دانلود و خرید کتاب صوتی گرگ ماسه ای (کتاب سوم)
معرفی کتاب صوتی گرگ ماسه ای (کتاب سوم)
کتاب صوتی گرگ ماسه ای (کتاب سوم) نوشتهٔ اسا لیند و ترجمهٔ نامدار ناصر قصری است. متین بختی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و واوخوان آن را منتشر کرده است. این مجموعهداستان در ۳ جلد و تحتعنوان «تابستان اول»، «تابستان دوم» و «تابستان سوم» نوشته است. این داستانهای بسیار محبوب را هم کودکان دوست دارند و هم بزرگسالان.
درباره کتاب صوتی گرگ ماسه ای (کتاب سوم)
مجموعه کتاب صوتی گرگ ماسه ای را که در اینجا «تابستان سوم» آن را میشنویم، اُسا لیند در ۳ جلد و تحتعنوان «تابستان اول»، «تابستان دوم» و «تابستان سوم» نوشته است. داستانْ درمورد دختری به نام «ساکارینا» است که همراه پدر و مادرش در خانهای کنار دریا زندگی میکنند. یک روز که ساکارینا در ساحل مشغول کندن یک گودال است، گرگ ماسهای را پیدا میکند. او موجودی شاد، وحشی و نادر است که عمرش به قدمت ستارگان است. ساکارینا و گرگ ماسهای با هم معماهای زندگی مثل کبودی روی پا، کهکشان، ترس از تاریکی و زبانهای سرّی را بررسی میکنند. این داستانهای بسیار محبوب را هم کودکان دوست دارند و هم بزرگسالان و میشود آنها را دوباره و چندباره گوش کرد.
در ۳گانهٔ گرگ ماسه ای، گرگ عاقل داستان تمام سؤالهای ساکارینا دربارهٔ فلسفهٔ زندگی و شگفتیهای آن را به زیبایی و سادگی پاسخ میدهد. در کتابفروشیهای سوئد این مجموعه در کنار کتاب «شازده کوچولو» در قفسهها چیده میشود.
شنیدن کتاب صوتی گرگ ماسه ای (کتاب سوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به کودکان گروه سنی «ج» (۹ تا ۱۲ سال) پیشنهاد میکنیم.
درباره اسا لیند
اسا لیند (ایسا لیند) در سال ۱۹۵۸ در کاربوکن در محلهٔ تاسو در انگلستان به دنیا آمد. او نویسندهٔ کتاب کودک و نوجوان و اهل سوئد است. اسا لیند قبلاً بهعنوان روزنامهنگار و در رستوران کار کرده است، اما اکنون نویسندهٔ تماموقت است. او در سال ۲۰۰۳ لوح «نیلس هولگرسون» و در سال ۲۰۱۴ جایزهٔ «Kulla-Gulla» را دریافت کرد. لیند یکی از اعضای آکادمی کتاب کودک سوئد است. ۳گانهٔ «گرگ ماسه ای» از آثار این نویسنده است. در این مجموعه، گرگ عاقل داستان تمام سؤالهای دختری به نام «ساکارینا» دربارهٔ فلسفهٔ زندگی و شگفتیهای آن را به زیبایی و سادگی پاسخ میدهد.
بخشی از کتاب صوتی گرگ ماسه ای (کتاب سوم)
«در خانهی کار دریا، صبح یک روز تابستان. ساکارینا روی زانوی مامان نشسته بود و خوش میگذروند. این صبح از بهترین صبحها بود. خوابآلود و پر از خمیازه و گرم و نرم. مامان برای او کتاب میخواند و بابا مشغول شلوغکاری در آشپرخانه بود. حلیم روی اجاق قلقل میزد و ساعت دیواری تیکتاک میکرد. مامان در ادامه خواند: «... و بقیهی عمرشان را خوب و خوشبخت زندگی کردند.» بعد کتاب را بست و ساکارینا را بغل کرد. ساکارینا گفت: «بازم بخون.» مامان گفت: «یه کتاب دیگه؟» بابا گفت: «ولی داره دیر میشهها. چیزی به ساعت هشت نمونده.»
مامان از جایش پرید و با صدای بلند گفت: «چی؟ هشت؟ دیر شد.» و چنان باسرعت بلند شد که نزدیک بود ساکارینا بیفتد زمین. «عجله! باید عجله کنم. کفشام رو پیدا کنم. کیفم کجاست؟ آی اتوبوس الآن میاد. باید عجله کنم. عصر میبینمتون. بوس و بغل!» و بعد رفت که رفت. رفت سر کار. ساکارینا نگاهی عصبانی به ساعت انداخت. دو عقربهی سیاه ساعت هر کدام با لجبازی به یک طرف اشاره میکردند: تیکتاک، تیکتاک، تیکتاک.»
زمان
۱ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۱۰۹٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۱۰۹٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد