کتاب چرند و پرند
معرفی کتاب چرند و پرند
کتاب چرند و پرند، مجموعه مقالات طنز منتشر شده از علیاکبر دهخدا در نشریهی صوراسرافیل است که آنها را با امضای دخو و در دفاع از جنبش مشروطهخواهی و رد استبداد مینوشت.
درباره کتاب چرند و پرند
چرند و پرند مجموعه نوشتههای طنز اجتماعی و سیاسی علیاکبر دهخدا است. او نوشتههایش را در قالب داستانکوتاه، اعلامیه، تلگراف، گزارش خبری و... مینوشت و آنها را در روزنامهی صوراسرافیل به مدیریت جهانگیرخان شیرازی منتشر میکرد. . مقالات چرند و پرند از ۱۷ ربیعالثانی ۱۳۲۵ ه.ق تا ۲۰ جمادیالاول ۱۳۲۶ (۳۰ مه ۱۹۰۷ تا ۲۰ ژوئن ۱۹۰۸) یعنی در فاصله زمانی بین پیروزی انقلاب مشروطیت و شروع استبداد صغیر در در ۳۲ شماره صوراسرافیل و بعدتر در سه شماره صوراسرافیل که پس از شروع استبداد صغیر توسط دهخدا در سوییس چاپ شد، منتشر میشد. علیاکبر دهخدا مقالات چرند و پرند را با امضای دخو مینوشت و اسامی طنز دیگری نیز داشت که گهگاه از آنها هم استفاده میکرد. او برای نوشتن از شخصیتهای همان اسامی هم کمک میگرفت و آنها را در روایتهاییش دخیل میکرد. کتاب چرند و پرند یکی از آثار مهم دوران مشروطه است. اهمیت دیگر چرند و پرند، ساده بودن جملات آن و دور بودن از هرگونه بددهانی است. این موضوع به پایهگذاری نثر نوین فارسی که نثری ساده و روان است، انجامید.
کتاب چرند و پرند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب چرند و پرند، کتابی عالی برای تمام دوستداران زبان و ادبیات فارسی است. اگر دوست دارید با عقاید و آرای مشروطهخواهان آشنا شوید، حتما کتاب چرند و پرند را بخوانید.
درباره علیاکبر دهخدا
علیاکبر دهخدا سال ۱۲۵۷ در تهران متولد شد. او در خانوادهای قزوینیالاصل به دنیا آمد اما پدرش پیش از تولد او به تهران مهاجرت کرده بود. او ادیب، لغتشناس، سیاستمدار، شاعر ایرانی و مؤلف و بنیانگذار لغتنامهی دهخدا نیز بوده است. دهخدا جز اولین فارغالتحصیلان مدرسه سیاسی بود. طی این دوره با مبانی علوم جدید و زبان فرانسوی آشنا شد. معلم ادبیات فارسی آن مدرسه محمدحسین فروغی بود و گاه تدریس ادبیات کلاس را به عهده دهخدا میگذاشت. او مدتی را در وزارت امور خارجه مشغول به کار بود و به همین دلیل چندسالی در وین زندگی کرد و در آنجا آموختن زبان فرانسویاش را کامل کرد. او همزمان با آغاز دوران مشروطیت به ایران بازگشت و نقش بسیار مهمی در پیش بردن اهداف جنبش مشروطه اجرا کرد. کمی بعد به روزنامهی صوراسرافیل پیوست و مقالات طنزی را با امضای دخو در آن به چاپ رساند. مجموع آن مقالات حالا همین کتاب چرند و پرند است. برخی از نوشتههای او چنان تند و صریح بود که بسیاری از طرفداران استبداد حکم به تکفیر او دادند. یکی دیگر از کارهای بزرگ و ارزشمند علیاکبر دهخدا، تالیف فرهنگنامهی ارزشمند دهخدا است که در آن لغات علمی، تاریخی، ادبی، جغرافیایی و طبی و معادلهای دقیق آنها به همراه شاهدهای بسیار است. ریاست اداره لغتنامه تا پیش از آنکه به دکتر محمد معین واگذار شود نیز با دهخدا بود. کتاب امثال و حکم نیز در چهار جلد، شامل۵۰هزار امثال و حکم (ضربالمثل) و کلمات قصار و ابیات متفرقه است. مطالب به ترتیب الفبا تنظیم یافته و ضربالمثلها شرح و تفسیر شدهاست. شرح دیوان بسیاری از شاعران بزرگ مانند منوچهری، حافظ، مسعود سعد و فرخی سیستانی نیز از فعالیتهای دیگر او است.
علیاکبر دهخدا چندسالی در سوئیس زندگی کرد و روزنامهی صوراسرافیل را در آنجا منتشر کرد. علیاکبر دهخدا ۷ اسفند ۱۳۳۴ در تهران چشم از جهان فروبست.
بخشی از کتاب چرند و پرند
در قدیمالایام در دنیا یک دولتِ ایران بود، در همسایگی ایران هم دولت یونان بود. دولت ایران آن وقت دماغش پر باد بود. از خودش راضی بود. یعنی بیادبی میشود لولهنگش خیلی آب میگرفت. کباده ملکالملوکی دنیا را میکشید. بلی، آن وقت در ایران، معشوقالسلطنه، محبوبالدوله، عزیزالایاله، خوشگلخلوت، قشنگحضور، ملوسالملک نبود. در قصرها هم سُرسُره نساخته بودند. ملاهای آن وقت هم چماقالشریعه، حاجبالشریعه، پارکالشریعه نداشتند. خلاصه آن وقت کالسکةالاسلام، میز و صندلیالمذهب، اسبِ روسیالدین وجود نداشت. خوش آن روزها واقعآ که درست عهد پادشاه وزوزک بود. مَخْلصِ کلام، یک روز دولت ایران لشکرهای خودش را جمع کرد. یواش یواش رفت تا پشت دیوار یونان. برای داخل شدن یونان یک راه بیشتر نبود که لشکر ایران حکمآ باید از آن راه عبور کند. بلی، پُشت این راه هم یک کوچه آشتیکنان مسجد آقاسیدعزیزالله، یعنی یک راه باریک دیگر بود، ولی لشکر ایران آن راه را بلد نبود. همینکه لشکر ایران، پشت دیوار یونان رسید، دید این یونانیهای بدذات هفتخط، با قشون جلو راه را گرفتهاند. خوب حالا ایران چه خاک به سرش کند؟ برود چطور برود، برگردد چطور برگردد. ماند سفیل و سرگردان. خدا رحمت کند شاعر را خوب گفته است: «نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم» الخ. از آنجا که باید کارها راست بیاید یکدفعه لشکر ایران دیدند یواشکی یک نفر از آن جعفرقلیآقاها پسر بیگلرآقاهای قزاق یعنی یک نفر غریبنواز، یک نفر نوعپرست، یک نفر مهماندوست از لشکر یونان جدا شد. و همه جا پاورچین پاورچین آمد تا اردوی ایرانیها و گفت: «سلامٌ علیکم، خیرمقدم، خوش آمدید، صفا آوردید، سفر بیخطر.» ضمنا آهسته با انگشتِ شهادت آن کوچه آشتیکنان را به ایرانیها نشان داده، گفت: «ما یونانیها آنجا لشکر نداریم، اگر شما از آن راه بروید میتوانید مملکت ما را بگیرید.» ایرانیها هم قبول کرده و از آن راه رفته داخل خاک یونان شدند.
حجم
۷۳۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۷۳۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه