کتاب سیری در تاریکیهای نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار؛ جلد اول (ب)
معرفی کتاب سیری در تاریکیهای نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار؛ جلد اول (ب)
کتاب سیری در تاریکیهای نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار؛ جلد اول (ب) نوشته نیایش پور حسن است. این کتاب به جریان طلیعهی تئاتر در ایران و سرگذشت تماشاخانهی دارالفنون (نخستین تماشاخانهی ایرانیان به روش فرهنگستان) میپردازد.
درباره کتاب سیری در تاریکیهای نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار؛ جلد اول (ب)
این مجموعه بهطور کلی شامل مقولههای «پیدایی نمایشنامهنویسی در ایران»، «پیدایی تئاتر و تماشاخانه در ایران»، «مقلدان و نمایشگران تقلید» و «نهضت ترجمه در ادبیات نمایشی در ایران» است که با تمرکز بر عصر قاجار بهویژه دورهٔ سلطنت ناصری، مظفری و سپس دورهٔ مشروطه با عنوان کلی «سیری در تاریکیهای نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار» عرضه میشود. در این مجموعه از برخی مسائل نمایشهای ایرانی همانند «تعزیه»، «نقالی» و سایر اقسام نمایشهای ایرانی که تاکنون بهوفور راجع به آن نوشته شده پرهیز شده است. مجموعهای از جستارهای تازهیاب و ناگفته راجع به جریانات مهم و تأثیرگذار نمایشی، مترجمان، نویسندگان، هنرمندان و آثار نمایشی فراموششده از عصر قاجار است که برای نخستین بار به خوانندگان عزیز تقدیم میشود.
خواندن کتاب سیری در تاریکیهای نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار؛ جلد اول (ب) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان و پژوهشگران هنر نمایش پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب سیری در تاریکیهای نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار؛ جلد اول (ب)
این تماشاخانه که از دههٔ ۱۲۸۰ ه.ق در ضلع شمال شرقی مدرسهٔ دارالفنون به قصد سالن کنسرت و موسیقی شروع به احداث شد، پس از چندی بهطور رسمی به «تماشاخانهٔ دارالفنون» یا «تیاتر معلمخانه» مبدل گردید و از سال ۱۳۰۳ ه.ق تا ۱۳۰۸ ه.ق به مدت نیم دهه فعالیتهای نمایشی خود را بهصورت کاملاً جدی در پایتخت بهمنصحه ظهور درآورد.
قلم زدن راجع به این تماشاخانه که آن را بهعنوان «نخستین تماشاخانهٔ ایرانیان به روش فرنگستان» میشناسیم، بهیقین امری دشوار است، زیرا شوربختانه نه بنای اولیهٔ آن باقی مانده، نه عکس و پلانی از آن بر جای مانده و نه آمار و اسناد و گزارشهای دقیق و مستندی به دستمان رسیده است. از این رو هر چه تاکنون به زیور طبع درآمده، یا از حدس و گمانهزنی و احتمالها فراتر نرفته و یا همانند نوشتهٔ برخی از ناظران و گزارشگران از مرز راپورت اسامی تماشاگران، رفتن ناصرالدینشاه به تماشاخانه، مداخل اسماعیل بزاز، انتساب اجراهای ثابتنشده از «مولیر» در آنجا؛ و مسائل حاشیهای نظیر حضور بازیگران زن فراتر نرفته است. از این رو به جرئت میتوان گفت که بعد از گذشت صدوسی سال از زمان تأسیس این تماشاخانه تاکنون، هیچ جستار جدی راجع به این مقوله صورت نگرفته است.
ایکاش چنین نبود. اما دردا و دریغا که چنین است و برای تئاتر ایران که پیشینه و قدمت چندانی به دنبال ندارد، بسیار تأسفبار است که هم نخستین بنای تئاتری آن بهراحتی از صفحهٔ روزگار محو شود، و هم آنکه اغلب پژوهشگران هنرهای نمایشی ایران در این زمینه فقط به تکرار مطالب قدما و بازچاپ نقلقولهای غالباً کماساس پرداختهاند.
حجم
۲٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه