کتاب ۴۰ فکر سمی
معرفی کتاب ۴۰ فکر سمی
کتاب ۴۰ فکر سمی نوشتهٔ آرنولد لازاروس، کیلفورد لازاروس و آلن فی و ترجمهٔ شمسالدین حسینی و الهام آرامنیا است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ۴۰ فکر سمی
۴۰ فکر سمی نوشتهٔ دکتر آرنولد لازاروس (-۱۹۳۲)، دکتر کیلفورد لازاروس (-۱۹۶۱) و دکتر آلن فی (-۱۹۳۴) است. این کتاب ۴۰ نگرش آسیبرسان و مضر را نام برده و به ما میگوید که چرا باید از آنها دوری کنیم.
با خواندن و بهکاربردن مطالب این کتاب تا حدودی قادر خواهید شد یکی دو یا چندین باور نادرست سمیتان را شناسایی کنید که باعث شدهاند بدون دلیل ناراحت و ناراضی باشید. اما مهمتر این است که با بهکاربردن پادزهرهای مختلف مطرح در این کتاب، میتوانید افکارتان را سمزدایی کنید و مسیر را برای زندگی متعادلتر و از نظر روانشناختی سالمتر و ارضاکنندهتر، هموار سازید.
ما چهارچوب یکسانی را در هر مورد دنبال میکنیم. برای هر فکر سمی نمونهای عرضه میکنیم، با تحلیل نمونه ادامه میدهیم، پادزهرهایی در قالب تلقین به خود مطرح میشوند که مخالف باور نادرست هستند و دست آخر، بخش را با یک باور مثبت مخالف باور مورد بحث تمام میکنیم. ما باور داریم که این چهارچوب صریح و مشخص، خواندن کتاب را آسان، درک آن را راحت و به یاد آوردن مطالب را نیز به سهولت امکانپذیر میکند و برای خوانندگان علاقهمند راحت است که در صورت نیاز، پیشنهادهای اصلاحی را به کار ببرند.
از اشخاصی که از نظر روانشناختی نامتعادل هستند و به خوبی افکار سمی را بازنمایی میکنند، نمیتوان به طور واقعبینانه توقع داشت که فقدان تعادل ذهنیشان را با فقط تکرار چند فکر مثبت، آن هم هر چند وقت یکبار، اصلاح کنند. چنین اشخاصی برای کنارگذاشتن «مناظرهٔ درونی منفی» رشد یافتهشان، باید ابتدا تقویت «درستاندیشی» را تمرین کنند. یعنی علاوه بر خواندن و تکرار تلقینهای مثبت و باورهای مثبت اصلاحی در این کتاب، مهم است که فعالانه و به طور مداوم چندین بار در روز آنها را تمرین کنند.
خواندن کتاب ۴۰ فکر سمی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با افکار سمی خود آشنا شوند و با آنها مقابله کنند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ۴۰ فکر سمی
«هری، پروفسوری پنجاه ساله، عادت داشت هر هفته صد ساعت یا بیشتر کار کند. برای او دید و بازدید، بازی، فیلم، کنسرت، تعطیلات، سرگرمی و دیگر فعالیتهای تفریحی، وقت تلف کردن بود! او میگفت: «به جای اینکه وقت ارزشمندم را بیهوده هدر دهم، میتوانم مجله بخوانم، مقاله بنویسم، آزمایش کنم یا کارهای ارزشمند دیگری انجام دهم.» تنها فعالیت آرامشبخشی که انجام میداد، خواندن روزنامه بود. هیچ کس، از جمله خود هری، او را فرد خوشحالی نمیدید یا نمیگفت که از زندگیاش لذت میبرد. به علاوه، علیرغم زمان و تلاشی که صرف کارش میکرد، توجه کمی به او میشد و اغلب ترفیع او نادیده گرفته میشد.
تحلیل
در حالی که عدهی کمی مثل هری دیدگاهی تا این حد افراطی دارند، اشخاص زیادی از پا درمیآیند، تحت فشار روانی قرار میگیرند و دچار خستگی مفرط میشوند، چون بیشتر از حد توانشان کار میکنند، چون خیال میکنند با ۲۴ ساعت کار کردن میتوانند پیشرفت خیلی زیای کنند. این اشخاص باور دارند که هدف زندگی سخت کار کردن، اتمام کار، پیروز شدن، پیش رفتن، رقابت و موفقیت به هر بهایی است. آنها خودشان را اشخاصی مفید میدانند و اغلب به دلیل مفید بودنشان پاداشهای ملموسی دریافت میکنند – به طور معمول پول و آنچه میتوانند با آن بخرند.
