کتاب بدطینتان
معرفی کتاب بدطینتان
بدطینتان یک رمان پلیسی- جنایی اثر کارین فوسوم، یکی از کتابهای مجموعه سرخ و سیاه نشر ورا است. نشر ورا در مجموعه سرخ و سیاه بهترین آثار ادبی ژانر جنایی جهان را برای دوستداران ادبیات جنایی منتشر میکند.
کارین فوسوم معروف به ملکه جنایت ادبیات نروژ دو شخصیت کارآگاهی به اسم کنراد سهیر و جیکوب اسکاره خلق کرده است که بدطینتان نهمین ماجرای جنایی آنها است. این دو از سال ۱۹۹۵ تاکنون در ۱۳ کتاب حضور داشتهاند. تمام این داستانها به زبان انگلیسی برگردانده شده و از آنها سریالی پرمخاطب در تلویزیون نروژ ساخته شده است.
این رمان بر اساس حادثهای رقم میخورد که در پس چهرههای قانونمدار و معمولی اتفاق میافتد. جایی که هیچچیز جز وجدان درونی اصیل باعث نمی شود انسان دست از شرارت بردارد.
خلاصه کتاب بدطینتان
سه دوست نروژی به نامهای اکسل، فیلیپ و جان برای گذراندن آخر هفته کنار دریاچهای به اسم آب مرده میروند. آنها در کابینی ساکن میشوند. نیمهشب هوس قایقرانی به سرشان میزند و هر سه سوار بر قایقی در نور کم مهتاب راهی دریاچه میشوند اما بعد از قایقرانی تنها دو نفر آنها بازمیگردند چون جان که مدتی هم در بیمارستان روانی بستری بوده خودش را به دریاچه میاندازد. دو دوست دیگر، فیلیپ و اکسل تا صبح روز بعد هیچ اقدامی برای خبر دادن ماجرا به نیروهای امداد و نجات نمیکنند. کاراگاه سهیر بعد از پیدا شدن جنازه، مامور پیگیری ماجرا میشود و احساس میکند دو بازمانده چیزی را درباره این اتفاق از او مخفی میکنند. هفتهها بدون پیدا شدن سرنخی در این باره میگذرد تا این که در دریاچه دیگری نزدیک به ماجرا، جسد پسربچهای هم پیدا میشود.
با خواندن داستان متوجه حضور پررنگ شخصیت مادرها در داستان میشوید. مادرانی که با نقشی پررنگ و زنانه در داستان حضور دارند و ما با رنجها و دلواپسیهایشان همراه میشویم.
کارین فوسوم در بدطینتان یک داستان با دو جنبه کاملا متفاوت خلق کرده است. ماجرایی جنایی در کنار داستانی عاطفی و پراحساس درباره روابط انسانی به ویژه رابطه مادر و فرزند.
خواندن کتاب بدطینتان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن بدطینتان را به تمام دوستداران ادبیات پلیسی-جنایی و علاقهمندان به داستانهای هیجان انگیز و معمایی پیشنهاد میکنیم.
درباره کارین فوسوم
کارین فوسوم ۶۵ ساله که ملکه ادبیات جنایی نروژ شناخته میشود تا کنون برنده دو دوره جایزه ادبی ریورتون شده است. او همچنین جیزه گلاس کی را هم برای بهترین رمان جنایی اروپای شمالی مشترک با یو نسبو و هنینیگ مانکل در کارنامه دارد. فوسوم جایزه کتاب لوسآنجلس تایمز را هم از آن خود کرده است. رمانهای جنایی او با شخصیتهای کاراگاه سهیر و جیکوب اسکاره در بیش از چهل کشور دنیا منتشر شدهاند. به پشت سر نگاه نکن، او کسی است که از گرگ میترسد، وقتی شیطان شمع را نگاه میدارد و قاتل هریت کرون نام برخی از داستان های جنایی کارین فوسوم هستند.
بخشی از کتاب بدطینتان
پلیس دو نفر را فرستاده بود. یکی کنراد سهیر۶ بازرسی که حضورش آنجا ملموس بود. او قدبلند و ترکه با موهای خاکستری و چهرهای پر از چین و چروک بود. پلیس دوم جیکوب اسکاره۷ بود که جوانتر به نظر میرسید و موهای مجعد بور داشت. چمن، مملو از مرد و زن بود و اکسل به میان آنها رفت. او مردی بود که میتوانست اضطراب و اندوهاش را کنترل کند و حرف بزند و نشانههای رنج و ناراحتی عمیق آن مرد را میشد تشخیص داد.
ریلی رفتار او را که دید، تحت تأثیر قرار گرفت هرچند از ساختگی بودن آن اطلاع داشت. اکسل خیلی خوب نقشش را بازی میکرد، او داشت میگفت:
- ساعت نُه بود که بیدار شدیم و دیدیم اون رفته، این موضوع ما را خیلی نگران کرد، چون رفیقمون توی شرایط بدی بود.
بازرس دستش را تکان داد و با اکسل فریمن که نفسنفس میزد دست داد.
- دنبالش گشتید؟
اکسل سری تکان داد:
- ما همه مزرعه و گوسفندها رو دقیق گشتیم، اما جز یه لباس شنا چیزی ندیدیم، نگرانی ما از دریاچه است.
او به "آب مرده" اشاره کرد.
ریلی ساکت ماند، شنیدن این دروغها حس عجیبی به او داد، انگار آنها جان را از قایق بیرون انداخته بودند و حالا داشتند جنایتشان را لاپوشانی میکردند. او سهیر و اسکاره را زیر نظر گرفت، نامشان برای او بهنوعی معنای هرسکنندگان باغچه را میداد. باوجود اینکه آنها سینهبهسینه قانون و زیر دندانهای تیز آن بودند، تمام چیزی که او به آن فکر میکرد بچهگربه داخل جعبه کیک بود. این فکر او را به هم ریخت، حیوان در قلبش ریشه کرده و با پنجههایش به آن چسبیده بود، فکر کرد که باید بلند شود و سری به بچه گربه بزند.
سهیر پرسید:
- کدومتون به بیمارستان زنگ زدید؟
اکسل گفت:
- من بودم، به حراست خبر دادم.
- از بیمارستان اجازه گرفته بود؟
- تا عصر یکشنبه، ما دوستای قدیمی هستیم و دیروز عصر رفتیم دنبالش، فکر کردیم یه کم گشتوگذار براش خوبه.
حجم
۱۷۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱۷۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
نظرات کاربران
ملکه جنایت فقط آگاتا کریستی
داستانش اونقدرا قوی نبود. و زیاد هم پرکشش نبود که آدمو ناچار به خوندن کنه. زیاد نظرمو جلب نکرد انتظار بیشتری داشتم.
برای یکبارخواندن خوب است، کتاب به ویرایش جدید دارد، غلطهای املائی فراوان و عدم ویراستاری خواندن کتاب راسخت کرده است.
بیشتر روانشناسانه و سرگذشت بود تا جنایی.البته بنظرم نمره ۳ بهتر باشه.
اگه دنبال کتابهای معمایی و جنایی هستید حتما کتابهای الری کویین رو گیر بیارید و بخونید. فوق العاده هستن. پر از غافلگیری. با ترجمه خود آقای عباس کریمی عباسی
علیرغم تعریفی که از نویسنده شده کتاب از نظر من فاقد جذابیت داستانی است. ضمن اینکه واقعا ترس از عقوبت بد رو با شرارت جایگزین کرده.شخصیتهای داستان با توجه به ترس عکس العمل نشان داده اند نه از سر بدحنسی