کتاب تسخیر در خیابان دهم غربی

کتاب الکترونیکی «تسخیر در خیابان دهم غربی» نوشتهٔ هلن فایفر و با ترجمهٔ هلن امیری، توسط نشر لی‌لا منتشر شده است. این اثر در ژانر معمایی-جنایی قرار می‌گیرد و داستانی پرتعلیق را در فضای شهری نیویورک روایت می‌کند. محوریت داستان بر پرونده‌ای پیچیده و رازآلود استوار است که کارآگاهان باید آن را حل کنند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب تسخیر در خیابان دهم غربی

«تسخیر در خیابان دهم غربی» اثری داستانی در قالب رمان معمایی-جنایی است که فضای آن در نیویورک معاصر و بخش‌هایی در گذشته روایت می‌شود. هلن فایفر در این کتاب با بهره‌گیری از چند خط روایی و شخصیت‌های متنوع، داستانی چندلایه را شکل داده است. روایت اصلی حول محور کارآگاه قتل، «ماریا میلر»، و همکارش «فرانکی کانروی» می‌چرخد که درگیر پرونده‌ای هولناک و پیچیده می‌شوند. در کنار این خط داستانی، بخش‌هایی از گذشته و شخصیت‌هایی مانند «امیلیا کارتر» نیز وارد روایت می‌شوند و به تدریج ابعاد پنهان ماجرا را آشکار می‌کنند. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که با جابه‌جایی میان زمان حال و گذشته، لایه‌های مختلف جنایت و رازهای نهفته در یک خانهٔ قدیمی را به تصویر می‌کشد. فضای داستان، ترکیبی از تعلیق، رمزآلودگی و روابط انسانی است که با جزئیات دقیق و فضاسازی شهری، خواننده را درگیر خود می‌کند.

خلاصه داستان تسخیر در خیابان دهم غربی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با تمرکز بر «ماریا میلر»، کارآگاه قتل، آغاز می‌شود که به همراه همکارش «فرانکی کانروی» درگیر پرونده‌ای عجیب در خیابان دهم غربی نیویورک می‌شوند. قتل وحشیانه‌ای در خانه‌ای قدیمی رخ داده و صحنهٔ جرم با جزئیات تکان‌دهنده‌ای توصیف شده است. ماریا و فرانکی با ورود به خانه، با جسدی روبه‌رو می‌شوند که نشانه‌هایی از خشونت و رمزآلودگی دارد؛ تاتوی خاص روی بدن قربانی و نحوهٔ قتل، آن‌ها را به گذشته‌ای تاریک پیوند می‌زند. در ادامه، روایت به گذشته بازمی‌گردد و زندگی «امیلیا کارتر» و خانواده‌اش را در همان خانهٔ قدیمی دنبال می‌کند. این بخش‌ها، لایه‌های پنهان خانه و ارتباط آن با قتل‌های قدیمی را آشکار می‌سازد. همزمان، شخصیت‌هایی با انگیزه‌ها و رازهای شخصی وارد داستان می‌شوند؛ از جمله فردی که پس از سال‌ها به خانه بازمی‌گردد و با صداهایی مرموز و تختهٔ اویجا روبه‌رو می‌شود. در زمان حال، ماریا و فرانکی با پرونده‌ای حل‌نشده از دههٔ ۱۹۵۰ مواجه می‌شوند که شباهت‌هایی با قتل اخیر دارد. آن‌ها باید میان گذشته و حال، سرنخ‌هایی را پیدا کنند که به هویت قاتل و راز خانهٔ خیابان دهم غربی منتهی می‌شود. داستان با تعقیب مظنونان، روابط پیچیدهٔ شخصیت‌ها و کشف تدریجی حقیقت پیش می‌رود، بی‌آنکه پایان ماجرا را به‌طور کامل افشا کند.

چرا باید کتاب تسخیر در خیابان دهم غربی را بخوانیم؟

این کتاب با فضاسازی دقیق و روایت چندلایه، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌های معمایی-جنایی ارائه می‌دهد. ترکیب تعلیق، رمزآلودگی و پرداختن به روابط انسانی، باعث شده تا «تسخیر در خیابان دهم غربی» برای علاقه‌مندان به داستان‌های رازآلود و پرکشش جذاب باشد. روایت همزمان گذشته و حال، و پیوند میان جنایت‌های قدیمی و معاصر، خواننده را به کشف رازهای پنهان وادار می‌کند. همچنین، شخصیت‌پردازی واقع‌گرایانه و پرداختن به دغدغه‌های شخصی کارآگاهان، لایه‌ای انسانی به داستان افزوده است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معمایی، جنایی و داستان‌های رازآلود مناسب است. کسانی که به دنبال داستان‌هایی با فضای شهری، تعلیق و رمزگشایی از پرونده‌های پیچیده هستند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد. همچنین، مخاطبانی که به روایت‌های چندزمانی و شخصیت‌پردازی عمیق علاقه دارند، می‌توانند با این کتاب ارتباط برقرار کنند.

بخشی از کتاب تسخیر در خیابان دهم غربی

«ماریا میلر کارآگاه قتل» به صفحه‌ی تلویزیون خیره شد و دوربینی توجهش را جلب کرد که داشت از میان جمعیت تماشاگران می‌گذشت. در آن زمان، هزاران نفر در میدان راکفلر و زیر درخت عظیم کریسمس جمع شده بودند. ناگهان سام جلو آمد. دو فنجان قهوه (جنس فنجان‌ها مقوایی بود) به او داد و گفت: «روز خوبی داشته باشی ماریا.» ماریا با لبخند پاسخ داد: «توام همین‌طور سام. ممنون»؛ سپس فنجان‌های داغ قهوه را همراه با سینی سنگین فروشگاه سام در ویورلی پلیس به دست گرفت و به‌سوی ماشین حرکت کرد. در همین حال، فرانکی کانروی، شریک کاری ماریا، در داخل ماشین نشسته بود و با لبخند به او نگاه می‌کرد. وقتی ماریا به ماشین رسید، فرانکی در را برایش باز کرد و بعد از سوارشدن او با بوی قهوه‌ی تازه و عطر ملایمی مواجه شد که در فضای داخل تویوتا پریوس می‌پیچید. فرانکی به ماریا نگاه کرد و پرسید: «فکر کنم یه روزهایی مثل امروز، دلت برای گشت‌زنی تو خیابون‌ها تنگ میشه مگه نه؟ ولی هوا سرده و احتمالا الان حدود سی هزار نفر در مرکز شهر هستن و می‌خوان مراسم روشن کردن درخت رو ببینن.»