اما برخی از این اشخاص مفید و پربازده، مانند هری، پا را از این فراتر مینهند و وقت تلف کردن را گناه میدانند و تا حدودی هر شکلی از تفریح و سرگرمی را با تنبلی، راحتطلبی، سستی و وجودی بیفایده یکسان میبینند. برای آنها، تفریح و سرگرمی بیحاصل است. پاداشهای غیرمحسوس آن – خوشی، لذت، آرامش – گواهی برای کار سخت نیستند. این اشخاص تأثیر سودمندی را که تفریح و سرگرمی میتواند فراهم کند، دستکم میگیرند و در طول روزی کاری آن قدر به خودشان استراحت نمیدهند که هشیاری و تمرکزشان را به دست آورند.
بیشتر مردم علاوه بر اینکه باور دارند تفریح بیفایده است، همچنین معتقدند که این مسأله توجهشان را از هدف نهایی کارشان که به دست آوردن امنیت مالی و شرایط شغلی خوب است، منحرف میکند. البته پسانداز کردن برای «سالهای طلایی» بازنشستگی عملی عاقلانه است، اما به تعویق انداختن رضایت و خوشحالی هم ممکن است مشکلاتی داشته باشد. عدهای از مردم قبل از بازنشستگیشان میمیرند و برخی آن قدر مریض میشوند که نمیتوانند از حاصل سالها دسترنج خود لذت ببرند. عدهای دیگر هم علیرغم سالها کار سخت، ممکن است کمتر از آنچه مدنظر داشتند به دست آورند. به علاوه، بیشتر بازنشستهها خیلی از زندگی لذت نمیبرند، چون نمیدانند چطور باید از زندگی لذت ببرند! عاشقان به کار در تمام طول زندگیشان اوقات فراغت نداشتهاند، فعالیتهای تفریحی را رشد ندادهاند و در خودشان علاقه و شور و هیجانی را که ارزش دنبال کردن داشته باشد، نمییابند.»
حجم
۲۹۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
حجم
۲۹۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
نظرات کاربران
به کسانی که دوست دارند براساس رویکرد علمی یک خانه تکانی جدی در شناخت و نگرش خودشان ایجادکنند و خطاهای آن را بشناسند بطور جدی توصیه می کنم. نویسنده روان و قابل فهم، بی حرف اضافه، روشن و صریح حرفش
کتاب خوبی بود ، چندتا از موضوعاتش خیلی خوب بود. فقط فکر شماره ۳٨ ذهنم رو مشغول کرده که میگه این فکر که یک زوج خوشبخت به فرد دیگه ای میل جنسی ندارند غلطه. اینم یک قسمت از کتاب برای
کافیه چند صفحه اولشو بخونی ببینی خودت یا عزیزانت کدوم یکی از این افکار سمی رو دارن ؟! بعد مستقیم بری سراغ همون صفحات ، بخونی و درک کنی و بکار ببندی
افکار ما تبدیل به باورهای ما می شوند و ما با باورهایمان زندگی می کنیم؛ به همین دلیل است که من به شخصه مطالعه چنین کتابهایی را که به واکاوی ذهن و روانم و در نهایت تلاش برای پاکسازی باورهای
(۱۹ کتاب جالبی بود. به نظرم ارزش خوندن داره. از بین ۴۰ تا تفکر موجود درکتاب مطمئنا یه سریاش رو در خودمون یا اطرافیانمون میبینیم :)
برای من که چیز جدیدی نداشت و صرفا اتلاف وقت بود ... تصورات غلط نام برده چیزهای بدیهی هستند که خودمان هم میدانیم غلط اند و توضیح آنها هم مبتدیانه و سطحی بود نه کارشناسانه و به درد بخور. شاید به
از جمله کتاب های موفقیت میشه گفت، که در این مورد مسئله بیشتر روابط و زیست فردی-اجتماعی است. موضوعاتی که به واکاوی افکار-رفتار و تحلیل معنای آنها میپردازد پس از جمله کتابهای خودیاری و به تعبیری خودشناسی است. نثر روان
کتاب روانشناسی اجتماعی خوبی بود . دید آدمو بازتر میکنه
کتاب جامع و جذاب و بسیار کاربردی
مختصر و مفید