دانلود و خرید کتاب گرگ ماسه‌ ای (تابستان اول) اُسا لیند ترجمه نامدار ناصر قصری
تصویر جلد کتاب گرگ ماسه‌ ای (تابستان اول)

کتاب گرگ ماسه‌ ای (تابستان اول)

معرفی کتاب گرگ ماسه‌ ای (تابستان اول)

مجموعه داستان‌های گرگ ماسه‌ای را اُسا لیند، نویسنده‌ی سوئدی، در سه جلد و تحت عنوان تابستان اول، تابستان دوم و تابستان سوم نوشته است. این داستان‌های بسیار محبوب را هم کودکان دوست دارند و هم بزرگسالان، و می‌شود آن‌ها را دوباره و چندباره خواند!

درباره کتاب تابستان اول

«سه‌گانه‌ی گرگ ماسه‌ای» داستان آشنایی دختری به اسم ساکارینا با یک گرگ ماسه‌ای است. گرگ عاقل داستان تمام سوال‌های ساکارینا درباره‌ی فلسفه‌ی زندگی و شگفتی‌هایش را به زیبایی و سادگی پاسخ می‌دهد. ساکارینا فکر کرد چه خوب که گرگ ماسه‌ای در همان نزدیکی‌ها، در ساحل وجود داشت، زیبا بود و بسیار کمیاب. و از نوک دماغ تا نوک دم، پوستی داشت وحشی و براق.

در کتاب‌فروشی‌های سوئد این مجموعه در کنار کتاب شازده کوچولو در قفسه‌ها چیده می‌شود.

ساکارینا فکر کرد چه خوب که گرگ ماسه‌ای در همان نزدیکی‌ها، در ساحل وجود داشت، زیبا بود و بسیار کمیاب. و از نوک دماغ تا نوک دم، پوستی داشت وحشی و براق.

خواندن کتاب تابستان اول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام نوجوانان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب تابستان اول

در خانهٔ کنار دریا صبح بود. ساکارینا در آشپزخانه نشسته بود و با مادرش صبحانه می‌خورد. او یواش‌یواش، اما مادرش تُندتُند می‌خورد. مادرش حلیم را دولُپی می‌خورد، چون برای سر کار رفتن عجله داشت.

ساکارینا گفت: «مامان، قایم‌موشک بازی کنیم؟»

مادر ساکارینا گفت: «نه! نمی‌رسم، اتوبوس الان می‌آید!» و بعد خداحافظ و قربانت بروم و عصر همدیگر را می‌بینیم. او راه افتاد که برود سرِ کار، و غیب شد. ساکارینا رفت پیش بابا. او در اتاق کارش کنار میزتحریر نشسته بود. جلویش دسته‌های کاغذ و کتاب‌های ضخیم روی هم انبار شده بود.

ساکارینا گفت: «بابا، امروز برویم ماهیگیری؟ فقط خودم و خودت.»

بابا گفت: «ساکارینا جان، عزیزم، الان نمی‌شود. باید کار کنم. می‌دانی که، کار مهمی دارم.»

ساکارینا گفت: «خُب،‌ ماهیگیری هم مهم است.»

بابا گفت: «آره خُب، اما نه الان. برو بیرون بازی کن.»

ساکارینای عصبانی پاهایش را به زمین کوبید. کار، کار، کار! همیشه همین‌جوری بود، فقط کار و کار. و همان‌طور پاکوبان رفت بیرون و وارد حیاط شد. اما زیر درخت سیب ناگهان فکری به نظرش رسید.

گرگ ماسه‌ای! یعنی هنوز همان‌جاست؟ گرگ ماسه‌ای هیچ‌وقت کارهای خسته‌کننده نمی‌کرد. کارهای او فقط کارهای مهم و درست‌وحسابی بودند.

ساکارینا از سرازیری باریکی که از میان سنگ‌ها و بوته‌ها می‌گذشت، دوان‌دوان خود را به ساحل رساند.

بله. گرگ ماسه‌ای آن‌جا نشسته بود: زردِ طلایی و با گوش‌های تیزکرده، مثل یک مجسمه. اما زنده بود، چون داشت پلک می‌زد.

ساکارینا از یک سنگ بزرگ بالا رفت و گفت: «سلام.»

گرگ ماسه‌ای بدون آن‌که سرش را بجنباند، گفت: «سلام، تو بودی که پا می‌کوبیدی زمین؟»

سها
۱۴۰۳/۰۱/۰۳

کتاب بسیار روان و خوش خوان هست. شبیه به داستان شازده کوچولو کمی کودکانه تر و با جزئیات روزمره ی بیشتر.من خیلی دوستش داشتم باعث آرامش میشه و آدم رو از استرس و تنش و افکار شلوغ به دنیایی آرام در

- بیشتر
arghavan
۱۴۰۳/۰۶/۰۸

کتاب خیلی خوبی بودبرای دخترم خوندم وباخوندنش حس بینظیری بهم داد

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۹۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۴۹۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان