کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
معرفی کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
زیاد به خودت سخت نگیر یا هنر ظریف بیخیالی، یکی از آثار معروف مارک منسون است. منسون در این کتاب قصد دارد به ما بیاموزد اولویتهای زندگیمان و چیزهایی که واقعا باید دغدغهشان را داشته باشیم را چگونه انتخاب کنیم و چطور از پرداختن به حاشیههای کماهمیت و گیرافتادن در نگرانیهای بیمورد خودمان را نجات دهیم.
درباره کتاب زیاد به خودت سختنگیر (هنر ظریف بیخیالی)
منسون در این کتاب رویکردی متفاوت به موضوع موفقیت دارد. او میگوید: تمرکز بیش از حد بر چیزهای مثبت ـ چیزهای بهتر و عالیتر ـ بهطور تمسخرآمیز فقط و فقط به ما یادآوری میکنند که چه چیزهایی نداریم، چه چیزهایی نیستیم، چه دستاوردهایی باید میداشتیم و نتوانستیم داشته باشیم، وگرنه انسان واقعاً شاد نیاز ندارد روبهروی آینه بایستد و به خودش یادآوری کند که شاد است، زیرا خودبهخود شاد است. منسن معتقد است اهمیتدادن به همه چیز برای سلامت روانی شما بد است. این موج سبب میشود به چیزهای ظاهری و سطحی وابسته باشید و زندگیتان را وقف بهدستآوردن آنها و جستوجوی دائم برای خوشبختی و رضایتمندی کنید. کلید زندگی خوب در اهمیتدادن به بیشترها نیست، بلکه در اهمیتندادن به آنها و درحقیقت فقط توجه به چیزهای واقعی، مهم و ضروری است.
مارک منسون در این کتاب ۹ فصلی میکوشد به شما کمک کند تا آنچه واقعا در زندگی مهم هست را دریابید و آنچه بی اهمیت است را فراموش کنید.
یادبگیرید که تافته جدابافته نیستید، همه اشتباه میکنند و شکست میخورند، نه گفتن مهم است، شما همیشه انتخابگر هستید و بسیاری چیزهای دیگر
خواندن کتاب زیاد به خودت سخت نگیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
تمامی علاقهمندان به کتابهای موفقیت و رشد فردی را به خواندن این اثر دعوت میکنیم.
درباره مارک منسون
مارک منسون، نویسنده، وبلاگنویس و کارآفرین آمریکایی است. او فارغالتحصیل رشته مدیریت مالی است، اما علاقه زیادی به روانشناسی دارد و در این زمینه مطالعات زیادی داشته است. او زمانی که کاملا ناشناس بود اولین کتابش را منتشر کرد و با اینکه کسی او را نمیشناخت، در کمتر از یکسال توانست ۱۵ هزار نسخه از آن را بفروشد. او همچنان وبلاگش را به روز نگه میدارد و یکی از پر مخاطبترین وبلاگهای آمریکا را دارد.
جملاتی از کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
بیشتر ما برای بیشتر کارهایی که انجام میدهیم، بسیار معمولی هستیم. حتی اگر در یک زمینه استثنایی عمل کنیم، در سایر ابعاد متوسط یا حتی پایینتر از سطح معمول قرار خواهیم گرفت. این ماهیت زندگی ماست. برای اینکه در چیزی کاملاً عالی باشیم، باید زمان و انرژی شایان توجهی را صرف آن کنیم و ازآنجاکه همه ما انرژی و زمان محدودی در اختیار داریم، تعداد اندکی از افراد میتوانند واقعاً در بیش از یک حوزه، استثنایی ظاهر شوند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت ادعای اینکه فردی میتواند در همه حوزههای زندگی یا بیشتر آنها، عملکردی استثنایی داشته باشد، از لحاظ آماری غیرمحتمل است. تجار برجسته اغلب زندگی شخصی نابسامانی دارند، ورزشکاران درخشان معمولاً افرادی سطحیاند و بسیاری از سلبریتیها یا افراد معروف مانند طرفداران خود چیزی از زندگی نمیدانند.
بیشتر ما افرادی بسیار معمولی هستیم؛ اما آنهایی که در انتهای این طیف قرار میگیرند، بیشتر مورد توجه واقع میشوند و تقریباً همه ما این را میدانیم؛ ولی بهندرت به این مسئله میاندیشیم یا دربارهاش بحث میکنیم.
دسترسی به اینترنت، گوگل، فیسبوک، یوتیوب و بیش از پانصد کانال تلویزیونی شگفتانگیز به نظر میرسد؛ ولی توجه ما محدود است و هیچ راهی برای پردازش مستمر این موج اطلاعات وجود ندارد، درنتیجه تنها دادههایی که خاص و استثناییاند ـ و در بازه انتهایی ۹۹.۹۹۹% قرار میگیرند ـ توجه ما را به خود جلب خواهند کرد.
