشم به pdf ات 😳نسخه چاپی تو ب من برسون❤

Nazanin :)
۱۳۹۹/۰۷/۰۷

مرسی قیمت😐😐😐 حداقل بزارید تو طاقچه بی نهایت😐😐😐🤞🏼

محمد علی بخشی
۱۳۹۹/۰۶/۳۰

این کتاب از یک افسانه آغاز می‌شود و به قلب تاریخ واقعی ایران معاصر می‌رود. جایی که انسان‌ها از برادرکشی به دیوکشی می‌رسند. عاشقانه‌های لطیف و دیوانه‌کننده کتاب، عشق را به سرتاسر کتاب هدیه می‌دهد. هنوز هم که هنوز است

- بیشتر
mehraban_bano_2377
۱۳۹۹/۰۸/۳۰

خیلی گرونه کاشک ۱۰۰%تخفیف میخورد😢تا میتونستم بخونمش

pejmannavi
۱۳۹۹/۱۲/۱۴

قطعا بعد از خوندن این کتاب, به همه میگین یکی از بهترین کتابهای عمرتون خوندین. یک قصه عاشقانه باوقار که از افسانه ها شروع میشه و به تاریخ معاصر میرسه. اونهم با نثر آهنگین و بینظیر نادر ابراهیمی. زمانی که

- بیشتر
shabnamfaani
۱۳۹۹/۰۷/۲۵

من این کتاب رو سالها پیش خوندم. از جلد اولش خیلی لذت بردم. جلد دوم خوب بود و جلد سوم ناامیدم کرد. البته این ناامیدی به دلیل سلیقه شخصی منه که داستانهای مربوط به اقوام برام جذاب تر از داستان

- بیشتر
زیـ نب
۱۳۹۹/۱۰/۰۹

پر از جمله های ناب کتاب از یه قصه آشنای عاشقانه ، از دل یه افسانه ترکمن شروع میشه اما هر چقدر داستان جلوتر میره، مشابهت داستان با کشور عزیزمون بیشتر آشکار میشه. افسوس میخورم چرا زودتر کتاب رو نخوندم کاش همه مردمان

- بیشتر
گل
۱۳۹۹/۰۷/۲۲

اولش که خوندم فکر کردم یه داستان عاشقانه کلیشه هست ولی بعدش حسابی جا خوردم فوقالعاده هست. 👌👌👌

زندگی در غم‌انگیزترین شکل خود، هرگز از لحظه‌های منفردِ شیرین و دلنشین، تهی نبوده‌است و نخواهدبود
Mary gholami
«عشق» در لحظه پدید می‌آید، «دوست‌داشتن»، در امتداد زمان. این، اساسی‌ترین تفاوت میان عشق و دوست‌داشتن است. عشق، معیارها را درهم می‌ریزد؛ دوست‌داشتن بر پایهٔ معیارها بِنا می‌شود. عشق، ناگهان و ناخواسته شعله می‌کشد؛ دوست‌داشتن، از شناختن و خواستن سرچشمه می‌گیرد. عشق، قانون نمی‌شناسد؛ دوست‌داشتن، اوج احترام به مجموعه‌یی از قوانینِ عاطفی‌ست. عشق، فوران می‌کند _چون آتشفشان، و شُرّه می‌کند _ چون آبشاری عظیم؛ دوست‌داشتن، جاری می‌شود _چون رودخانه‌یی بر بستری با شیب نرم. عشق، ویران‌کردنِ خویشتن است؛ دوست‌داشتن، ساختنی عظیم.
Mary gholami
قلب، خاک خوبی دارد. هر دانه که در آن بکاری، از هر جنس، از همان جنس، صدها دانه برمی‌داری.
Mary gholami
دروغی که این‌همه آدم باورش دارند، چیزی از راست، کم ندارد پدر!
Mary gholami
سرزمین مقدّس من است_ اینچه‌برون… و چه ترحّم‌انگیزند آن‌ها که عاشق کامل زادگاهشان نیستند و چه خشم‌انگیزند آن‌ها که از میهنشان همان‌گونه نام می‌برند که از یک ستارهٔ دور پیش از این، همیشه می‌گفتم: من، فرزندِ اینچه‌برونم امّا حال می‌گویم: تنها یکی از فرزندان مغموم اینچه‌برون‌بودن مرا بس نیست. من، خود اینچه‌برونم… فریاد اینچه‌برونم و صدای سراسر صحرا…
fati
پشه به قلب آدمیزاد نیش نمی‌زند. این فقط آدم‌ها هستند که با حرف، سوراخ می‌کنند و می‌سوزانند…
Mary gholami
کشتنِ یک دروغ، بسیار سخت‌تر از شکستن یک سپاه است.
Mary gholami
تنها عشق است که می‌تواند شقاوت را تکیه‌گاه خویش کند. فقط عشق می‌تواند بی‌رحمانه نگاه کند و فروتنی را به مسخره بگیرد. عشق، مثل انقلاب است. خنجرش را که زمین بگذارد، دیگر چیزی نیست.
Mary gholami
و دشمن واقعی خود را _گرچه بر زبان نمی‌آوردند_ رضاخان پهلوی می‌دانستند که غارت را «ثبت اسنادی و محضری» کرده‌بود و «تصرّف به‌زور» را «خرید زمین‌های بایر به قصد آبادکردن آن‌ها» نامیده‌بود، و بسیاری از ترکمن‌ها را آشکارا به بردگی گرفته‌بود، و استبداد رضاخانی را جانشین ترکمن‌کشی‌های حیله‌گرانهٔ قاجاریان کرده‌بود.
fati
این ریاکاران و دروغگویان هستند که انسان را به حرف‌زدن، ناچار می‌کنند. در برابر آنها، اگر سکوت کنی، بُزدلی، و اگر سخن بگویی، هم‌تراز ایشانی. این موقعیت بدی‌ست که همیشه اراذل برای انسان پیش می‌آورند. وقتی یکی آن‌ها می‌گویند و یکی تو می‌گویی، از خودت بیزار می‌شوی که چرا با چنین کسانی هم‌دهان شده‌یی؛ و وقتی می‌گویند و تو بزرگوارانه به راه خود می‌روی، فریاد می‌زنند که چرا جواب نمی‌دهد؟ اگر دروغ می‌گوییم، چرا جواب نمی‌دهد؟! به‌راستی روزگاری‌ست که هم گفتن مشکل است هم نگفتن…
M Banoo
قلب، خاک خوبی دارد. هر دانه که در آن بکاری، از هر جنس، از همان جنس، صدها دانه برمی‌داری.
ارش بیاتی
می‌دانی پالاز؟ من از دردهای قلبم به مادرت هم چیزی نگفته‌بودم. دردهایی هست که مال همه است؛ و من آن دردها را هرگز پنهان نمی‌کنم؛ امّا درد قلب، مال هیچ‌کس نیست به‌جز صاحب قلب…
فری
قلب، خاک خوبی دارد. هر دانه که در آن بکاری، از هر جنس، از همان جنس، صدها دانه برمی‌داری.
M Banoo
تاریخ را تنها خرده‌دروغ‌های خنده‌آور تاریخی قابل‌تحمّل می‌کند؛ وگرنه چیزی به‌جز خون مظلومان، مرکّب تاریخ نبوده‌است…
M Banoo
ما را نگاه کن که به آزادی و سفرهٔ خالی قانعیم؛ امّا آن‌ها همین را هم قبول نمی‌کنند. _ شاید برای این‌که می‌دانند در آزادی، هیچ سفره‌یی خالی نمی‌ماند.
~یا زهرا(س)~
خوش‌خبر باشی! _ خبر بد، خبر مرگ من است که دیگران می‌آورند. من _نمی‌آورم.
m
ما به وحدت نیازمندیم، همان‌گونه که به آب و عشق.
m
دیگر چرا باید جنگید؟ ما را نگاه کن که به آزادی و سفرهٔ خالی قانعیم؛ امّا آن‌ها همین را هم قبول نمی‌کنند. _ شاید برای این‌که می‌دانند در آزادی، هیچ سفره‌یی خالی نمی‌ماند.
Helia
دیگر چرا باید جنگید؟ ما را نگاه کن که به آزادی و سفرهٔ خالی قانعیم؛ امّا آن‌ها همین را هم قبول نمی‌کنند. _ شاید برای این‌که می‌دانند در آزادی، هیچ سفره‌یی خالی نمی‌ماند.
Helia
پسر! آدمیزاد، تا وقتی کاری نکرده، اشتباهی هم نمی‌کند. عقیم، بچّهٔ معیوب به دنیا نمی‌آورد، مرده سنگ نمی‌پراند تا سری را بی‌جهت بشکند، و کسی که ساززدن بلد نیست، خارج نمی‌زند.
M Banoo

حجم

۶۹۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۸۸ صفحه

حجم

۶۹۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۸۸ صفحه

قیمت:
۳۵۰,۰۰۰
تومان