دانلود و خرید کتاب حرکت در سکون رایان هالیدی ترجمه امیرحسین رزاق
تصویر جلد کتاب حرکت در سکون

کتاب حرکت در سکون

معرفی کتاب حرکت در سکون

کتاب حرکت در سکون نوشته رایان هالیدی است که با ترجمه امیرحسین رزاق منتشر شده است. قدرت رسیدن به تمرکز، آیا این چیزی نیست که همه ما آرزویش را داریم؟ چه نظمی! چه تمرکزی! توانایی بی‌اعتنایی به فضای بیرونی و دستیابی به تمام قابلیت‌ها در هر زمان و مکان فارغ از سختی‌ها. شگفت‌انگیز نیست؟ چه چیزها که می‌توانیم به دست آوریم! چقدر خوشبخت‌تر خواهیم بود!

درباره کتاب حرکت در سکون

در ذهنمان دعوت آرامش با ملایمت و نرمی به گوش می‌رسد. اما دنیای مدرن این‌گونه نیست.

علاوه بر قیل‌وقال و ترق‌ترق و دسیسه‌ها و رقابت‌های تنگاتنگی که برای شهروندان زمان سنکا عادی به شمار می‌رفت، ما با صدای بوق ماشین، استریو، زنگ موبایل، اعلانات شبکه‌های اجتماعی، اره برقی، و هواپیما هم سروکار داریم.

مشکلات شخصی و حرفه‌ای ما به یک اندازه طاقت‌فرسا هستند. رقبا با قلدری راه خود را در صنعت باز می‌کنند. ایمیل‌هایمان و کپه‌های کاغذ روی میزهای کارمان تلنبار شده‌اند. همیشه دردسترسیم و این یعنی آخرین اخبار و بگومگوها هیچ‌وقت از ما دور نیستند. اخبار روی صفحات نمایش بی‌شمارمان با بحرانی پشت بحران دیگر بر سرمان فرود می‌آیند. کار طاقت‌فرسا، که ظاهراً هرگز تمامی ندارد، مأیوسمان می‌کند. پرخوری می‌کنیم اما دچار سوءتغذیه‌ایم. بیش از حد برانگیخته‌ایم، پرمشغله، و تنها.

این کتاب به شما یاد می‌دهد چگونه ذهنتان را ساکت کنید و به یک آرامش نسبی برسید و بتوانید زندگی را ادامه دهید.

خواندن کتاب حرکت در سکون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند با آرامش بیشتری زندگی کنند پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب حرکت در سکون

تمام دنیا طی چند ساعت تغییر کرد. در فاصلهٔ کوتاهی که جان اف. کندی در ۱۵ اکتبر ۱۹۶۵ به رختخواب رفت و صبح روز بعد بیدار شد.

زمانی که رئیس‌جمهور به خواب رفت، سازمان سیا پایگاه‌های در حال ساخت برای موشک‌های بالستیک هسته‌ای میان‌برد و دوربرد شوروی را در جزیرهٔ کوبا شناسایی کرد که تنها نود مایل با خاک امریکا فاصله داشت. همان طور که کندی در روزهای بعد به مردم بهت‌زدهٔ امریکا گفت، «هرکدام از این موشک‌ها قابلیت حمله به واشنگتن، کانال پاناما، دماغهٔ کاناورال، مکزیکو سیتی، و یا هر شهر دیگری در جنوب شرق ایالات‌متحده، امریکای مرکزی، و کارائیب را دارند.»

هنگامی که کندی اولین گزارش‌های رسمی پدیده‌ای را دریافت کرد که اکنون آن را بحران موشکی کوبا ـ یا «سیزده روز» ـ می‌خوانیم، فقط توانست خطرات مهیبش را در نظر بیاورد. پیش‌بینی می‌شد قریب به هفتاد میلیون نفر در اولین درگیری‌ها بین ایالات‌متحده و روسیه کشته شوند. اما این فقط یک حدس بود. درواقع، هیچ‌کس نمی‌دانست جنگ هسته‌ای تا چه حد می‌تواند وحشتناک باشد.

مها؛ فرزند ماه
۱۴۰۰/۰۲/۰۴

متوجه ارتباط زیرکانه اسم کتاب و طراحی جلد شدین؟ وقتی صفحه بالا و پایین بشه، خطای دید باعث میشه کتاب در عین سکون، متحرک بنظر برسه :)) پ.ن: تصویر جلد تغییر کرد.

اعظم مجیدی
۱۳۹۹/۰۷/۱۷

کتابی است برای خودشناسی و آرامش، پیشنهاد می کنم مطالعه نمایید.

hamex
۱۳۹۹/۰۶/۲۱

نام این کتاب Stillness is the key است. چرا اینطوری نامگذاری شده؟ ترجمه تحت اللفظی‌ش میشه سکوت (آرامش) کلید است.

کتاب باز
۱۳۹۹/۰۹/۳۰

لطفا ارزونش کنید

Freeman
۱۴۰۰/۰۶/۲۱

کتاب خوب و کاربردی هست و به نظرم هر کسی فارغ از طرزفکر و سبک زندگی‌ش می‌ارزه این کتاب رو بخونه تا با عمل به دستورالعمل‌های کتاب کمی به آرامش برسه و زندگی سعادتمندانه‌تری داشته باشه.

آزاده بشيري
۱۴۰۳/۰۶/۲۰

بسیار روان و شیرین مطالب را بازگو کرده بودند.