ما هر روز و هر ساعت با موضوعهای شگفتانگیز مواجه هستیم. بهترینها و بدترینها، شاهکارها و مضحکهها، غمانگیزترین اخبار و هراسانگیزترین تهدیدها بیوقفه ما را بمباران میکنند.
امروز زندگی ما مملو از اطلاعاتی درباره افراطیترین تجربیات انسانی است، زیرا در صنعت رسانهها چنین مواردی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و موجب کسب درآمد میشوند. این آخر خط است. درحالیکه بخش عمده زندگی چیزی جز روزمرگیهای ملالآور نیست و درواقع خیلی هم معمولی و پیشپاافتاده است.
فهرست کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
فصل نخست: وقتت را تلف نکن
گیرافتادن در یک چرخه جهنمی
هنر ظریف بیخیالی
هی مارک، پس لعنتی نکته این کتاب چیه؟
فصل دوم: میل به همیشه شاد بودن خود یک مشکل است
مصائب پاندای ناامیدی
شادی با حل مشکلات به دست میآید
به احساسات بیش از حد بها دادهاند
مشکلت را انتخاب کن
فصل سوم: تو تافته جدابافته نیستی
اوضاع از هم پاشیده است
جبر استثناگرایی
امااااااا اگر قرار نیست من استثنایی باشم، اصلاً چرا تلاش کنم؟
فصل چهارم: ارزش رنجکشیدن
پیاز خودآگاهی
مشکلات یک نوازنده راک
ارزشهای بهدردنخور
تعریف ارزشهای خوب و ارزشهای بد
فصل پنجم: تو همیشه انتخاب میکنی
انتخاب
سفسطه مسئولیت و تقصیر
پاسخ به تراژدی
ژنتیک و شرایطی که با آن مواجه هستیم
مد جدید قربانیبودن
هیچ «چرا و چگونهای» وجود ندارد
فصل ششم: شما در مورد همه چیز اشتباه میکنید، البته من هم همینطور
معماری باورهای ما
خطر اطمینان به همه چیز
قانون اجتناب منسون
خود را بکُشید
چطور یک ذره کمتر به خودت مطمئن باشی
فصل هفتم: شکست راهی بهسوی رشد است
پارادوکس موفقیت یا شکست
رنج بخشی از راه است
اصل «یک کاری بکن»
فصل هشتم: اهمیت نهگفتن
نهگفتن زندگی شما را بهتر میکند
مرزها
چطور اعتماد ایجاد کنید
رهایی با تعهد
فصل نهم: … و سرانجام میمیری
چیزی فراتر از خودمان
آن سوی آفتابی مرگ
یادداشتها
حجم
۲۰۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۲۰۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب فوق العاده عالیه...تفننی نمونش رو خوندم و واقعا جذبم کرد. نگاه جدید نویسنده به مسائل و مشکلات رو دوست داشتم، توی این دوره و زمونه که از بقال محل تا استاد دانشگاه همه دارند در مورد مشکلات و بدبختی های
یکی از دلایل استقبال مخاطبین از کتابای مارک منسن؛لحن بسیار صمیمانه کتاباشه که گاهی انقدر صمیمانه میشه که بی پرده چند تا فحش لابلاش میگه.در مورد خوب یا بد بودن این شیوه کتاب نوشتن نظری ندارم اما فروش چند میلیونی
این کتاب برای همه آدمهای عصر اینترنت و اینستاگرام و تبلیغات جورواجور یک ضرورت هست. بخوانید تا میون این همه شلوغی خودتون رو گم نکنید. همچنین اگر به خاطر مشکلات سهمگین تو زندگی تون دچار سرگیجه روانی هستید شاید حواس
این کتاب عالی رو با این ترجمه نخونید. ترجمه میلاد بشیری بسیار بهتره(نشر میلکان).
بسیار آموزنده باترجمه خوب و روان.مارک منسن بهترین کتب در زمینه خودش رو مینویسه و مستقیم مطالب اصلی روبطور واضح بیان میکند
میدونید من فکر میکنم یک اشتباه ترجمه ای در این کتاب رخ داده در واقع اون پنج توصیه ای که مارک منسون میکنه خودشون به تنهایی ارزش نیستند بلکه معیار های برای سنجش ارزش ها هستند
به نظرم هر چه قدر که به سن ادم اضافه میشه بیشتر از خوندن این مدل کتاب ها لذت میبره چون با خیلی از موارد میتونه احساس نزدیکی کنه بسیاری از نکات کتاب به من کمک کرد و میتونم بگم
👌
خیلی عاااالی وارزش دوباره خوانی رو داره اینایی که میان میگن خوب نبود با احترام به نظرشون برن همون رمان خونی رو ادامه بدن بهتره
دوسش نداشتم ، یک کلماتی که باره منفی داره زیاد تکرار میشه ، چهار صفحه ، بعد میاد یه صفحه یکم مثبت میگه . من این سبک گفتار و نوشتار رو نمیپسندم