کتاب تئاتر ایدهها
معرفی کتاب تئاتر ایدهها
کتاب تئاتر ایدهها، نوشته مارتین پوشنر و ترجمهی مرتضی نوری، انگیزشهای افلاطونی در تئاتر و فلسفه را بررسی میکند.
دربارهی کتاب تئاتر ایدهها
تئاتر و فلسفه همیشه رو در روی یکدیگر ایستادهاند. تئاتر به دنبال کنشها بوده و فلسفه را دنبالهروی از ایدهها میدانسته و فلسفه هم تئاتر را محل توهم و تباهی اخلاقی میدانسته. آیا میتوان به این امکان فکر کرد که تئاتر و فلسفه با یکدیگر ترکیب شوند و چیزی شبیه تئاتر ایدهها را به وجود بیاورند؟
این جنگ میان تئاتر و فلسفه ادامهدار شده تا زمانی که افلاطون، موفق شد نمایشنامهی تراژدی خود را روی صحنه ببرد. افلاطون نابغهای است که بر تاریخ درهمتنیدگی این دو حوزه سایه افکنده است. مارتین پوشنر در کتاب تئاتر ایدهها، افلاطون را نه تنها به عنوان نظریهپرداز تئاتر بلکه به عنوان نمایشنامهنویسی معرفی میکند که نوعی دراماتورژی دیالوگمحور درانداخته است، دراماتورژیای که با نگرش رایج ارسطویی در حوزه تئاتر تفاوتهای هنگفتی دارد.
کتاب تئاتر ایدهها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به تئاتر، دوستداران فلسفه و به طور کلی کسانی که به اندیشههای افلاطون علاقه دارند، از خواندن کتاب تئاتر ایدهها لذت میبرند.
بخشی از کتاب تئاتر ایدهها
بسیاری از فیلسوفان و نمایشنامهنویسانِ بعدی از ریشه مشترکِ تئاتر و تئوری بیخبر بوده یا چندان به آن توجه نداشتهاند. تاریخِ فلسفه شهرتِ بنیانگذارِ اصلیاش به خصومتِ با تئاتر را مسلّم گرفت، سپس الگوی شناختهشده او را دنبال کرد، و صدها سال حمله فلسفی به تئاتر را دامن زد. بسیاری از فیلسوفان که گمان میکردند پا جای پای افلاطون میگذارند، درنیافتند فرق است میانِ حملهای که نابودیِ قربانیاش را میخواهد (تعطیلیِ همهٔ تئاترها) و حملهای که اصلاحِ آن را خواستار است، اصلاحی آن چنان رادیکال که تشخیصِ اینهمانیِ موضوع پیش و پس از تغییر بهغایت دشوار است. حملهٔ افلاطون به تئاتر از نوعِ اخیر است، انتقادی که تغییرِ بنیادینِ تئاتر را خواستار است. همزمان، اکثرِ فیلسوفان فرمِ دراماتیکِ افلاطون را کنار گذاشتند، و فرمهای درسگفتار، رساله، یا تکنگاری را به آن ترجیح دادند. مونولوگ قالبِ برگزیدهٔ فلسفه شد که استیلای آن تا روزگارِ ما نیز دوام داشته است. فیلسوفان فقط گاهگاهی استیلای آن را در هم میشکستند تا بختِ خود را در عرصهٔ دیالوگِ فلسفی بیازمایند، که میزانِ موفقیتشان هم در این حوزه متغیر بود. آنها اغلب مشاجرههایی ملالآور خلق میکردند که تقریباً هیچ نشانی از وجوهِ دراماتیکِ دیالوگهای افلاطونی ــ از جمله شخصیتپردازی، توجه به شیوهٔ بیان، صحنهپردازی، و پیشبردِ کنش ــ در آنها یافت نمیشد. وانگهی، این دیالوگها برای نقّالی در مکانهای عمومی در نظر گرفته نشده بود. اگر استثنائاتی چون لوکیانوس، دنی دیدرو، و اسکار وایلد را نادیده بگیریم، آن دیالوگها از هر آن چه که افلاطون را به یک نمایشنامهنویسِ خلاق بدل میکرد تهی بود. این گرایشِ ضدتئاتری و غیردراماتیکِ فلسفه گاهی ویراستاران را ترغیب میکرد که دیالوگهای خودِ افلاطون را نیز به شکلِ رساله درآورند، و هرچیزی به جز اظهارنظرهای سقراط را از متن حذف کنند.
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه