کتاب او و او
معرفی کتاب او و او
کتاب او و او نوشته مارک لوی است که با ترجمه راحله فاضلی منتشر شده است. مارک لوی سال ۱۹۶۱ در فرانسه بهدنیا آمد. او هجدهساله بود که به صلیب سرخ فرانسه پیوست، شش سال به فعالیتش در این سازمان ادامه داد و همزمان در رشتههای کامپیوتر و مدیریت نیز تحصیل کرد. لوی سال ۱۹۸۳ یک شرکت گرافیک کامپیوتری راهانداخت و سالها در این زمینه به فعالیت پرداخت. اما وجه دیگر زندگی او ادبیات و نوشتن بود. سال ۱۹۹۹ به توصیهٔ خواهرش، که آن زمان نمایشنامهنویس بود، دستنویس رمان اگر حقیقت داشت را به ناشر سپرد که بیدرنگ منتشر شد.
درباره کتاب او و او
این کتاب داستان زن بازیگری است که از عیاشیهای همسر سوپراستارش به تنگ آمده و دیگر حاضر نیست نه روی صحنه و نه در زندگی مشترک با او، نقش عاشقی دلخسته را برایش بازی کند. عرصه چنان بر میا تنگ میشود که ترک وطن میکند و از طریق کانال مانش خودش را به پاریس میرساند و در رستوران صمیمیترین دوستش با ظاهری مبدل پیشخدمتی پیشه میکند. در این بین از طریق وبسایت دوستش با نویسندهای آمریکایی به نام پل آشنا میشود. زندگی جدید میا با حضور پل رنگ و بویی متفاوت مییابد. پاریس و جاذبههایش این دو را بیشتر به هم نزدیک میکند و مهاجرت و غربت میانشان رابطه ای فراتر از دوستی میآفریند؛ چیزی که هر دو به شدت در تلاشند آن را انکار کنند. چرا که هر دو خوب میدانند که برای بقای این رابطه مسیری پر پیچ و خم در پیش رو دارند.
خواندن کتاب او و او را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب او و او
- دیگه نمیخوام عقیدهٔ یکی دیگه رو دوست داشته باشم، حقیقتی رو میخوام که مطابق نظر خودم باشه. زمان حالو میخوام. فقط زمان حال.
دیزی آه کشید و گفت: «و من آیندهای که خیلی نامعلوم نباشه. منتظرم. اگه نمیتونی کلیدامو پس بده، تقریباً دیگه شارژ ندارم.»
آخرین کلید، خودش بود. دیزی وقتی وارد آپارتمان شد کلید برق را زد، اما فایدهای نداشت.
- کل ساختمون برق نداره.
- کل زندگیم اینطوری بوده.
- اغراق نکنیم.
میا با لحنی که انتظار دلسوزی داشت، حرفش را ادامه داد: «بلد نیستم با دروغ زندگی کنم.»
دیزی سالها بود که او را میشناخت و این برای وارد نشدن به چنین بازی کوچکی کافی بود.
- الکی حرف نزن، تو یه بازیگرِ بااستعدادی پس دروغگویی حرفهای هم هستی... باید یه جا شمع داشته باشم، بذار دستمو ببرم این زیر اگه باتری آیفونم...
صفحهٔ تلفن همراه خاموش شد.
میا زمزمه کرد: «و اگه به همهشون میگفتم برن به درک؟»
- به فکرتم نمیرسه کمی کمکم کنی؟
حجم
۲۱۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۱۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب تنها اثر بینهایتی مارک لوی بود. یکی از دوستان نثر طنز و حاضرجواب گونه اش رو بخاطر شباهتم به این خصوصیت بهم پیشنهاد کرد. داستان اونقدر پیش پاافتاده و سطحی بود که فقط میتونم در موردش بگم آبکی!
رمان عاشقانه که تا اخر داستان کشش و جذابیت خودشو داره ترجمه عالی و نثری روان و اروم میتونم توصیه کنم که حتما بخونیدش
کتاب بامزه ای هست و شخصیتهای جالبی داره، یه جاهایی از کتاب واقعا لبخند به لبت میاره.
ماجرای عاشقانه لطیفی بود. موضوع غیر منتظره ای هم که از جانب مترجم اتفاق افتاده بود، هیجان انگیزش کرد.
کتابقشنگیه،حس خوبی به آدم دست میده.و هرلحظه دلت میخواد بدونی که بالاخره آخرش چی میشه و همین باعث میشه که نتونی بزاریش کنار:)💜
ترجمه افتضاحه انگار یه بچه دبستانی انشا نوشته اصلا کشش نداره
من چون عاشق نثر های روان و داستان های ساده هستم، خیلی کتاب های مارک لوی رو دوست دارم داستانش برای من قشنگ بود طوریکه بی وقفه خوندم ولی آخرش رو دوست نداشتم، بنظرم خوب تموم نشد در کل اینکه اگه
ترجمه افتضاح بود
خانم بازیگری که میخواد از همسر متظاهرش جدا بشه و همراه با نویسنده ای باشه که کمی مردم گریز و ترسو هست ولی هر چی هست تظاهر نداره و خودشه. این خلاصه ی کلشه. کتاب بدی نیست ولی جزئیات حوصله
کتاب خوب و جالبی بود، جذابیت خاصی داشت که تا انتهای کتاب همراهمونه حتی گاهی شگفت زده امون میکنه ، حس خوبی از خواندنش گرفتم