وظیفهٔ ما این نیست که «بی‌پروا» عمل کنیم یا به اولین فکری که به ذهنمان خطور کرد دودستی بچسبیم. نه، باید به قدری قوی باشیم که در برابر افکاری که بیش از حد شسته‌رفته و موجه‌اند و به همین دلیل تقریباً همیشه اشتباه از آب درمی‌آیند مقاومت کنیم. زیرا اگر رهبر نتواند تأمل کند و درک روشنی از کلیت ماجرا به دست آورد، چه کسی این کار را خواهد کرد؟ اگر رهبر همهٔ جوانب را تا انتهای مسیر نمی‌سنجد، که می‌سنجد؟
Dexter
آرامش است که به تیرِ کمان‌دار هدف می‌دهد. الهام‌بخش ایده‌های جدید است. دورنما را عمیق‌تر و پیوندها را روشن می‌کند. توپ را برایمان آهسته می‌کند تا بتوانیم به آن ضربه بزنیم. بصیرتی پدید می‌آورد و سبب می‌شود در برابر تمایلات عامیانه بایستیم و برای شگفتی و قدردانی جا باز می‌کند. آرامش به ما امکان پشتکار و موفقیت می‌دهد. کلیدی است که قفل فراست نبوغ را می‌گشاید و به ما مردم عادی اجازهٔ فهم آن را می‌دهد.
Dexter
وقتی هیچ صدایی به شما نرسد، وقتی هیچ کلامی ـ چه تملق و چه تهدید ـ یا حتی صدای وزوز بی‌معنی حشره‌ای در اطرافتان آرامشتان را به‌هم نزند، آن‌گاه است که به آرامش درونی رسیده‌اید.
Dexter
او دفترچهٔ خاطرات را «سلاحی برای جدال ذهنی» می‌خواند. راهی برای تمرین فلسفه و پاکسازی ذهن از پریشانی و حماقت و فائق آمدن بر مشکلات. راهی برای خاموشی قیل‌وقال ذهن. برای آمادگی برای روز پیشِ‌رو. برای تأمل پیرامون روزی که گذشت. از دیدگاه‌هایی که شنیده‌اید یادداشت بردارید. وقت بگذارید تا جریان حکمت را از سرانگشتانتان بر صفحات احساس کنید. بهترین دفترچه‌های خاطرات از این دست هستند. برای خواننده نوشته نشده‌اند. مخاطبشان خود نویسنده هستند. برای آرام کردن ذهن. برای کنار آمدن با خود. خاطره‌نویسی راهی است برای طرح پرسش‌های دشوار: در کجای مسیر خود قرار دارم؟ امروز می‌توانم چه گام کوچکی در راستای هدفی بزرگ بردارم؟ چرا این‌قدر درگیر این موضوع هستم؟ اینجا و اکنون برای چه موهبت‌هایی می‌توانم شکرگزار باشم؟ چرا این‌قدر تقلا می‌کنم تا دیگران را راضی نگاه دارم؟ چه انتخاب سخت‌تری هست که از آن طفره می‌روم؟ من بر ترس‌هایم چیره‌ام یا آن‌ها بر من؟ دشواری‌ها و مشکلات امروز چه شخصیتی از من نشان خواهند داد؟
میثم
هرکس آن فرد خاص و دانا را که در چند ثانیه مشکلی که ما را ماه‌ها عذاب می‌داده حل می‌کند می‌شناسد، می‌داند آرامش چیست.
مها؛ فرزند ماه
پیشرفت علم و تکنولوژی ضروری است اما برای بسیار از ما در دنیای مدرن این پیشرفت به قیمت از دست دادن قابلیت شگفت‌زده شدن و اقرار به وجود نیروهای خارج از درکمان تمام شده است.
مها؛ فرزند ماه
زمانی که برای سخنرانی پشت تریبون می‌ایستیم، ذهنمان به‌جای انجام دادن عمل موردنظر روی این متمرکز می‌شود که دیگران چه فکری درباره‌مان دارند. چطور ممکن است که این امر بر عملکرد ما تأثیری نگذارد؟ وقتی با مشکلی بحرانی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم، ذهنمان درگیر چرخهٔ افکاری تکراری می‌شود؛ افکاری از این قبیل: چقدر این موقعیت غیرمنصفانه است، چقدر احمقانه است که این اتفاق مدام تکرار می‌شود و اینکه نباید این جریان ادامه پیدا کند. چرا درست موقعی که به انرژی‌های احساسی و ذهنی ضروری وجودمان نیاز داریم، هدرشان می‌دهیم؟ حتی در حین بعدازظهری آرام که در خانه استراحت می‌کنیم، فقط برای خود نقشه می‌کشیم. اگر منظرهٔ غروب آفتاب زیبایی روبه‌رویمان باشد، به‌جای آنکه از لحظه لذت ببریم شروع می‌کنیم به عکاسی. ما در لحظه حاضر نیستیم... و به همین خاطر خیلی فرصت‌ها را در زندگی از دست می‌دهیم. نمی‌توانیم به بهترین نحو عمل کنیم. پیشِ‌رویمان را نمی‌بینیم.
☆Nostalgia☆
آبراموویچ دربارهٔ پرفورمنسش می‌گوید: «مردم متوجه نیستند که سخت‌ترین کار ممکن این است که هیچ کاری نکنید. این کار حضور بی‌قیدوشرط شما را می‌طلبد. هیچ‌چیزی وجود ندارد که پشت آن پنهان شوید، فقط و فقط خودتان هستید.» باید با تمام وجود در لحظه حاضر باشیم. نمی‌توان آن را «هیچ» تلقی کرد، احتمالاً سخت‌ترین کار دنیاست.
☆Nostalgia☆
بعضی از ما مثل ریچارد سوم هستیم. باور داریم که عیب و نقصمان به ما حق می‌دهند خودخواه یا بداخلاق یا بلندپروازی سیری‌ناپذیر باشیم. بنا به توضیح فروید: «همه به دنبال غرامت برای زخم‌هایی هستیم که در کودکی به نارسیسیسم‌مان وارد آورده شده است.» فکر می‌کنیم چون به ما بدی شده یا از چیزی محروم شدیم، بقیه به ما بدهکارند.
☆Nostalgia☆
پولتان را برای خرید تنهایی و سردرد و اضطراب موقعیت دور نریزید.
amin azadi

حجم

۲۳۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۳۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان